به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۷:۳۰
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۳ ساعت ۱۲:۵۶
کد مطلب : ۱۵۸۹۴۶

ماجرای احضار ترانه علیدوستی

ماجرای احضار ترانه علیدوستی
گروه هنري: ترانه علیدوستی بازیگر سینما در توییتی اعلام کرد دو ماه پیش کسانی که آنها را «مسئولین مربوطه» خوانده، او را احضار کرده‌اند تا درباره آنچه در توییتر نوشته توضیح دهد. به گفته این بازیگر از او پرسیده شده «فرزند نظام» است یا «پیاده‌سرباز ضد انقلاب»؟
 
علیدوستی نوشته است‏: «خاطره‌ی دیگه اینکه ۲ماه پیش جمعی از مسئولین مربوطه صدام زدن تا مواضعم رو بابت توییت‌ها و ریتوییت‌هام (!) توضیح بدم. جلسه‌ خیلی آموزنده‌ای بود.با چنین جمله‌ای شروع شد:«ما میخوایم بدونیم شما فرزند همین نظامی، یا پیاده‌سرباز ضدانقلاب؟» گفتم شما می‌دونی اونام به من میگن ماله‌کش؟» او درباره این مکالمه در ادامه نوشته است: «‏گفتم بهم می‌گن ماله‌کش هنربند سلبر..ی. گفتم چیزای دیگه هم میگن بهم به خاطر انتخابات و این حرف‌ها، که من روم نمیشه بگم. در نتیجه من فرزند هیچکس نیستم جز پدرمادرم. دنبال عقیده‌ی خودم می‌رم و وقتم رو تلف القابی که شما یا ایشان به من بدید نمیکنم. همینجا هم هستم تا بهای درست و غلطشو بدم.»
او در پاسخ به یک کاربر بازداشت خود را رد کرده است: «‏‎بازداشت که نبود. گفتند بیا بگو اینها چیه. من هم گفتم توییته. همش مشخصه چیه. همین.» علیدوستی توضیح نداده که دلیل توضیح خواستن از او کدام توییت‌ها بوده، اما به نظر می‌رسد که او تعدادی از توییت‌های خود را حذف کرده است.

هیچ وقت به صدا و سیما نمی روم
او همچنین خاطراتی درباره برخورد با خود در صداوسیما نوشته است. از جمله به این اشاره کرده که در سال ۷۹ به شبکه جام جم دعوت شده، اما حراست بانوان مانع از حضور او شده و به خانه برگشته و مقنعه پوشیده، ولی هنگام ضبط برنامه اتفاق‌های دیگری رخ داده که تصمیم گرفته بعد از آن به تلویزیون نرود.
او نوشته است:
1⃣ همونطور که گفتم با صداوسیما همکاری نداشته‌ام که خاطره‌ای ازش داشته باشم. فقط همون یک اتفاقی رو که باعث شد دورش رو خط بکشم‌ می‌تونم در یک رشته توییت تعریف کنم: سال ۷۹، اولین فیلمم رو بازی کرده بودم اما هنوز اکران هم نشده بود و کسی مطلقا من رو نمی‌شناخت.

2⃣  دعوت شدم به برنامه‌ای در شبکه جام جم، سرجمع ده دقیقه، به عنوان استعداد نوجوان. برنامه زنده بود و در ساختمان شبکه دو ضبط می‌شد. سینمایی بود و مهمونهای دیگه هم داشت. سرساعت رسیدم ساختمون شبکه ۲. حراست بانوان جلوم رو گرفت که پالتوت کوتاهه. تا زیر زانوم بود. برق ناخن هم داشتم.

3⃣ گفتن نمیشه بری. گفتم من اینجا کار نمیکنم، مهمونم. خیر. نمیشه. از طرف برنامه یکی اومد دنبالم. اصرار و التماس که میشه تا خونه بری مقنعه سر کنی؟ متاسفانه بچه بودم، گفتم چشم، تا خونه رفتم و برگشتم. راهم دادن. پشت صحنه منتظر نوبت آنتنم بودم که یه آقایی اومد.

4⃣ درحالی که لبخند عریضش تا بناگوش رفته بود گفت ترانه خانم محیط اینجا سینما نیستا، لطفا جلوی دوربین رفتی نخند. لبخند بزن ولی کامل نخند. بالاخره رفتیم جلوی دوربین. دو سوال جواب دادم دیدم مجری خانم چشم و ابرو میاد: از پشت صحنه اشاره میکنن علیدوستی پاش رو نندازه روی پاش. دردسرتون ندم.

5⃣ پاییز بود. زدم بیرون خیابون الوند رو پیاده و عصبی اومدم پایین. نیم ساعت هم تو برنامه نبودم ولی نصف روز تحقیر شدم. عهد کردم هرگز دیگه پام رو نذارم اونجا. و نگذاشتم. در این ۱۸ سال بارها تو مصاحبه‌هام اینو گفتم که تلویزیون نخواهم رفت و از طرف همکارانم و گاهی مردم انتقادهایی هم بود.