به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۰ - ۰۰:۳۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳ ساعت ۱۰:۳۰
کد مطلب : ۳۵۸۲۶۰

چرا راستگرایان پوتین را دوست دارند؟

چرا راستگرایان پوتین را دوست دارند؟
گروه بین الملل: پل کروگمن اقتصاددان و مقاله‌نویس معروف آمریکایی در مقاله‌ای نوشت: در تاریخ ۲۹ آگوست «تاکر کارلسون» مجری شبکه خبری «فاکس نیوز» حمله‌ای لفظی به سیاست بایدن رئیس جمهور آمریکا در قبال جنگ اوکراین داشت. او گفت: «با هیچ معیار واقعی مبتنی بر واقعیتی، ولادیمیر پوتین در جنگ در اوکراین بازنده نیست. او برنده جنگ در اوکراین است». کارلسون در ادامه تاکید کرد که بایدن تنها به این دلیل که می‌خواهد غرب را نابود کند از اوکراین حمایت می‌کند.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز،زمان‌بندی کارلسون بی‌عیب و نقص بود! تنها چند روز بعد، بخش بزرگی از جبهه روسیه در نزدیکی خارکف توسط حمله اوکراینی‌ها تسخیر شد. توجه به این نکته مهم است که نیرو‌های پوتین تنها عقب رانده نشدند بلکه به نظر می‌رسد باید مسیر حرکت‌شان را نیز تغییر دهند. همان گونه که انستیتو مستقل «برای مطالعات جنگ» گزارش داد روس‌ها مجبور به عقب نشینی‌ای «وحشت زده» و «بی نظم» شدند و مقدار زیادی از تجهیزات و تدارکات خود را پشت سر گذاشتند که نیرو‌های اوکراینی اکنون می‌توانند از آن استفاده کنند.
به نظر می‌رسد شکست اخیر مهر تاییدی بر تحلیل‌های کارشناسان دفاعی است که از ماه‌ها پیش می‌گفتند تسلیحات غربی باعث تغییر موازنه نظامی به نفع اوکراین شده و ارتش پوتین به شدت از نظر نیروی انسانی با کیفیت دچار کمبود است و به دلیل حملات موشکی از سوی جبهه مقابل این فرسایش نیرو تشدید شده است. این تحلیل‌ها حکایت از آن داشت که نیرو‌های روسیه ممکن است در نهایت به یک نقطه شکست برسند اگرچه تعداد کمی از آنان انتظار داشتند که این نقطه به این زودی و به شکلی چشمگیر فرارسد.
اگر در مورد کارلسون و دیگر تشویق کنندگان جناح راست برای پوتین منصف باشیم آنان تنها افرادی نیستند که به توهمات درباره پیروزی روسیه در جنگ چسبیده اند. نظریه پردازانی خود خوانده در مکتب «واقع گرایی» در سیاست بین الملل نیز وجود دارند که مقاومت اوکراین در برابر روسیه را بیهوده می‌دانستند و علیرغم شکست حمله اولیه پوتین در شش ماه گذشته وقت‌شان را صرفا درخواست از اوکراین برای ارائه امتیاز بزرگ به قدرت ظاهرا برتر روسیه کرده‌اند.
با این وجود، نکته‌ای خاص در مورد پذیرش رمز و راز قدرت روسیه از سوی طرفداران ترامپ و نیرو‌های دست راستی در امریکا وجود دارد: جهان بینی‌ای که تسلیم شدن افراد سرسخت را معادل اثربخشی اقدامات می‌داند. این جهان بینی، نه تنها در مورد ارتش روسیه بلکه در مورد نحوه برخورد با بسیاری از مسائل دیگر نگرش درست را مخدوش کرده است و ارزش این را دارد که بپرسیم این جهان بینی از کجا نشئت گرفته است.
بسیاری از جمهوری خواهان مدت هاست که پوتین را مورد تمجید قرار داده‌اند حتی پیش از آن که دونالد ترامپ رهبری جمهوری خواهان را در دست گیرد. برای مثال، در سال ۲۰۱۴ میلادی «رودی جولیانی» درباره پوتین گفت: «این چیزی است که شما به آن رهبر می‌گویید» و ترامپ حتی پس از حمله پوتین به اوکراین به تمجید از او ادامه داد.
بنابراین، دشوار نیست که درک کنیم تحسین پوتینیسم از سوی جناح راست طرفداران ترامپ و جمهوری خواهان از کجا می‌آید. از این گذشته، روسیه پوتین خودکامه، خشن، ضد همجنسگرایان است و کیش شخصیتی حول حاکمیت آن ساخته شده است. این موارد تمام آن چیز‌هایی هستند که جمهوری خواهان به آن علاقه دارند.با این وجود، تحسین ارزش‌های یک رژیم به معنای ایمان به قدرت نظامی آن نیست. من به عنوان یک مدافع چپ میانه و طرفدار سیستم تامین اجتماعی قوی یا به زعم جمهوری خواهان به عنوان یک مارکسیست (که البته من نیستم) به دولت‌های رفاهی شمال اروپا مانند دانمارک بسیار فکر می‌کنم. اما من هیچ نظری در مورد کارآمدی ارتش دانمارک ندارم.
با این وجود، در میان اردوگاه راستگرایان تایید رژیم‌های اقتدارگرا همگی با ادعا‌هایی در مورد قدرت نظامی آن رژیم‌ها مرتبط است. برای مثال، در سال گذشته «تد کروز» درباره ویدئویی توئیت منتشر کرد که صحنه‌هایی از یک سرباز روس خشن با سر تراشیده شده را با ویدئوی عضوگیری ارتش ایالات متحده و یک سرجوخه زن که توسط دو مادر بزرگ شده بود را مقایسه کرد. کروز نوشته بود: «شاید یک ارتش بیدار و اخته بهترین ایده نباشد».
در واقع، ارتش ایالات متحده به نوعی بیدار است به این معنا که بسیار متنوع و فراگیر است تفکر مستقل و ابتکار عمل از جانب افسران جوان را ترغیب می‌کند و در سطوح بالاتر کاملا روشنفکر است. از سوی دیگر، ارتش روسیه قطعا بیدار نشده است. سربازان وظیفه با هجوم وحشیانه مواجه می‌شوند. به گفته «مارک هرتلینگ» فرمانده سابق نیرو‌های آمریکایی در اروپا روسیه مملو از فساد «مافیایی» است و افسران آن وحشتناک هستند.
نکته گسترده‌تر این است که جنگ‌های مدرن با نگاه سخت پیروز نمی‌شوند. شجاعت که اوکراینی‌ها به وفور و به شکل تقریبا غیرقابل تصوری از خود نشان داده‌اند امری ضروری برای پیروزی در نبرد به نظر می‌رسد. با این وجود، شجاعت ربطی به برآمدگی عضلات دو سر بازو ندارد. شجاعت باید با هوشمندی و انعطاف‌پذیری همراه باشد ویژگی‌هایی که ارتش روسیه آشکارا فاقد آن است.
آیا من اشاره کردم که زنان بیش از یک پنجم ارتش اوکراین را تشکیل می‌دهند؟ در نظر گرفتن تمام این عوامل آشکار می‌سازند که جنگ مدرن مانند اقتصاد مدرن است البته با یک عنصر اضافی: وحشت محض. موفقیت بیش‌تر به مهارت، دانش و گشودگی نسبت به ایده‌ها بستگی دارد تا قدرت عضلانی. با این وجود، اخلاق طرفداران ترامپ و راستگرایان جمهوری خواه همگی با سخنان سخت و تحقیر تخصص مرتبط هستند.
به مورد دکتر «آنتونی فائوچی» و توصیه‌های او برای مقابله با کووید -۱۹ نگاه کنید آن زمان طرفداران ترامپ می‌گفتند باید او را تحت پیگرد قانونی قرار داد. راست آمریکا باید پوتین را به عنوان یک رهبر قدرتمند ببیند که با رد ارزش‌های لیبرال قدرت یافته است. اعتراف به این که روسیه ثابت کرده که قدرت بزرگی نیست کلیت فلسفه طرفداران ترامپ را زیر سوال می‌برد.
نتیجه این است که جنگ اوکراین در حالی که البته به شدت مبارزه‌ای برای آزادی آن کشور است به طرز عجیبی به جبهه‌ای در منازعات فرهنگی و سیاسی درون ایالات متحده تبدیل شده است.
گمانه زنی‌های فزاینده‌ای در این باره وجود دارد که در صورت شکست کامل حمله روسیه به اوکراین در داخل روسیه چه رخ خواهد داد. با این وجود، مسئله آن است که جناح راست امریکا چگونه با پایان راه افراد سرسخت مواجه خواهد شد.

 
برچسب ها: ولادیمیر پوتین
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها