به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۱ - ۱۸:۲۰
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۰ ساعت ۰۰:۱۱
کد مطلب : ۱۴۲۹۶۵

استاد کزازی: شاهنامه، نامه فرهنگ ایرانی است

استاد کزازی: شاهنامه، نامه فرهنگ ایرانی است
گروه فرهنگی: دکتر میرجلال‌الدین کزازی،استاد برجسته ادب پارسی و شاهنامه پژوه شناخته شده به  سخنان اخیر بیان شده توسط کارگردان لاتاری علیه شاهنامه فردوسی در برنامه هفت واکنش نشان داد.وی گفت: شاهنامه، نامه فرهنگ و منش ایرانی است. اگر ما بخواهیم ایرانی را بدان‌گونه که می‌سزد، بشناسیم، باید چهره راستین و فرشتین او را در شاهنامه بجوییم.
 یکی از ویژگی‌های بنیادین در منش و فرهنگ ایرانیان، دیگردوستی است. این دیگردوستی یا گرامی‌داشت دیگران، بیگانگان، در شاهنامه بازتاب یافته است. 
در شاهنامه هرگز ایرانیان به نبرد آغاز نمی‌کنند. جنگ‌هایی که درمی‌گیرد، همواره از‌سوی دیگران آغاز شده است. ایرانیان به آهنگ نگاهبانی از مرزهای فرهنگی و جغرافیایی ناچار از پیکار شده‌اند.
 دیربازترین نبردهای شاهنامه، نبرد ایران است با توران. در نمادشناسی شاهنامه، توران سرزمین تیرگی، بیداد، نامردمی است؛ وارونه‌ ایران که سرزمین روشنایی، داد، ویژگی‌های والای انسانی است. ﷯ فردوسی ویژگی‌های مثبت دشمن را هم می‌ستاید 
این ناسازی و دوگانگی، بایسته جهان حماسه است. در جهان حماسه همواره با دو رنگ روبه‌روییم: سپید و سیاه. مرزی در میانه این دو نمی‌توان یافت که هم سپید باشد هم سیاه. یا به سخنی خاکستری. 
 شاهنامه برترین، پایه‌ورترین، سنجیده‌ترین شاهکار حماسی جهان است. با این همه جهان شاهنامه، یکسر سپید یا سیاه نیست. ما در توران که سرزمین سیاهی است با چهره‌هایی روبه‌رو هستیم که یکسره تیره و پلید و اهریمنی نیستند؛ چهره‌هایی مانند اغریرث برادر افراسیاب که افراسیاب او را به گناه یاری‌رسانیدن به بندیان ایرانی می‌کشد.یا پیران ویسه، وزیر و رایزن خردمند افراسیاب که او را با اندرزهای خویش از تباهی و سیاهی بازمی‌دارد. برای نمونه او را اندرز می‌گوید که بیژن را که به توران افتاده است، از پای درنیاورد.                                   از سوی دیگر در ایران هم که نماد روشنایی و ویژگی‌های ارزنده و برازنده انسانی است ما با چهره‌هایی روبه‌رو هستیم که یکسره سپید و پاک نیستند؛ چهره‌هایی مانند کیکاووس که شهریاری است سبکسر، کامکار، هوسران، که بارها ایرانیان به‌ویژه برترین چهره شاهنامه، رستم را در دشواری و تنگنا می‌افکند یا با چهره‎‌ای مانند گرگین‌میلاد که دوستی را فرو می‌نهد، پیمان می‌شکند، زمینه گرفتارشدن بیژن، پهلوان بزرگ ایرانی، را در توران فراهم می‌آورد.
شاهکاری چنین، چگونه می‌تواند خشک‌اندیشی، یکسونگری، سخت‌دلی، نژادپرستی را ارج بنهد و اندرز بگوید. کسی که چنین دیدگاهی درباره شاهنامه که نامه فرهنگ و منش ایرانی است دارد، آشکارا نشان می‌دهد که با این دفتر خرد و دانایی و روشن‌رایی یکسره بیگانه است.