گروه سیاسی: دبیرکل حزب ندای ایرانیان با اشاره به اینکه دولتمردان ما فاقد بینش و چشم انداز هستند، ادامه داد: اگر آنقدر که بخش دفاع موفق بودیم، در آداب حکومتداری هم موفقیت داشتیم، ایران مشکلی نداشت.
صادق خرازی خاطرنشان کرد: استبداد تاریخی ما چه قبل انقلاب، چه در ضمیر دولتمردان بعد انقلاب در دولتها ریشه در همین پاسخگو نبودن است و این به یک فرهنگ تبدیل شده است. به طور مثال سال گذشته دولت طرح افزایش قیمت بنزین را اجرا کرد و همه میدانستند این کار خلاف است، اما بعد از ایجاد اعتراضات رئیس جمهور اعلام کرد که من بی خبر بودم.
اگر من جای رئیس جمهور بودم اعلام میکردم این جراحی برای اقتصاد کشور لازم است و اگر لازم باشد من جانم را در این راه میدهم. در حالیکه رئیس جمهور اینگونه رفتار نکرد و بدتر از آن یکی از نزدیکان رئیس جمهور گفت باید از روحانی ممنون باشیم که خود را در معرض اتهام قرار داد و ایثار کرد. این نوع ادبیات، ناکارآمدی را امری واقعی میکند.
این فعال سیاسی همچنین گفت: مسئولی سدی میسازد و انتظار دارد به او مدال دهند در حالیکه او به وظیفه اش عمل کرده است. رفتار یک شهردار، فرماندار، استاندار، وزیر و رئیس جمهور قبل و بعد حکم مسئولیت تفاوت پیدا میکند و افراد تغییر میکنند. این مسائل یعنی نخبگان ما برای حکمرانی خوب تربیت نشده اند. قبل از اینکه بحث کارآمدی، تربیت نخبگان مهم است. کسی که از دانشگاه هاروارد یا فلچر فارغ التحصیل میشود برای کار مدیریتی تربیت شده است، ولی نخبگان سیاسی ما برای مدیریت تربیت نشده اند.
وی با بیان اینکه برخی معتقد هستند که ناکارآمدی دولتها به دلیل دخالت نهادهای زیر نظر رهبری است، تصریح کرد: اینطور نیست. چرا وقتی نهادهای زیرمجموعه رهبری در بخش دفاعی دخالت میکند، موفق بوده و از سایر بخشها جلوتر است به گونهای که ایران در دو هزار سال گذشته چنین قدرت دفاعی در خاورمیانه نداشته است؟ اگر آنقدر که شهید سردار سلیمانی در مقاومت و بخش دفاع ما موفق بودند، در آداب حکومتداری هم موفقیت داشتیم، ایران مشکلی نداشت.
من تحریم را مشکل ناکارآمدی نمیدانم، البته تحریم را ذاتا امر خوبی نمیدانم و معتقدم تحریم نعمت نیست، بلکه نقمت است، اما ناکارآمدی بیشتر از آنکه به تحریم یا بحثهای ایدئولوژیک و انتزاعی مرتبط بدانم، به عوامل ساختاری و تشخیص هویت فکری دولتمردان ایران مرتبط میدانم.خرازی همچنین با بیان اینکه ما در کشور حزب و انتخابات نداریم و فکر میکنیم برگزاری انتخابات نهایت دموکراسی است، گفت: کشورهایی مثل ایران و روسیه الکترال دموکراسی هستند یعنی دموکراسی منحصر به فرد دارند. از این دموکراسی مکرون ۳۹ ساله یا اوباما و ترامپ به عنوان پدیده درنمی آید.دموکراسی ما معیوب است و فکر میکنیم با برگزاری انتخابات به دموکراسی رسیده ایم، در حالیکه قبل از انتخابات به مولفههای دموکراسی نیازمندیم. آیا انتخاب کاندید بین اصلاح طلبان و اصولگرایان در یک فرایند دموکراتیک انجام میشود؟ آیا احزاب و مطبوعات در انتخاب این کاندیدها نقش دارند؟ روسای جمهور در ایران فکر میکنند که بر مردم ولایت و حق دارند و صاحب اختیار هستند برای همین وقتی وزیری انتخاب میکند، میگوید این انتخاب حق من است در حالیکه این حق رئیس جمهور نیست.حق رئیس جمهور مدیریت است. او به قید چهار سال پاسخگویی و اجرای قانون رئیس جمهور شده است و نه ولایت دارد بر مردم و نه حقی بر مردم دارد. راه پایدارشدن دموکراسی در کشور این است که خود را از این چرخه معیوب دموکراسی رها کینم، اما بخشهای مدنی جامعه به رسالت خود عمل نکرده اند.این فعال سیاسی ادامه داد: در نظامهایی که دموکراسی نهادینه شده است، احزاب براساس مولفههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی و هنری افراد را بررسی کرده و از آنها سوال میکنند و کسی که بیشترین نمره را در این حوزهها بدست آورد، به عنوان کاندیدا در انتخابات معرفی میکنند، اما در ایران هرکسی از خانه قهر میکند، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری میشود و اتفاقا رئیس جمهور هم میشود. این اتفاق بارها در انتخابات کشور رخ داده و تبعات زیادی برای ما داشته است. اگر در سال ۸۴ لاریجانی از خود اصولگرایان انتخاب میشد، شرایط کشور با حال حاضر خیلی متفاوت بود، زیرا او هم فکر بلند و بینش دارد.اگر آیت الله هاشمی انتخاب میشد، با ادامه مسیری که دولت خاتمی آغاز کرده بود، به یک موقعیت بزرگ تاریخی میرسیدیم و بزرگترین قدرت اقتصادی غرب آسیا میشدیم و در تمام نهادهای بین المللی نقش اول داشتیم و طرف مشورت در وقایع بین المللی بودیم. در مجموع من معتقدم که در بحث ناکارآمدی باید حلقههای مفقوده را پیدا کرده و نه اینکه فقط به بخش حاکمیت توجه کنیم.