به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۶ - ۱۲:۰۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۹ ساعت ۱۲:۰۹
کد مطلب : ۳۲۸۶۰۶

زنان در برابر طلاق آسیب‌پذیرترند یا مردان؟

زنان در برابر طلاق آسیب‌پذیرترند یا مردان؟
گروه جامعه: یکی از تفاوت‌های اساسی میان مردان و زنان مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی است به این معنا که زنان از مهارت‌های ارتباطی بیشتری نسبت به مردان برخوردارند. زنان همواره و به‌ویژه در مواقع بحرانی زندگی خود می‌توانند از احساس خود کمک گیرند و با دوستان و نزدیکان و خانواده خود سخن بگویند، استفاده از این روش باعث می‌شود که زنان تا اندازه‌ای احساسات منفی خود را تخلیه کنند.. پژوهش‌ها نشان می‌دهند زنان به دلیل استفاده از این مهارت‌ها می‌توانند برای قطع رابطه سابق و آسیب‌های پس از آن عملکرد بهتری داشته باشند.

زنان به صورت معمول در سال‌های نخست پس از جدایی وقت خود را بیشتر با خانواده و دوستان می‌گذرانند و به‌دنبال درمان ناراحتی‌اند درصورتی‌که مردان تنها به‌دنبال لذت‌های آنی و موقتی‌اند. پس از جدایی و طلاق معمولا جامعه نسبت به زنان و کودکان توجه بیشتر نشان می‌دهد. اگرچه تبعات منفی طلاق بر زنان و کودکان می‌تواند  سخت و ناگوار باشد اما نباید فراموش کرد که مردان هم از این آسیب‌ها دور نیستند و شاید در مواقعی بیش‌ از زنان با آن درگیر و دست‌ به گریبانند.

مشکلات عاطفی در ازدواج سرمایه اجتماعی زنان را کاهش می‌دهد
دکتر محمدرضا ایمانی، روان‌شناس و مدرس دوره‌های مهارت‌های رفتاری و زندگی درباره تاثیرات طلاق بر مردان می‌گوید: تاثیر جدایی و طلاق بر مردان بسیار پیچیده‌تر از تاثیران آن بر روی زنان است. برداشت ذهنی جامعه نسبت به مردان اینگونه است که مرد یک موجود مقاوم، نیرومند و بدون عاطفه و احساس است و هیچ موضوع و مسئله‌ای نمی‌تواند او را از پای درآورد و از سوی دیگر اوست که در تمام ماجرا‌های جدایی، گناهکار و مقصر است؛ این‌گونه فضای اجتماعی و روحی و روانی بر مردان بسیار بیشتر از زنان است.

او ادامه می‌دهد: اگر مرد و زن بپذیرند که ازدواج و فرایند زندگی مشترکشان یک سرمایه‌گذاری عاطفی برای آینده است شاهد رخداد‌های بسیار خوبی خواهیم بود. هنگامی‌که زنان وارد رابطه ازدواج می‌شوند به یک رابطه درازمدت می‌اندیشند، اما اگر در این فرایند دچار مشکلات و مسائل عاطفی شوند به همان نسبت سرمایه اجتماعی‌شان در زندگی کم می‌شود و کم‌کم به نقطه‌ای می‌رسند که نمی‌توانند به آن زندگی ادامه دهند.
این روان‌شناس توضیح می‌دهد: درک این موضوع برای مرد‌ان بسیار مهم است. مرد باید بداند هنگامی‌که زنی می‌پذیرد با او ازدواج کند در واقع تمام سرمایه خود را وارد چرخه زندگی با او کرده است به عبارتی زن‌ها تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد زندگی مشترک و ازدواج می‌گذارند. حال این سرمایه‌ها چه هستند؟ روح و روان و آینده و تمام آرزو‌های یک زن جزو این سرمایه‌ها محسوب می‌شوند که با ازدواج می‌خواهد آن‌ها را بسازد و محقق کند. درصورتی‌که مرد‌ان معمولا مقطعی فکر می‌کنند و به نسبت زن‌ها تا این اندازه بلندمدت به این موضوع نگاه نمی‌کنند و گام‌به‌گاه حرکت می‌کنند.

در ایران سواد رابطه وجود ندارد
دکتر ایمانی در مورد سواد رابطه توضیح می‌دهد : شوربختانه در ایران درمورد سواد رابطه هیچ‌گونه آموزش و آگاهی وجود ندارد. من همواره تاکید می‌کنم هر عزیزی که قصد ازدواج دارد به مشاور مراجعه کند تا او به آن‌ها بگوید چگونه کسی هستند و درواقع لایه‌های درونی‌شان را باز کرده و در مورد همه چیز مانند انتظارات و خواست‌ها و نوع روابط برایشان توضیح بدهد؛ این روش سبب می‌شود افراد با شناخت و آگاهی بیشتر و بهتر وارد چرخه زندگی مشترک شوند.

وی اظهار می‌کند: بالاترین سطح پذیرش برای یک زن این است که می‌پذیرد کسی به‌عنوان همسر او باشد آن هم در شرایطی که در بسیاری از بخش‌های نظامات فرهنگی ما مرد تصمیم‌گیرنده برای آینده و زندگی زن است. برای نمونه این مرد است که تعیین می‌کند زن سرکار برود یا خیر و یا بسیاری موارد دیگر که همه از آن آگاهیم. در واقع زن تحت‌ تاثیر بسیاری از باید و نباید‌ها از سوی مرد قرار می‌گیرد که در برخی موارد با تعامل و در برخی موارد دیگر بدون آن است، اما مهم‌تر از همه نقطه پذیرشی که برای زن اهمیت زیادی دارد این است هنگامی‌که عاشق و دلباخته کسی می‌شود و او را می‌پذیرد این‌جاست که می‌تواند با او وارد رابطه جنسی شود و اگر اینگونه نباشد به‌هیچ‌عنوان وارد رابطه زناشویی نمی‌شود.

دکتر ایمانی   تاکید می‌کند: فراموش نکنیم زن و مرد در زندگی مشترک هر دو درحال رشد و تغییرند و هر روز بر تجاربشان افزوده می‌شود و در تمامی این راه امکان لغزش یا گسست وجود دارد. درواقع فرایند زندگی هرگز به شکل یکنواخت حرکت نمی‌کند، انسان‌ها نیاز به تنوع دارند و اگر در این مسیر آگاهانه پیش روند می‌توانند آن را مدیریت کنند، اما اگر در این راه آگاهی لازم را نداشته باشند در دام خیانت می‌افتند و این خیانت ابعاد ذهنی و فکری و جسمی دارد که ابعاد فکری آن پنهان و بسیار خطرناک‌تر از ابعاد جسمی آن است. تمامی این مسائل نشان می‌دهد زندگی بسیار پیچیده و نیازمند دقت فراوان است.

زنان راحت‌تر با طلاق کنار می‌آیند یا مردان؟
وی تصریح می‌کند: طلاق دارای سه بعد و موضوع کلان است؛ نخست فرهنگ و اجتماع به این معنی که جامعه برای فرد پیامد‌هایی را به‌وجود می‌آورد که او در تعاملات میان‌فردی با آن‌ها روبه‌روست. دوم، از دید اقتصادی و مالی است و موضوع سوم روان‌شناسی است. در فرهنگ ما و در بعد اجتماعی این مرد‌ان هستند که در مورد طلاق همواره متهم‌اند و انگشت اشاره به سمت آن‌هاست. به باور عموم این مرد است که نتوانسته زندگی را حفظ کند و در این زمینه مدام مورد بازخواست قرار می‌گیرد درصورتی‌که مردان برخلاف زنان معمولا مسائل زندگی خود را بروز نمی‌دهند و درباره آن صحبت و با هر کسی دردودل نمی‌کنند.

ایمانی اضافه می‌کند:  زنان بیش‌ از مردان مورد توجه و حمایت اجتماعی قرار می‌گیرند و به همین دلیل حتی پس از طلاق نیز پذیرش اجتماعی بالاتری نسبت به مردان داشته و فرصت‌های ازدواج بیشتری نیز دارند. ازسوی دیگر مردانی که مسئولیت فرزندان خود را هم برعهده دارند در ازدواج بیش‌ از زنان دچار مشکل می‌شوند چراکه زن‌ها با این موضوع سخت کنار می‌آیند ضمن این‌که مرد نسبت به فرزندانش حساسیت دارد و حتی اگر دوباره هم ازدواج کند برقراری ارتباط میان خود و همسر تازه و پیشین و فرزندانش بسیار دشوار است.

این کارشناس و مدرس دوره‌های مهارت‌های رفتاری و زندگی ادامه می‌دهد: مرد‌ها پس از جدایی برخلاف باور عامه فرصت‌های ازدواج کمتری دارند چراکه به آن‌ها به شکل متهم نگاه می‌شود و همه او را مقصر پاشیده‌شدن یک زندگی می‌دانند. ازسوی دیگر مردان پس از طلاق معمولا بدبین می‌شوند و به ازدواج دیگر تمایلی ندارند چراکه همواره این احساس با اوست که فردی شکست‌خورده است. مرد در ازدواج نخست خود به چرخه اقتصادی و اجتماعی خود قوام بخشیده است و هنگامی‌که طلاق می‌گیرد شخصیت و وجهه‌اش دچار آسیب می‌شود و شوربختانه اعتماد و عزت‌نفس خود را به‌شدت از دست می‌دهد و دچار تعارضات روحی و روانی شدید می‌شود و در کنار این‌ها دچار افسردگی و استرس و ناراحتی‌های قلبی و عروقی و مشکلات ریوی و ریزش و یا سپیدی مو هم می‌شوند چنانکه یک مرد پس از جدایی  به‌گونه‌ای کاملا مشهود  چهره و وجهه‌اش متفاوت می‌شود.

دکتر ایمانی به دیگر پیامد اجتماعی طلاق  و آثار آن برروی مردان اشاره کرده و می‌گوید: از دیگر پیامد‌های اجتماعی جدایی برای مردانی که حضانت فرزندان خود را می‌پذیرند این است که باید رفتار‌های دوگانه و نقش پدر و مادری هر دو را داشته باشند و این مسئله هم برای آن‌ها بسیار دشوار است و آن‌ها را دچار مشکلات زیادی می‌کند. در این میان ارتباطشان با فرزندان هم اهمیت فراوانی دارد چراکه فرزندان از پدرومادر هر یک و به صورت جداگانه چشم‌داشت‌ها و انتظارات و نیاز‌های متفاوتی دارند، هنگامی‌که فرزند تنها با پدر زندگی می‌کنند مرد دچار بحران‌های بسیار زیادی می‌شود به‌ویژه در زمان بلوغ که میان دختران و پسران متفاوت است. تمامی این مسائل بدبینی را در مردان بیشتر و بیشتر می‌کند.

او بیان می‌کند: پس از جدایی مرد ازنظر اقتصادی هم دچار مشکلات زیادی می‌شود چراکه زن پس از جدایی جهیزیه خود را می‌برد که تامین آن‌ها و زندگی و پرداخت مهریه برای مرد دشوار است به‌ویژه امروز که زنان هم کار کرده و در معیشت خانواده کمک می‌کنند.

این روان‌شناس تاکید می‌کند: من همواره به کسانی‌که از جدایی می‌گویند توضیح می‌دهم که آیا به‌راستی می‌دانی طلاق چیست و چه آثاری دارد؟ اثرات منفی جدایی بسیار زیاد است که شاید تنها در حرف ساده باشد. چنان‌که بار‌ها  دیده‌ایم زوج‌ها پس از طلاق به دلیل علایق و وابستگی‌هایی که دارند بسیار علاقه‌مندند تا به زندگی پیشین خود بازگردند. مرد‌ها پس از جدایی شخصیت و رفتار‌های خود را بررسی می‌کنند، اشتباهاتشان را متوجه می‌شوند و آن‌ها را می‌پذیرند، اما شوربختانه دیر است و زن‌ها به دلیل سرمایه‌گذاری‌ای که می‌کنند این روند برایشان آرام آرام رخ می‌دهد و جالب اینجاست درست هنگامی‌که مرد گمان می‌کند در زندگی برنده است شکست می‌خورد و این دیوار به ناگهان فرو می‌ریزد، اما این موضوع در زنان به‌آهستگی رخ می‌دهد و شاید به همین دلیل هم باشد که پذیرش جدایی برای آن‌ها آسان‌تر است.

وی توضیح می‌دهد: مرد‌ها پس از جدایی بسیار دچار ترس و اضطراب می‌شوند چیزی که معمولا از نظر‌ها پنهان می‌ماند و این مسائل را در بی‌خوابی‌هایی که دچارش می‌شوند می‌تواند دید و در این میان شوربختانه برخی از مردان به سمت رفیق‌بازی و اعتیاد و الکل کشیده می‌شوند که بسیار آسیب‌زننده است و از همه این‌ها بدتر پدیدارشدن ازبین‌رفتن سلامت روان و خودکشی درمیان آن‌هاست. اتفاقا آمار خودکشی درمرد‌ها پس از طلاق به این دلیل‌که مورد حمایت اجتماعی قرار نمی‌گیرند و بسیار زیرفشارند زیاد است. مرد‌ها در این مورد خیلی آسیب‌پذیرند، اما دیده نمی‌شود.

چگونه تاثیرات منفی طلاق را کاهش دهیم؟ 
دکتر ایمانی تاکید می‌کند: افراد باید آگاهانه و با دانش و خرد وارد چرخه زندگی شوند و مسئولیت‌های خود و همسرشان را بدانند. زوج‌ها باید بدانند اگر قرار است با هم بحران و مشکلی را حل کنند به چه شکل این کار را انجام دهند و چگونه با هم گفتگو کنند تا دیگری به حرف آن‌ها گوش کند و از چیزی ناراحت نشود درواقع یکی از نکات مهمی که هر زوج باید به آن دست پیدا کنند چگونگی گفتگو با هم است. ما باید بدانیم چگونه باید زندگی مشترکمان را اصلاح کنیم نه این‌که دست به اصلاح دیگری بزنیم.

این کارشناس دوره‌های مهارت‌های رفتاری و زندگی در پایان می‌گوید: ما حق عوض‌کردن یکدیگر را نداریم ما حق نداریم افراد را به خودمان شبیه کنیم، اما می‌توانیم از موضوعات گوناگون درک خود را بیان کنیم و به نوعی همخوانی و داستان مشترک برسیم. موضوع دیگر و مهم این است که آگاهانه زندگی کنیم و خود را مدام مورد پایش قرار دهیم و راه زندگی خود را درست انتخاب کنیم. مورد بعدی در مورد خانواده‌ها و دخالت‌های آن‌ها در زندگی زوج‌هاست. مرد‌ها باید هر چه بیشتر استقلال داشته و زیر نفوذ دیگران نباشند موضوعات زندگی خود را با دیگری و حتی خانواده خود مطرح نکنند. تاکید می‌کنم دخالت خانواده‌ها چهارمین عامل تاثیرگذار روی طلاق افراد است که زوج‌ها خود باید این راه را مسدود کنند چراکه دیگران درک درستی از زندگی ما ندارند و با برداشت‌های خود برای ما تصمیم می‌گیرند و مشکلاتی را به‌وجود می‌آورند.
مرجع : جامعه 24
برچسب ها: طلاق مردان زنان
نام شما

آدرس ايميل شما
توجه: نظرات حاوی توهين، افترا، اتهام و ... به اشخاص حقيقی و حقوقی، و نظرات شعارگونه «مرگ، درود و مشابه آنها»، و همچنين نظرات طولانی تر از 500 حرف، به هيچ وجه منتشر نخواهند شد.
نظر شما *

پربيننده‎ترين مطالب و خبرها