به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۷:۱۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۳ ساعت ۱۳:۲۶
کد مطلب : ۳۰۳۱۵۴

چه کسانی ایران را «خشک» کردند؟

چه کسانی ایران را «خشک» کردند؟
گروه جامعه: بحران آب در ایران که سال‌ها است متخصصان در مورد آن هشدار می‌دهند، امروز به سطوحی بسیار نگران کننده رسیده است. بر این اساس، در حالی که بیش از ۴۰ روز از آغاز نیمه دوم سال می‌گذرد، میزان بارش‌ها در سراسر کشور به حدی بی سابقه کم بوده و در مورد شهر‌هایی مانند اصفهان، گفته می‌شود که ذخیره آب پشت سد‌ها ممکن است کمتر از چند ماه دوام داشته باشد.
 چند ماه پیش، اعتراضاتی کاملاً بی سابقه نسبت به بحران بی آبی در استان خوزستان صورت گرفت که هم مردم و هم نهاد‌های حاکمیتی را شوکه کرد. اما می‌توان پرسید که چرا خوزستان، پرآب‌ترین استان ایران، به این وضع افتاده و حتی وقتی آب رود‌هایی مانند «کارون» (بزرگ‌ترین و پرآب‌ترین رود ایران) به استان‌هایی مانند اصفهان پمپاژ می‌شود، چرا هم اصفهان خشک مانده و هم خوزستان؟
پاسخ را احتمالاً می‌توان در «مدل توسعه» در ایران در دهه‌های اخیر جست و جو کرد، مدلی که اساساً فاقد «آمایش سرزمینی» (Spatial planning) بوده است. به بیان ساده، این یعنی استقرار صنایع در بخش‌های مختلف کشور، بدون توجه به «مزیت نسبیِ» این مناطق صورت گرفته است.
مثلا، «ممکن است» بتوان در جنوب تهران هم خرما کاشت و محصول آن را صادر کرد، اما کشت و صادرات خرما، در خوزستان و کرمان مزیت نسبیِ تاریخی دارد و بعید است کسی برای تولید خرما در تهران سرمایه گذاری کند. علاوه بر این، اگر قرار است خودرویی تولید شود و بعد صادر شود، بهتر است کارخانه در کنار سواحل خلیج فارس تاسیس شود، نه مثلاً در تهران.
به این موضوع، تلاش برای «خودکفایی» را هم باید اضافه کرد. چه کسی گفته که ایران باید محصولات کشاورزی مورد نیازش را خودش تولید کند؟ آیا (مثلاً) روس‌ها هم اصرار دارند که در سرمایِ «سیبری» آناناس و نارگیل تولید کنند یا اینکه می‌دانند تامینِ این محصولات از بازار بین المللی، در واقع به آن‌ها اجازه می‌دهد روی تولید محصولاتی تمرکز کنند که در مورد آن‌ها «مزیت نسبی» (Comparative advantage) دارند؟فاجعه در ایران زمانی رخ داده که صنایع فولادی، یکی از آب بَر‌ترین صنایع، در دل کویر‌های خشک ایران ایجاد شده اند. توضیح فرآیند به نسبت ساده است و از زمان «پهلوی» شروع شده و تاکنون ادامه داشته است: لابی گرانِ سیاسی (نمایندگان مجلس، وزرا و نخبگان سیاسی-اجتماعی) بر جانماییِ صنایع در استان‌های زادگاه خود تاکید داشته اند و این موضوع، فارغ از «آمایش سرزمینی» بوده است.
به این ترتیب، فرآیندی از توزیع «رانت» شکل گرفته که نه تنها شامل منابع مالی و بودجه‌ای می‌شده، که به توزیع منابع آب و مواردی از این دست هم ختم شده است. نتیجه هم روشن است: حتی استان‌هایی که بیشترین سرمایه گذاری تاریخی در آن‌ها صورت گرفته، اکنون مشکلات متعددی در زمینه آب دارند.از آن سو، به نظر می‌رسد این برخی طبقات اجتماعی و برخی گروه‌های خاص بوده اند که از نبود «آمایش سرزمینی» و خالی شدن منابع کشور، اعم از منابع آب، سود برده اند. این گروه را شاید بتوان با اغماض، همان «ابرثروتمندانی» دانست که این روز‌ها هم در موردشان زیاد می‌شنویم.
توضیح دادنِ مفهوم «رانت» در اقتصاد سیاسی چندان دشوار نیست: «کسانی که به مراکز قدرت نزدیک هستند، برای افزایش سود اقتصادی خود، وارد فرآیند «چانه زنی» با مراکز قدرت می‌شوند و در این میان، حتی ممکن است قوانینی را در نظام قانونگذاری کشور به نفع خودشان تصویب کنند.
در موردِ موضوع آب، این «رانت ها» نمونه‌هایی دارند که حالا کمتر کسی است که در مورد آن‌ها چیزی نداند. «علی مراد اکبری»، معاون اسبق وزیر جهاد کشاورزی در امور آب، خاک و صنایع، در سال ۱۳۹۴ گفته بود: «در دولت گذشته [دولت احمدی‌نژاد]بالغ بر ۳۰۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز احداث شد و از سوی دیگر نیز بدون نظارت، چندین برابر مجوزها، از چاه‌های مجاز آب برداشت شد و میلیارد‌ها مترمکعب آب از این طریق هدر رفت که می‌توان از آن به خیانتی بزرگ و «غارت منابع آبی کشور» نام برد.»
او ادامه داده بود: «از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۲، براساس اطلاعات و آمار از سازمان بازرسی کل کشور ۳۰۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز در کشور احداث شد، در حالی که از ابتدای انقلاب تا سال ۱۳۸۴ تنها ۱۰۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز احداث شده بود.»
این در حالی است که در همان سال، محاسبات سازمان بازرسی کل کشور نشان می‌داد که در ایران، به ازای هر ۱۰۴ نفر جمعیت، یک حلقه چاه (اعم از مجاز و غیرمجاز) وجود دارد. همین محاسبات نشان می‌دادند که با توجه به تمرکز چاه‌ها در مناطق روستایی، این نسبت می‌تواند گاهی بسیار متفاوت هم باشد و در مواردی، به یک چاه به ازای هر ۳۰ نفر جمعیت در برخی روستا‌ها برسد.
این در حالی است که تخمین زده می‌شود اکنون حدود ۸۰۰ هزار حلقه چاه در ایران وجود داشته باشد که به صورت روزانه، در حال مکیدن سفره‌های زیرزمینی و تجدیدناپذیر آب در ایران هستند. با این همه، واضح است که سود ناشی از احداث و بهره‌برداری از این چاه ها، عمدتاً به جیب شرکت‌های بزرگ کشاورزی (و نه کشاورزان و دهقانان جزء) سرازیر می‌شود. به عبارتی، باز هم این سرمایه دارانِ بزرگ هستند که منتفعان اصلی هستند.از دیگر سو، در حالی که صادرات محصولات کشاورزی با آب بریِ بسیار بالا (همچون هندوانه) هم تنها در اختیار عده‌ای معدود قرار دارد و به طور طبیعی شامل بخش بزرگی از جمعیت چند میلیون نفری کشاورزان در ایران نمی‌شود، می‌توان نتیجه گرفت که همچنان این «ابرثروتمندان» هستند که در حال تخلیه منابع آب تجدیدناپذیر ایران هستند.
اما این تنها نمونه از غلبه سودآوری «رانتخواران» بر منافع میلیون‌ها ایرانی نیست. آمار‌های «انجمن جهانی فولاد» (World Steel Association) نشان می‌دهد که ایران در سال ۲۰۲۰ میلادی، با تولید نزدیک به ۳۰ میلیون تن فولاد، در جایگاه دهمین تولیدکننده بزرگ فولاد در جهان قرار داشته است. به این ترتیب، ایران حتی بیش از کشور‌هایی مانند فرانسه و بریتانیا، که هر دو در فهرست ۱۰ اقتصاد بزرگ جهان هستند، فولاد تولید می‌کند.
با این همه، نگاهی به فهرست ۲۰ کشور نخست تولیدکننده فولاد در جهان، نشان می‌دهد که ایران و مصر (در جایگاه ۲۰) تنها کشور‌های کم آب در این فهرست هستند. (این ۲۰ کشور به ترتیب عبارتند از: چین، هند، ژاپن، آمریکا، روسیه، کره جنوبی، ترکیه، آلمان، برزیل، ایران، تایوان، اوکراین، ایتالیا، ویتنام، مکزیک، فرانسه، اسپانیا، کانادا، اندونزی و مصر.)
این در حالی است که بررسی فهرست شرکت‌های فولادی در ایران هم نشان می‌دهد که بسیاری از آنها، دقیقاً در خشک‌ترین مناطق ایران تاسیس شده اند، تا آنجا که گاهی این موضوع تعجب برانگیز به نظر می‌رسد.مثلاً، مجتمع فولاد مبارکه (اصفهان)، کارخانه صبا فولاد زاگرس (شهرستان بروجن)، ذوب‌آهن امیرکبیر اراک (استان مرکزی)، فولاد کویر دامغان (استان سمنان)، شرکت فولاد فسا (استان فارس)، فولاد یزد (استان یزد)، صنایع فولاد کرمان (استان کرمان) و چندین و چند مثال دیگر.
فولاد صنعتی بسیار آب‌بر است و برای خنک سازی، نیاز به منابع آب روان (همچون رودخانه ها) و یا منابع بزرگ آب (همچون دریاچه‌ها و اقیانوس ها) دارد. بنابراین، به نظر می‌رسد باز هم می‌توان مکان‌یابی و جانمایی این صنایع در دل کویر و دشت‌های خشک ایران را به منافع طبقاتی در طول دهه‌های گذشته گره زد.
بررسی‌ها نشان می‌دهند که برای تولید هر یک کیلوگرم فولاد، حدود ۷۰۵ کیلوگرم آب مورد نیاز است. هر کیلوگرم آب را می‌توان برای سهولت محاسبه، تقریباً برابر با یک لیتر آب در نظر گرفت.
به این ترتیب، با در نظر گرفتن ظرفیت تولید حدود ۳۰ میلیون تن فولاد در ایران در هر سال، که معادل ۳۰ میلیارد کیلوگرم است، صنعت فولاد ایران سالانه به حدود ۲۱ تریلیون لیتر آب یا چیزی در حدود ۲۱ میلیارد مترمکعب آب احتیاج دارد.
البته واضح است که کارخانه‌های فولاد الزاماً از آبِ پشت سد‌ها استفاده نمی‌کنند، بلکه بسیاری از آن‌ها چاه‌هایی اختصاصی دارند و در کنار ۸۰۰ هزار حلقه چاه دیگر در ایران، به صورت روزانه سفره‌های زیرزمینی ایران را خالی می‌کنند. می‌توان پرسید کدام گروه‌های اجتماعی نفع برندگانِ اصلی از تولید و صادرات فولاد در ایران هستند؟ آن‌ها طبیعتاً مردم معمولی کوچه و بازار نیستند.
مرجع : سایت فرارو
برچسب ها: بحران آب
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها