کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

هادی عامل: اتفاقی گزارشگر کُشتی شدم

5 شهريور 1400 ساعت 0:15


گروه ورزشی: شاید فوتبال ورزش اول دنیا باشد اما بعضی کشورها هستند که شامل این اصل نمی‌شوند؛ مثل آمریکا، پاکستان، کانادا و حتی گاهی ایران. البته فوتبال در ایران هم تقریباً ورزش اول است اما در رقابت‌های آسیایی و جهانی و المپیک، این کشتی است که سر ما ایرانی‌ها را بالا نگه داشته. کشتی ایران را هم شاید بدون یک صدای پرهیجان، خیلی سخت بتوانیم تصور کنیم؛ صدای گزارشگری به نام هادی عامل. هادی عامل در المپیک اخیر توکیو نیز سنگ‌تمام گذاشت و ویدئویی از او که داشت با هیجان هرچه تمام‌تر گزارش می‌کرد و رگ‌های گردنش از شدت تعصب به ورزش کشورش بیرون زده بود، وایرال شد و همه آن را دیدند. متولد مشهد است، هرچند که اصالتاً پدرش زابلی است. شغل اصلی‌اش هم دبیری ورزش در آموزش‌وپرورش بوده اما عشق و علاقه‌اش کشتی و گزارش کشتی بوده. برخی نیز هادی عامل را پرهیجان‌ترین گزارشگر ایرانی می‌دانند؛ مردی که مبدع ترکیب‌هایی چون «خسته نباشی دلاور، خدا قوت پهلوان»، «چِغِر بد بدن»، «زِبِل بد اُفت» و... در تلویزیون ایران بوده. صدای او در مجموعه تماشایی پایتخت هم حضور داشت و کشتی‌های نقی معمولی را گزارش می‌کرد. مصاحبه همشهری با این گزارشگر پرهیجان بخوانید:

بله، خشکسالی شد و پدرم به مشهد آمد، البته متولد مشهدم. بله. من کشتی‌گیر بودم. دست راستم و آرنجم آسیب دید، ولی با همان وضع ادامه دادم. دیگر غیرقابل‌تحمل شده و نتوانستم ادامه بدهم. بعدش رفتم و مربی شدم. البته علاقه‌مند این حوزه هم بودم، نه اینکه کلاً بی‌علاقه به گزارش باشم؛ ولی در اصل کشتی‌گیر بودم تا اینکه قهرمانی کشتی کشور در مشهد برگزار شد؛ سال ۶۳. آقای شجیع از فوتبال را برای گزارش آورده بودند. با فنون آشنا نبود. به‌عنوان اعتراض به شبکه مشهد زنگ زدم. گفتند اتفاقاً ما دنبال گزارشگر هستیم و شما هم به‌نظر می‌رسد خیلی اطلاعات داری. برای تست رفتم و قبول شدم. ۵، ۴ سالی مشهد بودم و بعد راهی تهران شدم. رقابت‌های پهلوانی کشور بود؛ بین مرحوم علیرضا سلیمانی و توپچی. من برای تلویزیون گزارش زنده کردم. آقای متقی از مسئولان ورزشی تلویزیون هم گزارشم را دید و دعوت به همکاری شدم. و به این ترتیب جلو رفتم و مردم هم پذیرا شدند و کارمان جا افتاد و الان دارد ۳۷ سالی می‌شود که این کار را می‌کنم. بله. ولی مرتب کار می‌کردم، همه‌جا پای کار بودم و تنبلی نمی‌کردم. نه دیگر. شاید اگر آن تلفن را نمی‌زدم این‌طوری نمی‌شد. البته شاید هم در ادامه اتفاق‌های دیگری می‌افتاد و دوباره در این مسیر می‌افتادم. تلویزیون. البته با رادیو هم همکاری‌های زیادی داشته‌ام. علاقه زیادی برای این کار و اثبات خودم داشتم. بعد از اینکه چند وقتی گزارش کردم، با هزینه خودم به المپیک آتلانتا و بعد به المپیک سیدنی رفتم. البته منظورم کم‌کاری صداوسیما نیست؛ لابد صلاح نمی‌دانستند که فعلاً گزارش‌های کشتی را به من بسپارند. به همین دلیل خودم رفتم که اثبات کنم خودم را؛ اینها ناشی از علاقه و پشتکار شدیدم در این کار بود. دبیر ورزش آموزش‌وپرورش. البته من ۲۴ ساعت موظفی‌ام را روزهای یکشنبه و دوشنبه پر می‌کردم و دیگر اضافه‌کاری نمی‌کردم؛ بقیه‌اش را برای صداوسیما کار می‌کردم. تابستان‌ها هم که تعطیل بودیم گزارشگری می‌کردم. اتفاقاً هفته‌ای یک‌ بار مدیر مدرسه مرا برای صحبت کردن پیش بچه‌ها دعوت می‌کرد تا درباره فواید ورزش، ضررهای سیگار و... صحبت کنم. البته انس با ورزش جزو باورهای من هم بود؛ حتی گاهی که سیاستمداران را می‌بینم که کمی چربی اضافه دارند، توصیه می‌کنم حتماً ورزش کنند و همین اضافه‌وزن‌ها سرآغاز بیماری‌هاست. هم‌اکنون هم روزانه یک ساعت ورزش می‌کنم؛ کوه می‌روم، یا پیاده‌روی تند دارم یا می‌دوم. استخرها هم که باز بود ۳ روز در هفته شنا می‌رفتم. از ارتباط عاطفی میان من و مردم. در گزارش‌های بین‌المللی که بین ایرانی‌ها و خارجی‌هاست، دوست دارم به مردم‌ام نشاط و امید ببخشم؛ دوست دارم به مردم‌ام غرور ملی و شادی ببخشم. وقتی حس می‌کنم با این گزارش‌هایم موفق به این کار شده‌ام، بهترین حس دنیا را دارم که با چیزی عوضش نمی‌کنم. به این منظور با همه وجود گزارش می‌کنم؛ گاهی در جریان یک گزارش خیس عرق می‌شوم از بس داد می‌زنم و فشار به‌خودم می‌آورم. دوست دارم بهترین حس را به مهربان‌ترین مردم دنیا منتقل کنم. بله، بچه‌ها در واتساپ برایم فرستادند. بله. در رقابت‌های جهانی و المپیک همه‌مان در یک‌جا مستقر می‌شویم و گزارش می‌کنیم، در نتیجه آشنا هستیم؛ مثلاً با علی از ترکیه آشنا هستم یا با گزارشگران آمریکا، کره، بلاروس و... . با هم اطلاعات و بیوگرافی رد و بدل می‌کنیم. با توجه به این که خودم کشتی‌گیر بوده‌ام و فیلم‌های کشتی‌گیرها را نگاه می‌کنم و مربیگری هم کرده‌ام و به همه مسابقات هم اشراف دارم، گاهی به‌صورت دوستانه سرمربی و مربی و... شاید نظری از من بخواهند که یک روند طبیعی است. باخت در المپیک یک اتفاق عادی است اما طلا مال یزدانی بود. اصلاً حس طلا داشتم و گارد گرفته بودم که فریادهای همیشگی را بزنم و کلی هیجان و انرژی مثبت به مردم منتقل کنم. باخت در ثانیه‌های آخر، مثل ریختن آب یخ روی سرم بود؛ اصلاً گلویم خشک شده بود. هر طوری بود سعی کردم کمی از بار این باخت کم کنم. این، یک رقابت و مدال فراورزشی برای مردم ما بود و با طلاهای دیگر فرق می‌کرد. من مردم خودمان را خوب می‌شناسم و با آنها دارم زندگی می‌کنم. در جامعه هم عقاید مختلفی وجود دارد که به همه احترام می‌گذارم. باید ببینیم اکثریت مردم چه می‌خواهند. اگر در جریان یک پیروزی و خوشحال‌تر کردن مردم نیاز هست کمی لحن حماسی گزارش‌هایم را بیشتر کنم، دریغ نمی‌کنم. هدف من، شادی مردم است. اگر هم بعضی‌ها موردپسندشان نیست، معذرت‌خواهی می‌کنم. من افتخار این را داشته‌ایم که تمام طلاهای کشتی ایران در بعد از انقلاب را گزارش کنم. همه آنها برای من افتخار بوده؛ حتی کشتی علیرضا حیدری و کورتانیدزه در المپیک که کم از طلا نداشت. نمی‌توانم به مورد خاصی اشاره کنم.


کد مطلب: 290207

آدرس مطلب :
https://www.baharnews.ir/news/290207/هادی-عامل-اتفاقی-گزارشگر-ک-شتی-شدم

بهار نیوز
  https://www.baharnews.ir