به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۲۲:۴۳
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۲ ساعت ۰۹:۳۹
کد مطلب : ۲۵۷۴۵۴

از آن زمان تاکنون

از آن زمان تاکنون
رویا خسروی
بچه که بودم، با آنکه پدرم از اقشار حقوق‌بگیر جامعه بود و زندگی آنچنان مرفهی هم نداشتیم اما کاملا به خاطر دارم که هیچ‌گاه به لحاظ خورد و خوراک مشکلی نداشتیم. به دلیل اینکه خانواده‌ها پرجمعیت بودند،‌پدر من هم به رسم آن زمان، انواع میوه‌ها را به خصوص در فصل زمستان که پرتقال و نارنگی بود،‌ جعبه‌ای می‌خرید،‌ نه تنها در خانواده ما که بیشتر مردم به این صورت زندگی می‌کردند. آخر هفته‌‌ها همیشه خانواده‌های فامیل  با فرزندان مهمان خانه‌های یکدیگر می‌شدند بدون آنکه دغدغه خرید اقلام خوراکی وجود داشته باشد. این نه مربوط به یک سال خاص، بلکه همیشگی بود و ما هم فکر می‌کردیم که همیشه اینگونه خواهد ماند اما دریغ و صد افسوس که این روزها بسیاری از مردمی که هر هفته در خانه هایشان به روی اقوام و آشنایان باز بود و پذیرای مهمانان بودند،‌ حالا درگیر خرید کالاهای اساسی زندگی از جمله میوه،‌روغن،‌ گوشت، مرغ و حتی ساده‌تر از اینها یعنی تخم‌مرغ هستند. گرانی بلایی بر سر مردم آورده که مهمان دعوت کردن، چون عذابی علیم می‌ماند و همه را درگیر هزینه‌های سربه فلک کشیده میوه و شیرینی می‌کند تا بسیاری عطای مهمان را به لقایش ببخشند. کرونا هم بهانه خوبی برای این موضوع شده است و بسیاری را آسوده کرده است.

کار به جایی رسیده که میوه‌‌هایی که همیشه معمولی بودند و خوراک همه اقشار، حالا  لاکچری شده‌اند و دست بسیاری از مردم به آنها نمی‌رسد. حتی فعالان بازار میوه با چند دهه تجربه حضور دربازار اذعان می‌کننددر عمرشان بازار را اینگونه ندیده‌اند. پرتقال در برخی از مناطق کیلویی بیش از 50 هزار تومان قیمت دارد و حتی در میادین تره بار که زیر نظر شهرداری و با قیمت‌های مصوب،‌ به فروش می‌رسد، پرتقال‌های درجه دو و سه تا کیلویی 20 هزار تومان عرضه می شود. حالا کارگر یا کارمندی را تصور کنید که در خوشبینانه‌ترین حالت حقوق ماهانه‌اش به 4 میلیون تومان در ماه می رسد با اجاره خانه و کلی قسط و دو بچه دانش‌آموز، او چگونه می تواند در این بحران کرونا که تقویت سیستم ایمنی بدن از واجبات است، میوه برای خانواده‌اش تهیه کند؟ دیگر از گوشت و مرغ نمی‌گویم که تا قبل از این شرایط هم بسیاری از خانواده‌ها شش ماه یک بار و تنها در مناسبت‌های ویژه گوشت می خریدند و حالا دیگر تکلیفشان مشخص است. بی علت نیست که بازنشستگان و مستمری بگیران، هر روز در مقابل نهاد و ارگانی تجمع می‌کنند تا صدایشان را به گوش مسئولان برسانند و بگویند این دریافتی کفاف حتی یک سوم هزینه‌های زندگی را هم نمی دهد.

وقتی به گواه آمار رسمی خط فقر به حدود 10 میلیون تومان رسیده است، مشخص است که مردم گرفتار چه مشکلاتی هستند. در این میان آنچه مبهم است اینکه مسئولان در این ادارات و نهادهای عریض و طویل چه می‌کنند؟ آیا این شرایط قرار است همیشگی باشد؟ چون از جانب هیچ کس صدایی به گوش نمی‌رسد که امیدی برای بهتر شدن اوضاع بدهد. دولت در ماه‌های پایانی حضور در پاستور،‌به جای آنکه معیشت مردم را مورد نظر قرار دهد، درگیر حواشی انتخاباتی است و مردم بیش از همیشه فراموش شده‌اند. به نظر می‌رسد کسی باید به شرایط سخت مردم را به مسئولان ِادآور شود تا به یاد بیاورند با چه هدفی به پست و مقام فعلی رسیده‌اند و انتظارات از آنها چه بوده است.
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها