به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ - ۱۶:۱۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ساعت ۰۹:۵۱
کد مطلب : ۲۱۰۲۰۳

شجریان در حق فرهنگ ایران لطف کرد

شجریان در حق فرهنگ ایران لطف کرد
گروه فرهنگی:میدیا فرج نژاد (نوازنده و آهنگساز ایرانی)  یکی از افرادی است که همواره دغدغه تولید آثار ایرانی با حال و هوای امروزی داشته است. میدیا فرج نژاد، فراگیری موسیقی را از کودکی در کنار مادرش که شاگرد استاد حسن کامکار بوده آغاز کرده است. او در سنین نوجوانی به یادگیری تار پرداخته وسال ۱۳۷۹ به دانشگاه سوره رفته و در رشته موسیقی تحصیل کرده است. میدیا فرج‌نژاد طی سال‌های فعالیتش از محضر استادانی چون عطااله جنگوک، حمید سکوتی و عبدالنقی افشارنیا بهره برده است. او همچنین دانش و فنون نوازندگی، ردیف موسیقی ایرانی، همچنین، گروه‌نوازی و تلفیق شعر و موسیقی را از محسن نفر آموخته و از اواسط دهه هشتاد به تولید آثار مختلف پرداخته است. وی تاکنون چندین اثر منتشر شده را آهنگسازی و تنظیم کرده است که «شرح پریشانی» با خوانندگی حجت اشرف‌زاده، «راه بی نهایت» با صدای حسام‌الدین سراج، «طغیان» با صدای حسین علیشاپور، «خواب خورشید» با صدای علی بختیار، « باد آباد» با صدای اشکان کمانگری برخی از آنها هستند. آخرین اثر منتشر شده به آهنگسازی میدیا فرج‌نژاد قطعه «کاشکی» با صدای محمد معتمدی است که نماهنگ آن طی هفته‌های اخیر در ایام خانه‌نشینی مردم در دوران بحران شیوع کرونا، منتشر شد. میدیا فرج‌نژاد با نگاهی آسیب‌شناسانه از وضعیت آواز در موسیقی ایرانی گفت و به علل و دلایل مهجور ماندن آن پرداخت.
 آواز چه اهمیتی در موسیقی ایرانی دارد؟
 مهمترین قسمت موسیقی ایرانی بخش آوازی آن است. آواز مقوله‌ای است که ما را از اکثر نقاط جهان جدا می‌کند و به نوعی باعث شده موسیقی‌مان منحصر به فرد باشد. در واقع می‌توان گفت آواز الماس درونی موسیقی ایرانی به حساب می‌آید و واقعیت این است که طی دو دهه اخیر، به خصوص ۱۰ سال گذشته، آواز کمتر مورد توجه بوده است. کم‌توجهی تهیه‌کنندگان، تولیدکنندگان، آهنگسازان و خوانندگان و نوازندگان، طی ده سال گذشته باعث شده کمتر آواز خوب بشنویم.
این کاستی را باید به پای چه کسانی نوشت؟
من مقصر اصلی را رسانه می‌دانم، البته منظورم از رسانه صرفاً صداوسیما و تلویزیون نیست بلکه منظورم همه آن رسانه‌هایی است که وظیفه دارند سبد فرهنگی خانواده‌ها را پرکنند و نسبت به این موضوع کم توجهی کرده‌اند. متاسفانه رسانه‌ها به نوعی ملعبه دست برخی تهیه‌کنندگان شده‌اند. این وضعیت باعث شده سلیقه مردم در درازمدت تحت تاثیر قرار بگیرد و اصطلاحا گوش آنها خراب شود و طی این اتفاق،  آواز ایرانی کمتر شنیده شود. دلیل دیگر این کاستی کم‌سوادی آهنگسازان و خوانندگان ماست. قطعا آواز مقوله‌ای است که باید آن را بلد باشیم تا در نهایت اثری را بسازیم و اجرا کنیم. طرح آواز دادن کار سختی است. در گذشته، به‌طور مثال در آلبوم‌هایی که طی همکاری استاد شجریان، زنده‌یاد محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان تولید شده‌اند، شنونده‌ی آوازهایی خواهید بود که آنها را قبلا با آن همه زیبایی و ظرافت و قدرت، کمتر شنیده‌اید.
دلیل ماندگاری و تاثیرگذاری آن آثار  چیست؟
 تاثیرگذاری آهنگساز و نوازنده بر طرحی که خواننده ارائه می‌کرده است، باتوجه به اینکه خواننده (استاد شجریان) در این مورد بخصوص، استادانه و به بهترین شکل عمل کرده و  آواز را بر اساس آنچه خوبان همه دارند/ تو یکجا داری اجرا می‌کرده است. متاسفانه آهنگسازان، نوازندگان و خوانندگان حال حاضر ما در زمینه آواز از سواد کافی برخوردار نیستند و بیشتر تصنیف‌خوانند.
یکی از موضوعات با اهمیت در موسیقی ایرانی (اعم از دستگاهی و مقامی) شیوه‌های استادان و مدرسان در آموزش هنرجویان و علاقمندان است. بارها شاهد بوده‌ایم که برخی اساتید و مدرسان با تعصبی که نسبت به موسیقی ایرانی دارند از بروز خلاقیت‌ها و ارائه آثار  نو توسط شاگردانشان جلوگیری کرده‌اند. این بخش از جامعه موسیقی در ایجاد و گسترش کاستی‌های موجود چه نقشی دارد؟
واقعیت این است که در زمینه آواز  مدرسان کمی داریم و تعدادشان زیاد نیست. متاسفانه اغلب آنها که آواز درس می‌دهند نیز صرفا می‌توانند آواز درس دهند، یعنی سواد تئوریک موسیقی ندارند. آنها آواز را به‌صورت سینه به سینه آموخته‌اند و آن را به همان شیوه سینه به سینه آموزش می‌دهند. در نتیجه نمی‌توانم کاستی‌های موجود در بخش آواز را به گردن مدرسان و اساتید بیاندازم، زیرا آنها کارشان را انجام می‌دهند. 
طی سال‌های گذشته تعریف درستی از موسیقی ایرانی و بخش‌های مختلف آن به مخاطب و مردم ارائه نداده‌ایم. چرا؟
 مثلا در فضای مجازی و اینستاگرام بسیار شاهد بوده‌ایم که شخصی آهنگ‌های پاپ قدیمی را با تار می‌نوازد و آنقدر این کار را تکرار می‌کند تا چند نفر به او روی خوش نشان دهند. به هرحال در فضای مجازی و مثلاً اینستگرام آنقدر آزادی عمل وجود دارد که بالاخره چنین آثاری توسط مردم دیده و شنیده شوند. حال مسئله اینجاست که عده‌ای تصور می‌کنند موسیقی ایرانی همانی است که دیده و شنیده‌اند و مثلا تارنوازی، همانی است که فلان شخص می‌گوید و اجرا می‌کند؛ درصورتیکه آن شیوه نواختن و اجرا، بیشتر به شامورتی بازی شبیه است تا تارنوازی با حال و هوای موسیقی ایرانی! در آواز نیز قضیه به همین شکل است. هستند افرادی که آواز می‌خوانند و خود را مدرس می‌دانند و با کمک فضای مجازی و هزینه کردن‌های بسیار در صفحات مختلف، همچین بازنشر  بسیار آثارشان مورد توجه قرار گرفته‌اند. در ادامه، از آنجا که سواد عمومی مردم در زمینه موسیقی پایین آمده، عده‌ای مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند و پا در مسیری غلط می‌گذارند.از تمام آنچه که گفتم مهمتر، آموزش در سنین پایه‌ است که شاهد عدم اهمیت آن هستیم. متاسفانه در مدارس ما موسیقی آموزش داده نمی‌شود، در نتیجه سواد موسیقایی مردم ما از سواد جهانی موسیقی بسیار پایین‌تر است. یعنی می‌توان گفت ما در زمینه موسیقی با مردمی بی‌سواد مواجهیم که هرچیزی را می‌پذیرند. متاسفانه آن دوستانی که پکیج آموزشی ما را ترتیب داده‌اند، متوجه این قضیه نبوده‌اند که عدم آموزش صحیح در حوزه موسیقی فساد شنوایی بیشتری از خود بر جای می‌گذارد. 
در زمینه موسیقی ایرانی خوانندگان مشهور و شناخته شده‌ای داریم که آنها نیز می‌توانند در بهبود یا بدتر شدن وضعیت موجود موثر باشند.
بله. این افراد که به قول استاد دینانی مشهورات به حساب می‌آیند، دلیل دیگر وضعیت موجود هستند؛ افرادی که شهره هستند و کار غلط انجام می‌دهند. مثلا خوانندگانی داریم که به عنوان خواننده موسیقی اصیل ایرانی مشهور هستند اما طی چندسال گذشته حتی یک خط آواز اصیل ایرانی نخوانده‌اند و ساز و آواز از آنها نشنیده‌ایم. نتیجه چنین اتفاقی این است که نسل جدید موسیقی، جای آنکه به موسیقی ایرانی بپردازد دلش می‌خواهد به سراغ دیگر گونه‌ها برود. در واقع آنچه که اغلب خوانندگان ما امروزه روز به اسم موسیقی ایرانی می‌خوانند و منتشر می‌کنند، آثار پاپ دهه چهل هستند. چنین آثاری منتشر و بازنشر می‌شوند و در این میان آن هنرجوی موسیقی که به چنین خواننده یا خوانندگان اقتدا کرده و آنها را الگو قرار داده، متوجه این موضوع نخواهد شد که از همان ابتدا مسیری اشتباه را پیش گرفته است. واقعاً با چنین اوضاعی چگونه توقع داریم که مردم موسیقی و آواز ایرانی گوش دهند؟
آهنگسازان چه مسئولیتی برعهده دارند؟
این سوال مهمی‌ست که آهنگسازان ما واقعا برای شناساندن، انتشار و تغییر در ساختار آواز چه کردند؟ ما واقعاً برای شناساندن آواز به جهان تا چه حد از امکانات امروزی استفاده کرده‌ایم؟ با این تفاسیر و باتوجه به آنچه که طی این گفتگو ذکر کردم، به نظر می‌رسد ما باید به زودی این فرم را ببوسیم و کنار بگذاریم و همه برویم تصنیف بسازیم و بزنیم و در بهترین حالت ممکن «مرغ سحر» بخوانیم. استاد محمدرضا شجریان که خدا ایشان را حفظ کند، آثار فوق‌العاده فاخر بسیاری خوانده‌اند که اغلب ما آنها را شنیده‌ایم. میان آنها آثاری وجود دارد که پاپ محسوب می‌شوند و زبانشان معیار نیست بلکه محاوره است. مثل «من و تو قصه یک کهنه کتابیم مگه نه؟». او چنین آثاری را خواند و به این وسیله شنوندگان عام را جذب کرد. در ادامه همان شنونده عام، پنج سال بعد نشست و ۹۰ دقیقه آلبوم «آستان جانان» گوش کرد. ایشان با جذب مخاطبان عام در حق فرهنگ ایران لطف کرد. حال شما ببینید دیگران در مقایسه با ایشان برای موسیقی ایران چه کردند؟ درصورتی‌که رسالت خوانندگان موسیقی ایرانی پرداختن به آواز ایرانی است.
  آخرین کاری که با آهنگسازی شما منتشر شد «کاشکی» با صدای محمد معتمدی بود که به ایثارگران کادر درمان تقدیم شد. برای ارتباط با مخاطب امروزی (با چالش‌های زندگی مدرن) آنچه برای شما اهمیت دارد، چیست؟
یکی از آسیب‌هایی که وجود دارد فاصله موسیقی‌دان‌ها و آهنگسازان موسیقی ایرانی با مخاطبان عام است. یعنی آنقدر آثار گوناگون و آلترناتیو تولید می‌شود که مخاطب عام می‌گوید من متوجه نمی‌شوم تو چه می‌گویی و زبانت چیز دیگری است که آن را درک نمی‌کنم. در قطعه «کاشکی» تلاش کردیم دست مخاطب را بگیریم و او را دو قدم به خودمان نزدیک کنیم تا بیاید و موسیقی ایرانی بشنود. تلاش کردیم آنچه که به مخاطب می‌دهیم  پاپ نباشد، بلکه موسیقی ایرانی باشد و سعی کردیم اثر را با توجه به زندگی و دغدغه آدم‌های امروز و با شعری که مربوط به زبان امروز ماست، به مخاطب ارائه دهیم. در بخش ارکستراسیون نیز سعی کردیم از بهترین‌ها استفاده کنیم.
شما برخلاف بسیاری از همکاران‌تان در طول سال فعالیت بسیاری دارید و آثار متعددی منتشر می‌کنید این انگیزه و انرژی از کجا می‌آید؟
واقعیت این است که فضا فضایی سخت و تلخ است، اما نه سخت‌تر و تلخ‌تر از شروع جوانی من. ما اینقدر شاهد فضای تلخ و غم‌انگیز و تیره و تار  بوده‌ایم (بخصوص در اواخر دهه هشتاد) که به نوعی آبدیده شده‌ایم. معنای هنر همین است. هنر یعنی اینکه شما در بدترین و عجیب‌ترین اوضاع به این رسن آویزان شوید و بتوانید با حفظ توان و انرژی به بقا ادامه دهید و فعالیت کنید. هنرمند اگر این ویژگی‌ها را نداشته باشد هنری به خرج نداده است. هنرمند صرفا برای خودش کار نمی‌کند. او مخاطبانی دارد و مردمی هستند که نیاز دارند صدایشان بلندتر شنیده شود و این وظیفه هنرمند است که صدای آن‌ها را به گوش جامعه برساند. در حال حاضر مسئله این است آن عده‌ای که به وسیله موسیقی پول درمی‌آوردند حال نمی‌توانند از این راه به سود برسند در نتیجه فعالیت ویژه‌ای ندارند. حال طی این روند چه اتفاقی می‌افتد؟ بازار موسیقی خلوت می‌شود. چرا؟ به این دلیل که آن افراد صرفاً برای پول کار می‌کنند
 در آینده‌ شنونده چه آثاری از شما خواهیم بود؟
در حال حاضر چند پروژه در دست تولید دارم. پروژه آواز معاصر به قوت خود باقی است. به جز آن دو آلبوم «عصیان» و «نام من عشق است» را آماده پخش دارم. «کاشکی» قطعه اول آلبوم «نام من عشق است» را زودتر منتشر کردیم تا به گوش مخاطبان برسد و مرهمی بر زخم‌های آنها باشد. «عصیان» نیز آلبومی است مبتنی بر موسیقی بی‌کلام که قرار بود اسفندماه سال گذشته رونمایی و منتشر شود اما وقایع و اتفاقات رخ داده مانع این اتفاق شد. حال منتظرم تا شرایط برای رونمایی از آن فراهم شود. به جز اینها فعالیت‌های دیگری به صورت تک قطعه دارم که فضاهای عجیب و غریب‌تری دارند و برای خودم تجاربی جدید محسوب می‌شوند و امیدوارم زودتر به گوش مخاطبان برسند.
مرجع : ایلنا