گروه سیاسی: حشمت ا... فلاحتپیشه نماینده ادوار مجلس در روزنامه آرمان ملی نوشت:ايران در کوران تحولات تاريخي خود با کمينگاههاي مختلفي مواجه بوده که از خيلي از اين کمينگاهها گذشته يا در برخي از کمينگاهها دچار مشکل شده ولي بهطور مشخص از بعد جنگ تحميلي که هشت سال منابع مادي و معنوي ايران را بلعيد، بزرگترين تجربه ايران از آن جنگ اين بود که از کمينگاههاي مختلف پرهيز ميکرد و حداقل به صورت مستقيم وارد جنگ نشد. شايد مهمترين کمينگاه، کمينگاه اولين جنگ عراق با آمريکا بود که يک عده صدام را خالد ابن وليد معرفي ميکردند و خواهان شرکت ايران در جنگ عراق و آمريکا بودند.
بعد از آن کمينگاه سال 1373 کمينگاه طالبان در افغانستان زماني که ديپلماتها و خبرنگاران ايراني را شهيد کردند و يک فضاي احساسي ايجاد کردند که ايران وارد کمينگاه افغانستان شود جايي که هيچ قدرتي از آن پيروز درنيامده است. و البته سلسله بحرانآفرينيهاي مختلفي که بين ايران و آمريکا به صورت نيابتي بين صهيونيستها با کشور ايران شکل گرفت ولي ايران از کمينگاهها گذر کرده. اکنون معتقدم جنگ اوکراين يکي از خطرناکترين کمينگاههايي است که در تاريخ ايران جديد باآن مواجه هستيم. گام اول اين کمينگاه در حوزه سياسي بود که متأسفانه ميبينيم که ايران کمتر از روسيه تاوان جنگي را نميدهد که عملا ارتباطي با جمهوري اسلامي ايران ندارد. بخشي از آن ناشي از خباثت هميشگي دشمنان غربي ايران است و بخشي ناشي از سوءاستفاده روسها از توهم رابطه راهبردي تهران و مسکوست. ولي شايد خطرناکتر از اين کمينگاه سياسي يک کمينگاه نظامي است که نسبت به آن هشدار ميدهم. مسئولين کشور هشدارهاي بنده را در مورد کمينگاه سياسي اوکراين ناديده گرفتند و وقتي که ديديم عملا براي اولين بار مساله اوکراين باعث شد که اجماعي در پارلمان اروپايي عليه ايران شکل بگيرد و اروپايي که نقش ارائه دهنده ابتکارات تنشزدايي بين ايران و آمريکا را داشت عملا در کنار مثلث ايران هراسي آمريکا، صهيونيستها و متحدان عرب قرار گرفت. الان هشدار بنده نسبت به کمينگاه نظامي است که خطرناکتر از هرگونه کميني است که تابحال در روبهروي منافع ملي ايران بوده و آن کمينگاه جبهه دوم است. روسيه ميداند که غرب به دنبال فرسايشي کردن جنگ اوکراين است. به رغم خستگي مردم اوکراين و مردم روسيه از جنگ، آمريکا و برخي کشورهاي اروپايي هستند که سعي ميکنند جنگ را ادامه دهند و اين جنگ آثار کاهندهاي در جاهطلبي روسها داشته باشد، معتقدم روسها به دنبال يک کمينگاه جديد هستند و آن ايجاد يک جبهه دوم در خاورميانه است. جبهه دومي که ايران در کانون آن قرار بگيرد و در خلأ سياستهاي تنشزدايانه بين ايران و غرب، عملا ميبينيم که عدهاي سعي ميکنند که جبهه دومي گشوده شود، جنگ محدودي با ايران شکل بگيرد و اين جنگ محدود، جبهه دومي باشد که عملا ايران را در کانون توجهات قرار دهد و به گونهاي بار فشار بر روسيه را کاهش دهد. رژيم صهيونيستي که به صورت سنتي همواره سعي کرد از هر امکاني براي کشاندن ايران به يک جنگ استفاده کند. مرتجعان عربي که بزرگترين ربايندگان فرصتهاي توسعهاي ايران هستند و البته جريانهاي نومحافظهکار جنگطلب در آمريکا استقبال ميکنند از اينکه در چنين شرايطي ايران را گرفتار يک جنگ کنند و متأسفانه نوعي همسويي بين منافع اين مثلث آشوب ساز با منافع نظامي روسها بهوجود آمده. روسهايي که بيميل نيستند که يک جنگ تازهاي حداقل به صورت محدود شکل بگيرد باشد و آن موقع فشار بر روسيه کاهش پيدا کند و کشورهاي غربي به سمت ديپلماسي با روسيه بازگردند. جنگي که منجر به بحران انرژي در منطقه خاورميانه ميشود و به همان ميزان جايگاه انرژي روسيه را دوباره ترميم ميکند. اينها مواردي است که شکل گرفته و به مسئولان کشور هشدار ميدهم که متأسفانه علاوه بر آن مثلث، بازيگراني مثل روسيه هم بيميل نيستند که جبهه دومي شکل بگيرد. اين جبهه دوم براي بازيگراني که نيازمند جنگ هستند از شرق در روسيه و غرب در آمريکا و اروپا و متحدان منطقهاي آن، همه منافع خودشان را در اين جنگ دنبال ميکنند. ولي اين جبهه دوم براي ايران يک کمينگاه است؛ کمينگاه خطرناکي که اهداف کساني که همواره دنبال به چالش کشاندن ايران هستند را تامين خواهد کرد. به همين دليل معتقدم ايران بايد سياستهاي تنشزدايانه را در پيش بگيرد و ضمن اينکه آمادگي نظامي صددرصد خود را مثل هميشه حفظ کند که دچار غافلگيري در هرگونه تحرکي نشود ولي در عين حال هم وارد کمينگاهي نشود که متأسفانه ديگران در آن منافع دارند. اگر جبهه دومي شکل بگيرد، ايران بزرگترين آسيب را خواهد ديد و ديگران از اين کمينگاه سود خود را خواهند جست.