گروه سیاسی:روزنامه همدلی نوشت: چرا انسانها شورش میکنند؟ این پرسشی است که پاسخ آن را باید در نظریههای فردی و روانشناسی شورشها، آنومیها و در نتیجه انقلابها جستجو کرد. طبق نظریه فردی و روانشناسی انقلابها، اعتراضات و شورشها را باید برآیند و نتیجه ناکامی یا محرومیت نسبی دانست. در شرایط ناکامی یا محرومیت نسبی، توقعات جامعه از دولت افزایش مییابد و در بدترین شرایط خود یعنی (افزایش توقعات- کاهش امکانات) شرایط برای اعتراضات، شورشها و در نتیجه آنومیزه شدن جامعه فراهم میشود. «افزایش توقعات- کاهش امکانات» بیش از همه با اعتراضات خیابانی امروزی در برخی شهرهای کشور در انطباق است و در حقیقت انعکاسی از شرایط محرومیت و ناکامیهای نسبی است. در اعتراضات امروزی شهرها و احتمال گسترش آن به شهرهای دیگر آنهم بهمنظور حس وحدت و انسجام، یک مسئله بیش از همه نقش دارد و آن جراحی اقتصادی دولت در قبال برخی از اقلام معیشتی نظیر روغن، لبنیات، مرغ و تخممرغ است. البته کمیابی و تزاید قیمت کالاهایی، چون (روغن و ماکارونی) که به نظر قوت و غذای غالب افراد کمدرآمد و ضعیف جامعه است، مزید بر علت شده است.
در واقع داینامیک این اعتراضات با برنامههای وعده دادهشده دولت پیوند و گرهخورده است به این معنی که چرا بهرغم وعدههای دولت بابت به سامان رساندن و رسیدن به نقطه ثبات در اقتصاد معیشتی، بوی بهبودی از اوضاع اقتصاد معیشتی کشور به مشام نمیرسد و چرا باید افسوس و دریغ سالهای گذشته را بخورند و بازگشت به سالهای قبل را آرزو کنند؟ بنابراین و در شرایط اوضاع نابسامان اقتصادی گریزی به اعتراضات خیابانی و تبعات مرتبط با آن یعنی شورش و برقراری نظم آشوب نیست. بهعبارتدیگر، در شرایط تداوم وضعیت موجود، ما باید شاهد این اعتراضات تا حصول به نتیجه باشیم؛ اما مشکل آنجاست که دولت گویی پاسخی سازنده و اقناعکننده برای برونرفت از موجود ندارد و تنها جراحی موردنظر خود را پمپاژ پول بدون پشتوانه در قالب واریز یارانه بهحساب سرپرستان کرده تا شاید تسکین موقتی برای کاهش و التیام دردها و زخمهای اقتصادی مردم باشد. علت دیگری که موجب خشم و عصبانیت آن بخش از معترضان شده این است که مسئولان و اغلب متصدیان امر از رهگذر تریبونهای رسمی حاکمیت نظیر نماز جمعه و صداوسیما درصدد عادیسازی درد هستند و قویاً اعلام میکنند که اقتصاد کشور در شرایط حاضر و مشخصاً از طریق حذف (ارز ترجیحی) یا از طریق اتکا به (ارز نیمایی) محتاج جراحی اقتصادی است و ازآنجاییکه هر جراحی درد و بخیه و حتی کما و اغما را به همراه دارد، مردم لاجرم باید جراحی این درد را تحمل کنند. حال و اگرچه جراحی چنین اقتصادی اجتنابناپذیر است، اما مشکل آنجاست که متصدیان و متخصصان (بخوانید پزشکان اقتصاد) بدون بیهوشی و بدون همدم و دستیار و بدون اتاق عمل و بدون متخصص بیهوشی قصد دارند به تیغ جراحی دست ببرند.
منظور آن است که جراحی اقتصادی دولت بدون آمادگی شرایط روحی و روانی مردم در حال صورت گرفتن است و مانند تصمیم به افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸ ناگهانی و تصمیم یکشبه است. بااینهمه، اگرچه جهد و عزم مسئولان برای این جراحی جدی است و به نظر میرسد اجتنابناپذیر است، چند توصیه در این جراحی اقتصادی از سوی مسئولان و معترضان نباید مغفول و فراموش شود و آن اینکه:. مسئولان معترضان را عناصر وابسته به غرب و تحریک یافته نظام سلطه ندانند. اعتراضات خیابانی نتیجه شرایط بد اقتصادی است و در واقع محرومیت و ناکامی و عدم پاسخ لازم به خواستهها و مطالبات، موتور محرک و داینامیک این اعتراضات بوده است. دولت باید چارهای مدبرانه برای برونرفت از وضعیت موجود اتخاذ کند و صرف تهدید به سرکوب و راهاندازی ماشین سرکوب سیاسی پاس گل به ماجراجویان ندهد. فراموش نکنیم زخم آبان ما ۱۳۹۸ و سایر زخمها هنوز التیام نیافتهاند، بنابراین سرکوب سیاسی چاره درد و حل بحران نیست و تبعات و پیامدهای سیاسی فراوان دارد. نیازی نیست که از نظام سیاسی خود یک چهره سرکوب گر بسازیم.