به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۵:۰۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۹ ساعت ۱۰:۲۳
کد مطلب : ۳۶۴۶۹۴
اگر FATF امضا نشود، بالاتر از سازمان شانگهای هم کمکی به کشور نمی‌کند

دولت بدون برنامه و سند بالادستی می‌خواهد بودجه ۱۴۰۲ را بنویسد

دولت بدون برنامه و سند بالادستی می‌خواهد بودجه ۱۴۰۲ را بنویسد
گروه اقتصادی: حالا دیگر یک سال و اندی از آغاز به کار دولت سید ابراهیم رئیسی گذشته است و بهتر می‌توان این روند را ارزیابی کرد که مسیری که دولت در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و سیاست خارجی در پیش گرفته، ایران را به کدام سو خواهد برد. مساله بحران‌های اقتصادی، بودجه‌ای که دولت برای آن برنامه ریزی کرده است و البته روند جراحی اقتصادی که منتقدان بسیاری داشت حالا بخشی از کارنامه سال اول دولت رئیسی محسوب می‌شود.

اعتراضات اخیر در سطح شهر‌ها به رویکرد اجتماعی حاکمیت نیز در حالی در دولت سیزدهم کلید خورد که بسیاری آن را چند عاملی دانسته و یکی از این اعوامل را نیز اقتصادی می‌دانند. مجموع این روند باعث شد پای حرف‌های غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی بنشینیم. جعفرزاده ایمن آبادی، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون ولایی مجلس دهم بوده است. او که سابقه حضورطولانی به عنوان عضو کمیسیون تلفیق را نیز در کارنامه داشته است درباره وضعیت بودجه، برنامه هفتمی که نوشته نشده و ... با ما به گفتگو نشست که در دو بخش آن را خواهید خواند.

در ابتدا می‌خواهم نظرتان را درباره عملکرد مجلس در مورد وزیر رفاه بدانم، این که در ابتدا وزیری را که رای نیاورد دوباره به عنوان سرپرست به وزارتخانه بردند و در عین حال ناگهان صولت مرتضوی با مخالفت‌هایی که وجود داشت رای آورد را چطور ارزیابی می‌کنید؟ این که چرا این دولت این همه در معرفی وزرا تعلل می‌کند و یا سراغ اسامی تکراری می‌رود آیا نشان از بحرانی دارد که در سرمایه انسانی با خود حمل می‌کند؟
ببینید متاسفانه مجلس به وظیفه شرعی، قانونی و اخلاقی خودش عمل نمی‌کند. من خودم هم شخصا مجلسی که درگیر با دولت باشد را نمی‌پسندم. اما برداشت من از همراهی با دولت این است که تنش، دعوا و درگیری زائد و بیخود وجود نداشته باشد که انرژی از همدیگر بگیرد و مردم هم هزینه انرژی را پرداخت کنند. اما این به این معنی نیست که مجلس به وظیفه قانونی خودش عمل نکند.

شما اساسا توجه کنید که مثلا چند نفر از این وزرا، استحقاق کسوت وزارت را داشتند که مجلس، این چنین با ۲۲۰-۲۳۰ و ۲۴۰ رای اعتماد آنان را تایید کرد؟ همین عبدالملکی، بلایی که سر کشور آورد، و هزینه‌ای که برای کشور درست کرد حالا حاالا‌ها قابل جبران نیست. موضوع بازنشستگان را آنقدر کش داد و کش داد، که اصلا بازنشستگانی در همین فاصله فوت کردند، و نتوانستند از مزایای قانونی‌شان برخوردار شوند، واقعا چه کسی می‌خواهد فردا جواب‌شان را بدهد؟ در صورتی که قانون، تکلیف را مشخص کرده است. فقط باید شورای کارگری که تصویب کرد، مصوبه به هیات دولت می‌رفت و به‌صورت تشریفاتی، بر آن تاییدیه می‌خورد. ححتی این پرداخت را صندوق تامین اجتماعی قرار بود از محل خودش بدهد و خب چرا اینقدر مساله را کش دادند؟ از نیمه مهرماه و یعنی حدود ماه از سال گذشته است و هنوز هیچ اقدامی انجام نشده و باز احاله به دو هفته دیگر داده اند. اصلا کجای دنیا با بازنشستگانشان این طور برخورد می‌کنند؟

ببنید در مجموع با مردم خوب رفتار نمی‌شود و صداقت نسبت به مردم نیست. صادقانه رفتار نمی‌شود و واقعیت‌ها را به مردم نمی‌گویند.این است که مجلس از وظیفه خودش دور مانده است. ده‌ها قانون و مصوبه معطل مانده اند. توجه کنید در بررسی بودجه ۱۴۰۱، قاعده‌ای داریم که بودجه باید براساس برنامه بسته شود.
خب برنامه جه بود؟ هیچ. فاجعه است که خود دولت برای خودش برنامه بدهد، و برای برنامه خودش بعد بودجه بنویسید و مجلس فقط مهر تایید زیر آن بزند.

فعلا که گویا اساسا برنامه‌ای وجود ندارد که تصویب شده باشد و دولت بر اساس آن بخواهد بودجه را بنویسد.
ببینید اساسا اول باید برنامه به تصویب مجلس برسد، بعد برش سالیانه بزنند، بعد برای برش هر سال، بودجه بدهد. این قاعده‌اش است. نه این که خودشان بدون برنامه‌ای که می‌خواهد انجام دهد؛ بودجه را می‌نویسند. جالب این که خیلی از نمایندگان مجلس تازه فهمیده اند چه اتفاقی افتاده است. در صورتی که همان موقع گفتیم که اگر می‌خواهید بودجه را بررسی کنید، سند بالادستی شما چیست؟ مگر می‌شود بودجه بدون برنامه باشد؟ مگر می‌شود دولت، برنامه نداشته باشد و بودجه بنویسد؟ الان برای ۱۴۰۲ هم جهت استحضار می‌گویم، هنوز برنامه هفتم تصویب نشده است.

در صورتی که مجلس در روز اول می‌گفت آقای دولت، برنامه ششم تمام شد. خب آن دولت ننوشت. گفت من اگر برنامه بنویسم، برای دولت بعدی ایجاد مشکل می‌کند. شاید متناسب با آن نباشد. توجیه درست یا غلط را کار ندارم؛ ننوشت. ابتدای کارمجلس باید به دولت تکلیف می‌کرد که برنامه را بنویس و مطلع هستم در مرداد ۱۴۰۰، که دولت تازه کار را تحویل گرفت، به مجلس اعلام کرد که فروردین ۱۴۰۲ برنامه هفتم را می‌دهم. این چه کاری است؟ پس بودجه ۱۴۰۲ را برچه اساسی می‌خواهید بررسی کنید؟ اصلا دولت برچه اساسی می‌خواهد بنویسد؟ خود دولت تشخیص می‌دهد چه کاری انجام دهد، در آب، در خاک، در محیط زیست، در نهرها، در کشاورزی. خودش اندازه خودش را تعیین می‌کند و برای خودش بودجه می‌نویسد. می‌توانم منظورم را برسانم؟

بله، واقعا بدعت و اتفاق خطرناکی است.
اصلا فاجعه است. این شیوه کشورداری غلط است. کار ما در مجلس این بود که می‌گفتیم به ما بگویید راندمان آب باید به این درصد برسد. با این بودجه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فقر قرار است اینطور شود، خانواده باید این شکلی شود، در اصناف باید اینطور شود، فرهنگیان باید آن طور شوند، سطح اقتصاد باید اینطور شود، شکاف اجتماعی باید آنطور شود. ۹ شاخص اقتصادی ما را در ابتدای بودجه تعیین تکلیف کنید. از قبل هم گفتیم چه انتظاری از شما داریم. حجم نقدینگی چقدر باشد، نرخ بیکاری چقدر باشد، جی دی پی چقدر باشد. این موارد را از قبل در برنامه پنج ساله مشخص می‌کردیم. بببینید من اصلا متوجه نشدم بودجه ۱۴۰۱ را مجلس با چه چیزی مقایسه کرد. بودجه را با خودش مقایسه کرد؟ یعنی چه؟

گفتند برنامه ششم را تمدید کرده اند.‌
نمی‌شود، من، چون در تنظیم برنامه ششم دخیل بودم، می‌دانم که نمی‌شود. ما در برنامه ششم گفتیم مثلا گفته ایم باید احیای جنگل‌ها از این عدد به این عدد برسد. بعد گفتیم در سال ۱۳۹۷ اینقدر باشد، در ۹۸ اینقدر و در ۹۹ اینقدر باشد. سال‌هایش را مشخص کردیم، تمام شد. الان یک سال تمدید شدن برنامه را نمی‌توانم درک کنم که یعنی چه. شاخص‌ها چه شدند؟ کدام سال شد؟

تمدید شد، گواهینامه نیست که یک سال دیگر تمدید شود. برنامه حداقل ۱۲۰۰-۱۳۰۰ شاخص دارد که هر سال با سال قبلش تفاوت دارد و باید معدلی بگیریدگرفته شود و بگویید این ۱۲۰۰-۱۳۰۰ شاخص، این موارد است. براساس این موارد باید برای مجلس بودجه بنویسید و بیاورید و باید تکلیف مشخص شود. نباید مجلس اجازه دهد که دولت، خودش تشخیص دهد چه کاری را انجام دهد و متناسب با کاری که می‌خواهد انجام دهد، برایش بودجه بنویسد.

این حرف یعنی ما برنامه هفتم نداریم و بودجه ۱۴۰۲ را دولت در حالی می‌نویسدکه احتمالا می‌خواهد برنامه ششم را برای بار دوم تمدید کند؟
ببینید تمدید معنا ندارد. انگار برنامه فاسد شده و برنامه فاسده شده را می‌خواهید استفاده کنید.من یک بار پیشنهاد کردم که حتی اگر می‌خواهید این برنامه را تمدید کنید هم کمیته‌ای تعیین کنید که علی الحساب این ۱۲۰۰ شاخص را داشته باشد یا حداقل چارچوبی مشخص شود. این را در مقاله‌ای نوشته‌ام، و موجود است. این که چارچوبی را مجلس تعیین کند و بگوید این ۲۹ شاخص بزرگ ملی ماست. باید براساس این باشد. الان تکلیف سند بالادستی مشخص نشده است. خود دولت تشخیص می‌دهد چه‌کار انجام دهد، خودش هم برایش بودجه می‌نویسد.

این از ضعف‌های بزرگ مجلس است. مجلس طبق اصل‌های ۵۱ و ۵۲ قانون اساسی باید خودش برنامه کشور را به تصویب برساند. دولت نیز هر سال موظف باشد که خودش را به آن برساند. ببینید من هشت سال عضو کمیسیون تلفیق بودم. کار تلفیق این است که بگوید این بودجه، آن اهداف را تحقق می‌بخشد یا نه؟ حالا دولت برای چیز دیگری بودجه نوشته است. ما می‌گوییم ابتدا تکلیف‌هایت را به ما بگو. تکلیف‌هایی که دارید...، اداره قوانین نه، اداره نظارت در مجلس، به ما گزارشی می‌داد که این بودجه، کدام یک از تکلیف‌ها را نیاورده است. ما در گروه تلفیق و در بررسی کلیات می‌گفتیم شما تکلیف‌هایی دارید. چرا برای این تکلیف‌ها بودجه ننوشته‌اید؟ عنایت فرمودید؟ چرا برای بقیه آنطور نوشته‌اید؟ من نفهمیدم بودجه سال قبل در کمیسیون تلفیق، واقعا بر چه اساس و سند بالادستی اصلا بحث و تبیین شده است کرده‌اند.

برنامه هفتم را کدام نهاد‌ها باید در مجموع بنویسند؟
دولت باید آن را تنظیم کند. قاعده‌ای داریم که شاید نشنیده باشید. معمولا دولت‌ها برای خودشان در برنامه ها، مسولیت کمتری می‌بینند. مثال می‌زنم. مثلا جنگل‌ها و مراتع باید ۲۰ درصد رشد کند، منابع طبیعی می‌گوید شما بنویسید ۱۰ درصد، من بیست درصد را تحقق می‌بخشم. کار مجلس این است که بگوید نه و مرکز پژوهش‌ها بررسی می‌کند و می‌گوید روند رشد ۱۵ ساله شما این است، انتظارمان این است که در پنج سال آینده، این مقدار رشد کنید. پس در سال ۱۴۰۲ می‌توانید این مقدار رشد داشته باشید و شما فرار از مسئولیت می‌کنید.

منظورتان این است که سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد و... در نوشتن برنامه هفتم دخیل هستند و اکنون به وظایف خود عمل نمی‌کنند؟
بحث خیلی زیاد است. بالاخره ما شورای اقتصاد در کشور داریم. شما سرچ کنید، شورای اقتصاد آمریکا. متاسفانه آقای خاندوزی یا بلد نیست یا علمش را ندارد. من اگر جای وزیر اقتصاد باشم، باید بودجه را وقتی سازمان برنامه تنظیم می‌کند، در شورای اقتصاد تصویب کند.شورای اقتصاد پیش از انقلاب نیز فعال بوده است و ۱۴ عضو دارد. نمی‌دانم چرا شورای اقتصاد کشور خوابیده است؟ این که می‌بینید در هیات دولت تصویب می‌شود، من متوجه اش نمی‌شوم. چیزی که از قانون می‌فهمم این است که این کشور، شورای اقتصاد دارد مانند همه دنیا و شورای اقتصاد است که بودجه را تصویب می‌کند و برای مجلس می‌فرستد.

در پاسخ سوال شما نیز باید بگویم بله، این برنامه باید در سازمان برنامه تصویب شود و متناسب با خط مشی‌ای که قبلا در مجلس به تصویب رسیده است پیش برود. من دو سال در کارگروه تصویب بودجه در سازمان برنامه و بودجه بودم. دوره‌ای با میرکاظمی کار کردم و سپس از مجموعه خارج شدم. اولین کاری که انجام می‌شود این است که می‌گویند تکلیف‌های قانونی ما چیست؟ در بحث دانشجویی، در بحث کارگری، در بحث اصناف، در بحث محیط زیست، در بحث دام...، اصلا خیلی ریز است، اگر ببینید لذت می‌برید. مثلا این ککه آبیاری، زه‌کشی و... باید به چه عدد‌هایی برسند. برای آن عدد‌ها چقدر خرج لازم است؟ کتابچه پشتیبانی که به مجلس می‌دهند، مجلس به اداره نظارت می‌دهد که بررسی کند و گزارش دهد. مرکز پژوهش‌ها و دیوان محاسبات هم گزارش می‌دهند. می‌گویند تکلیف‌هایی را که برای آن‌ها داشتید، این‌ها و این‌ها را دیده‌اند، این‌ها را ضعیف یا کم دیده‌اند، این‌ها را فراموش کرده‌اند یا ندیده‌اند. ما در کمیسیون تلفیق، آن‌ها را به بحث می‌گذاشتیم.

سوال این است که در وضعیت فعلی و نوشتن بودجه سال ۱۴۰۲ اساسا بدون توافق با جهان و رسیدن به برجام و به نتیجه رسیدن مذاکرات امکان پذیر است و در نهایت بودجه را تورمی نمی‌کند؟
ببینید واقعا من متاسف می‌شوم وقتی که می‌بینم با عدد‌ها بازی می‌کنند. گفتند ۲۴۰ درصد رشد صادرات گاز داشتیم. در همین زمانی که ما یک میلیارد صادر کردیم، قطر ۱۰۰ میلیارد دلار صادر کرده است و آن را هم از منابع مشترک ما برداشته اند. ولی این طرف در گزارش خود گفتند که ما ۲۴۰ درصد رشد داشتیم. خب پس بگویید قبلا چقدر بود که شد یک میلیارد و بقیه کشور‌ها چقدر ما ۲۰ هزار تخت در کیش آماده کردیم برای جام جهانی، یکی از آن‌ها هم رزرو نشده است. یک نفر بیاید بگوید اسم این اتفاق چیست؟ نمی‌توانیم بگوییم همه اشتباه می‌کنند. یعنی یک نفر در این دنیا نبود بگوید من به کیش بروم؟ بالاخره چه اتفاقی افتاد؟ چه سیمایی از ما در دنیا درست شده است؟ چرا کشور را به این نقطه رساندند؟ چه چهره‌ای از ما درست شده است که خدا می‌داند الان خیلی از کسانی که در خارج هستند می‌گویند نگوییم ایرانی هستیم. حتی در ترکیه نمی‌گویند ما ایرانی هستیم.

واقعا در این مقطع، حاکمیت باید نرمش قهرمانانه انجام دهد. حاکمیت باید نرمش قهرمانانه در همه سیاست‌ها انجام دهد. هیچ اشکالی ندارد که ما متناسب با روز، متناسب با این شرایط اجتماعی، متناسب با نیازی که بچه‌های ما دارند، جوان‌های ما دارند تغییر استراتژی بدهیم. این را هم بگویم که این نوجوانان و جوانان که امید به تغییر دوخته اند کسانی هستند که هیچ کدام‌شان فرزندان آدم‌های متمول و پولدار نیستند. چون همه آن‌ها امید دارند که قطعا از ایران خواهند رفت. این جوانان کسانی هستند که همه در‌ها برای‌شان بسته شده است. خرج زندگی‌شان نمی‌رسد. می‌دانند نمی‌توانند ازدواج کنند. می‌دانند نمی‌توانند درس بخوانند، می‌دانند صاحب مسکن نخواهند شد، می‌دانند نمی‌توانند از ایران خراج شوند، حامی ندارند. این جوانان همان‌ها هستند که به خیابان می‌آیند. با خیلی از آن‌ها اگر صحبت کنید می‌گویند همین الانش هم مرده ایم. بیست سال آینده‌مان را همین الان می‌بینیم. امید کشته شده است.

درباره وضعیت بودجه هم بگویم که بالاخره دولت باید برای بودجه سناریو‌های مختلف داشته باشد. ببینید ما یک سال این کار را کردیم. یک سال در تحریم شدید با حداقل درآمد، با این درآمدی که می‌توانیم کسر کنیم، این اتفاق بیافتد. یکی دیگر هم می‌توانند بگویند نه، می‌رویم و برجام را حل می‌کنیم.الان نفت ما در اسکله‌های چین دپو شده است، حق انباری می‌دهیم. این را حل کنیم که نفت را می‌خواهیم چه کنیم. ببینید این ۷ میلیارد دلار طلب ما از کره جنوبی خودش یک ماجرا شده است. خودتان سرچ کنید چقدر به ما دروغ گفته‌اند. گرفتیم، در خزانه است، کشور همسایه است، دارد می‌آید، نیامد، گیر کرد، برگشت.

خودتان در اینترنت سرچ کنید، همین دولتی‌ها تا الان چند جور این هفت میلیارد را بر سر ما زده‌اید؟ من گزارشی یک بار در اینستا گذاشتم. صندوق ذخیره ارزی همین امارات را حساب کنید. بالغ بر ۱۲۰۰-۱۳۰۰ میلیارد دلار آنجا ذخیره دارد. ما گیر هفت میلیارد دلار هستیم. قطر را حساب کنید که از همین جام جهانی چه برداشتی می‌کند. ما باید تنش را با همسایگان و کشور‌های دیگر از بین ببریم. اصلا چه ضرورتی دارد که دعوا کنیم؟ نمی‌گویم در بغل‌شان بیافتیم. ولی دعوا چه ضرورتی دارد؟ چرا همیشه می‌خواهیم بجنگیم؟ یکی می‌گفت در نماز جمعه جوکی درست کرده بودند که در نماز جمعه بگویند ما کشور صلح آمیز هستیم، با همه دنیا دوست هستیم و اصلا طالب جنگ نیستیم. یکی گفت تکبیر، گفتند مرگ برآمریکا، مرگ بر اسرائیل.... تا آخر، مرگ گفتند. حرفی که ما کشور صلح آمیز هستیم با این جواب داده شد.

مردم طالب این هستند که ما کشور صلح آمیزی باشیم، تنش‌ها و دعوا‌ها را کنار بگذاریم. دورتادور با تمام همسایگان درگیر هستیم. روسیه هم، حکایت و ضرب المثل آن است ککه بی بی از بی‌چادری خانه نشین است. در همین بی‌چادری‌اش هم روسیه نفت ما را از هند گرفت، گاز ما را از هند گرفت. بازار فولاد و قیر ایران را از ما گرفته است. ما هر چقدر بدهیم، او ده درصد زیر ما می‌دهد. چرا؟ چون منافع ملی خودش را نگاه می‌کند. این ماه هم کمترین فروش نفت را داشت. در مجموع می‌خواهم بگویم مردم طالب این هستند که تنش‌ها کاهش پیدا کند.

جمله خوبی گفتید که حاکمیت باید تصمیم بگیرد. حالا برای این تصمیم گیری توجه کنید که آیا اساسا با تیمی که آقای رئیسی در کابینه جمع کرده است و در بخف ش اقتصادی‌اش که وزیر، آقای خاندوزی به صراحت گفته بود که تحریم، نعمت است، آیا امکان مذاکره و گفتگویی هست؟
تیم آقای رئیسی که متاسفانه بسیار شعارزده هستند و چیزی به نام زدن حرف بر مبنای جهان حقیقی اصلا از این‌ها نمی‌شنوید. نمی‌دانم این‌ها در پستوی خودشان هم همین حرف‌ها را می‌زنند یا اصلا با کسی رفت و آمد ندارند یا اصلا از جامعه خبر ندارند؟ هیچ کدام از این‌ها را نمی‌دانم. ضمن این که فارغ ااز وزیری که شما نام بردید، و از ایشان انتظار بیشتری هم ندارم. الباقی وزرا هم فرقی ندارند. حساب کنید یک کارشناس ساده آموزش و پرورش، وزیر شد و ببینید چه حرف‌هایی می‌زند که، ولی واقعا برایش متاسفم. برگردیم به بحث خودمان، ببینید اصلا آقای خاندوزی چه سابقه‌ای دارد؟ اصلا چه چیزی از اقتصاد می‌داند؟ به من بگویید مدیرکل کجا بوده؟ رئیس اداره کجا بوده است؟ شاید شما ندانید سازمان اداری استخدامی کشور چیست. سازمان اداری استخدامی کشور، سه تا پنج درصد کار استخدامی انجام می‌دهد. ۹۵ درصد کشور را سازمان اداری استخدامی می‌چرخاند. آیا می‌دانستید؟ آموزش و پرورش بدون سازمان اداری استخدامی نمی‌تواند آب بخورد. جهاد کشاوزی نمی‌تواند بدون آن آب بخورد. وزارت ورزش و... همینطور.

درباره رئیس این سازمان جستجو کنید. باید وزارت، معاون وزیری یا استانداری در سابقه‌اش باشد. اما حالا کسی رئیس سازمان اداری استخدامی شده که کارمند دولت نبوده است. او می‌تواند نسخه بنویسد؟ واقعا بخش بزرگی از کشور، مدیران و تیمی که آقای رئیسی انتخاب کرده، بسیار بیسواد، بسیار کم تجربه و واقعا ضد مردمی است. ببخشید این لفظ را می‌گویم. اصلا این‌ها هیچ کاری انجام نمی‌دهند که مردم را ببینند. دولت باید از خودش بزند. دولت باید به خودش فشار بیاورد. دولت که از جیب مردم بخواهد بکند که خودش را اداره کند...، طبیعتا با این افکار، نه.

این که گفتم نرمش قهرمانانه مد نظرم است، واقعا چیز‌هایی را بپذیریم. ما از اصول‌مان هم پایین نمی‌آییم. می‌گوییم این اصول ماست. چه اشکال دارد با آمریکا صحبت کنیم. اینکه مثلا آقای آمریکا، من بمب اتم نمی‌سازم، از تو نمی‌ترسم. حکم شرعی دارم که نمی‌سازم. دیگر مشکلت چیست؟ نگاه کن، من کار مثلا صلح آمیز انجام می‌دهم. من هسته‌ای پزشکی و هسته‌ای کشاورزی انحام می‌دهم. من در بحث جوش هسته‌ای صنعتی برای صنعت خودرو انجام می‌دهم. این کارهاست. می‌خواهم بگویم ما که مشکلی نداریم چرا اینقدر باید در کشمکش باشم؟ هزینه تمام تصمیم حاکمیت را چه کسی پرداخت می‌کند؟ هزینه را مردم پرداخت می‌کنند. خودتان فقر را ۱۸ میلیون می‌گویید. چطور روی‌تان می‌شود که الان بگویید به کارمند اینقدر می‌دهم. فوق لیسانس دانشگاه تهران، الان اگر در جایی استخدام شود، ۷-۸ میلیون تومان حقوقش است. چطور واقعا می‌شود زندگی کرد؟

اصلا وزرا همت کنند و یک بار همه دریافتی ماه گذشته خود را اعلام کنند. آیا درخواست خیلی زیادی است؟ همه دریافتی را هم اعلام کنند، نه فقط حقوق. تمام مزایای مستقیم و غیر مستقیم خودشان را اعلام کنند. شما ببینید یک وزیر نیامد بگوید من برای همدردی با شرایط مردم، اصلا عدد هم نگوید، یک سوم حقوقم را می‌خواهم به کمیته امداد یا جای دیگر ببخشم. ببینید من می‌گویم نباید اینطور باشد که وزرا و وکلا و روسا در رفاه باشند. امروز حساب می‌کردم، در بهترین شرایط گفتند که مرغ سه کیلویی ۱۸۰ هزار تومان است، حقوق یک کارگر با پرداخت همه مزایا، فقط روزی یک مرغ می‌تواند بخرد. فکر کنید او دو بچه داشته باشد. فکر کنید امسال می‌خواسته بچه‌اش را به مدرسه بفرستد. شما این موارد را جمع بندی کنید. مردم در معیشت خودشان مانده‌اند، سفره‌ها کوچک‌تر شده، زندگی برای مردم سخت‌تر شده است. آقای رئیس جمهور که از پیشرفت صحبت می‌کند، نمی‌داند پیشرفت در کجاست؟ پیشرفت باید در سفره مردم باشد. در سفره مردم اتفاقی نیافتاده است.

در مورد FATF بپرسم، چون الان پیمان شانگ‌های پیش آمده است.
پیمان شانگ‌های بدون FATF، دو ریال هم نمی‌ارزد.

خب الان می‌گویند این پیمان، این خلاء را پر می‌کند.
اولا اگر قرار بود این خلا پر کند برای خود اعضای شانگ‌های پر می‌کرد. نمی‌خواهم بگویم پیمان شانگ‌های بد است، ولی بالاخره آنقدر فرصت‌های اقتصادی در دنیا از دست داده‌ایم که اصلا پیمان شانگ‌های در مقابلش هیچ است. توجه کنید همین کشور سوریه به خاطر FATF به ما سوخت نداده است. چرا چپ و راست، لبنان به هواپیمای ما سوخت نداده است. ما به‌خاطر FATF محروم هستیم و واقعا اگر می‌خواهید این کشور درست شود باید این بحران‌ها حل شود. خود من هیچ وقت توجیه نشدم بابت عدم امضای FATF.

FATF به هیچ عنوان اجازه اختلاس بزرگ ملی از کشور و خروج پول از کشور را به هیچ کس نمی‌دهد. اصلا نمی‌فهمم یعنی چه FATF را امضا نمی‌کنید؟ مگر ریگی در کفش ما وجود دارد؟ تا حالا چه زمانی به حزب الله لبنان در حساب‌شان در این ۴۰ سال گذشته پول ریخته‌ایم؟ ضمن این که ماده ۲ دارد که ۲۷ کشور دنیا آن را مشروط امضا کرده‌اند. ما طبق ماده ۲ می‌توانیم بگوییم می‌خواهیم به حزب الله لنبان کمک کنیم. آنجا شرط هم بگذاریم.

بانک‌های خود لبنان، FATF را پذیرفته‌اند. بخواهیم هم نمی‌توانیم بدون این پیمان کمک کنیم.
ببینید ماده ۲ را ۲۷ کشور دنیا، استفاده کرده و گفته اند، مشروط پذیرفته‌اند و اصلا گفته‌اند به این جنبش‌ها کمک می‌کنیم. آنجا اعلام کرده‌اند. شفاف سازی یعنی این. نمی‌گوید نکنید. می‌گوید می‌خواهیم بدانیم این پول کجا می‌رود. می‌گوییم می‌خواهیم به حزب الله لنبان کمک کنیم. حتی می‌توانیم عدد ندهیم. نمی‌توانم بفهمم واقعا چرا FATF را امضا نمی‌کنیم. اگر FATF امضا نشود، پیمان شانگ‌های که هیچ، بالاتر از آن هم هیچ اتفاق خاصی نیست و کمکی به کشور نمی‌کند.
مرجع : اقتصاد 24
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها