به روز شده در ۱۴۰۳/۰۷/۲۴ - ۱۵:۲۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۱ ساعت ۱۳:۵۳
کد مطلب : ۴۹۳۹۳۶

 جیمی کارتر؛ كشاورزی كه رئیس جمهور شد

 جیمی کارتر؛ كشاورزی كه رئیس جمهور شد
گروه بین الملل: جیمی کارتر صدمین سال تولدش را جشن گرفت. او تنها رئیس جمهور آمریکاست که به صد سالگی پا گذاشت.
او در تنها دوره ریاست جمهوری‌اش با مجموعه‌ای از بحران‌های اقتصادی و دیپلماتیک دست به گریبان بود.
سرنگونی شاه ایران، و بعد تصرف سفارت آمریکا و به گروگان گرفته شدن دیپلمات‌های آمریکایی در تهران، و سپس اشغال افغانستان توسط شوروی آزمون‌هایی دشوار در دوره ریاست جمهوری او بودند.
در آوریل ۱۹۸۰ (فروردین ۱۳۵۹) آمریکا در تلاشی از سر استیصال برای آزادی گروگان‌ها روابط دیپلماتیکش را با ایران قطع کرد و تحریم‌های تجاری علیه این کشور وضع کرد.
ناکامی اقدامات نظامی برای نجات گروگان‌ها با توفانی از انتقادات همراه بود و استعفای سایروس ونس، وزیر خارجه دولت جیمی کارتر، را به همراه داشت. این اتفاقات، باقی‌مانده امیدهای کارتر برای انتخاب مجدد به ریاست جمهوری را هم از بین برد.از نشانه‌های عدم موفقیت زمامداری او یکی این بود که مردی که با محبوبیتی بالا به واشنگتن رفته بود، چهار سال بعد در رقابت با رونالد ریگان بر سر تمدید دوران ریاست جمهوری‌اش تنها در ۶ ایالت برنده شد.
اما کارتر در سال‌های بعد از خروج از کاخ سفید اعتبارش را تا حد زیادی افزایش داد. او به یکی از هواداران جدی صلح، حقوق بشر و مسائل زیست محیطی تبدیل شد.
جیمز ارل کارتر جونیور روز اول اکتبر ۱۹۲۴ (۹ مهر ۱۳۰۳) در شهر کوچک پلینز در ایالت جورجیا به دنیا آمد. او در میان چهار فرزند خانواده ارشد آنها بود.پدر او که طرفدار جدایی سفیدپوستان و سیاهپوستان بود، کشاورز و تاجر بود، و مادرش که لیلین نام داشت و پرستار بود، در ۶۸ سالگی به سپاه صلح پیوست و دو سال در هند به کار پرداخت.
او که در شهری کوچک بزرگ شد، در دوران دبیرستان ستاره بسکتبال بود. اینها، و اعتقاد محکمش به آیین مسیحیت و اینکه پسر یک مزرعه‌دار بود، در موفقیت‌های سیاسی آینده‌اش نقشی حیاتی داشت.
کارتر از کالج دریایی آناپولیس فارغ‌التحصیل شد و ۷ سال در نیروی دریایی آمریکا خدمت کرد و افسر زیردریایی شد. او فکر می‌کرد که آینده جنگ‌های دریایی از آن زیردریایی‌های اتمی است و معتقد بود در این حوزه نسبت به کشتی‌های عادی موقعیت‌های بیشتری برای ترقی وجود خواهد داشت.
اما او بعد از مرگ پدرش در سال ۱۹۵۳ از شغلش استعفا داد و برای اداره مزرعه خانوادگی‌شان، که در شرایط خوبی هم قرار نداشت، به شهرش بازگشت. او توانست اوضاع کسب و کار خانوادگی را زیر و رو کند و ثروتمند شود.
او ورود به سیاست را از پله اول آغاز کرد و در قدم اول به عضویت چند شورای مدرسه و هیأت امنای کتابخانه‌ها در آمد، و بعد دو دوره به عضویت سنای ایالت جورجیا انتخاب شد. کارتر در سال ۱۹۶۶ نامزد فرمانداری ایالتش شد، اما نتوانست تأیید حزب دموکرات را برای نامزدی بدست آورد و نهایتا لستر مادوکس که طرفدار سرسخت جدایی سفیدپوستان و سیاهپوستان بود به فرمانداری انتخاب شد.
اما عملکرد کارتر در مبارزات انتخاباتی باعث ارتقاء جایگاهش در بین رأی‌دهندگان جورجیایی شد، و او با تکیه بر آن، و با یک کارزار انتخاباتی دقیق و برنامه‌ریزی شده نهایتا در سال ۱۹۷۰ توانست فرماندار جورجیا شود.کارتر در چهار سال فرمانداری‌اش از مدافعان جدی حقوق مدنی بود. او تأکید می‌کرد که دوران جدایی سفیدپوستان و سیاهپوستان به پایان رسیده، و نقش مهمی در رسیدن آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار به مناصب دولتی داشت.
اما او در مورد قانون سقط جنین در ایجاد توازن میان اعتقادات دینی سفت و سختش و غریزه ذاتی لیبرالش به مشکل برخورد. کارتر از حق زنان برای انجام سقط جنین قانونی حمایت می‌کرد، اما با افزایش کمک‌های مالی برای تسهیل آن مخالف بود. او در سال ۱۹۷۴ در حالی کارزارش را برای رسیدن به ریاست جمهوری آغاز کرد که کشور هنوز با عواقب رسوایی واترگیت و کناره‌گیری ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری قبلی، دست و پنجه نرم می‌کرد.
کارتر از بی‌اعتمادی عمومی رأی‌دهندگان نسبت به سیاست‌مداران واشنگتن‌نشین بهره برد، و خود را به‌عنوان کسی معرفی کرد که بیرون از سیستم است و با بی‌اخلاقی‌های اهالی کاپیتول هیل (کنگره) ارتباطی ندارد.
او قول داد که هرگز دروغ نگوید یا رأی‌دهندگان را عامدانه به اشتباه نیندازد. اینکه او به‌عنوان کسی که بخت زیادی برای پیروزی ندارد در رقابت شرکت کرده بود، باعث شد مورد توجه فراوان رسانه‌ها قرار بگیرد، و اینکه هیچ سابقه سویی در کارنامه‌اش نداشت نظرهای مثبتی را به همراه داشت و توجه رأی‌دهندگان را به خود جلب کرد.در آغاز سال ۱۹۷۶ نظرسنجی‌ها نشان می‌دادند که تنها ۴ درصد دموکرات‌ها از او حمایت می‌کنند. اما او تنها ۹ ماه بعد رئیس جمهوری وقت، جرالد فورد، را شکست داد تا اولین کسی باشد که از سال ۱۸۴۸ از یکی از ایالات جنوبی (موسوم به Deep South) به ریاست جمهوری می‌رسد. در آن زمان، زاکاری تیلور از ایالت لوئیزیانا به ریاست جمهوری رسیده بود.
کارتر شخصیت پیچیده‌ای داشت و رئیس جمهوری غیرمتعارف بود. شناختن او آسان نبود، هرچند که در انظار عمومی همیشه خوش‌مشرب و ملایم بود و لبخند بر لب داشت.
او یک‌بار به اصحاب رسانه که در واشنگتن جمع شده بودند گفت "من به این مواجهه‌ها با رسانه‌ها به عنوان نوعی عامل ایجاد تعادل در مقابل چیزهای خوب و خوشایندی نگاه می‌کنم که به‌عنوان رئیس جمهوری نصیبم می‌شوند."
پایبندی او به صداقت در سیاست باعث شد مرتکب لغزش‌هایی شود. او یک‌بار به مجله پلی‌بوی گفت که "من به زنان زیادی از سر شهوت نگاه کرده ام. بارها در دلم مرتکب زنا شده ام. خدا می‌داند که من این کار را می‌کنم و مرا خواهد بخشید."
او به پوشیدن شلوار جین و بلوزهای پشمی علاقه داشت. البته بعد از اینکه تصمیم گرفت برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی سیستم حرارتی کاخ سفید را خاموش کند، این بلوزها بیشتر به کارش می‌آمدند. او روی سقف ساختمان هم پنل‌های خورشیدی نصب کرد، اما این پنل‌ها بعدا در دوران حکومت ریگان برداشته شدند.
کارتر در گفتگوهای تلویزیونی موسوم به "Fireside Chats" شرکت کرد و حتی در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی موسوم به Ask President Carter که مردم از طریق تلفن در آنها شرکت می‌کردند، حضور پیدا کرد.
با افزایش سریع مشکلات پیش‌روی کارتر، اعم از تورم، بیکاری و انرژی، سبک ریاست جمهوری او به مرور جذابیت خود را از دست داد. دست به گریبانی آمریکایی‌ها با رکود اقتصادی باعث کاهش مستمر محبوبیت کارتر نزد افکار عمومی شد.
تلاش او برای وادار کردن آمریکایی‌ها به قبول اقدامات اقتصادی ریاضتی برای رسیدگی به بحران انرژی در تابستان با مشکل بزرگی مواجه شد و کل کابینه‌اش آمادگی خود را برای استعفا اعلام کرد. اما کارتر در زمینه‌های دیگر توفیقاتی داشت، و از جمله به‌سختی برای برقراری صلح در خاورمیانه تلاش کرد.
امضای موافقت‌نامه صلح کمپ دیوید بین انور سادات (رئیس جمهوری وقت مصر) و مناخیم بگین (نخست وزیر وقت اسرائیل) در سال ۱۹۷۸ برای او یک پیروزی شخصی محسوب می‌شد.
در ژوئن ۱۹۷۹ (خرداد ۱۳۵۸) به وین رفت تا توافق‌نامه سالت ۲ (معاهده محدودسازی سلاح‌های راهبردی ۲) را با اتحاد شوروی امضا کند.
هدف از این توافق‌نامه وضع محدودیت‌هایی برای سلاح‌های استراتژیک بود. در وین او برای اولین بار با لئونید برژنف، رهبر وقت شوروی، ملاقات کرد. اما موفقیت‌های برون‌مرزی او عمر کوتاهی داشت.
تصمیم کارتر به بایکوت بازی‌های المپیک ۱۹۸۰ مسکو از سوی آمریکا در اعتراض به حمله شوروی به افغانستان با حمایت شماری از کشورها همراه شد، اما این بازی‌ها به هر ترتیب برگزار شد.
کارتر برای کسب حمایت حزب دموکرات در انتخابات سال ۱۹۸۰ با چالشی جدی از جانب سناتور ادوارد کندی روبرو شد، و بعد از انتخاب به‌عنوان نامزد حزب، در انتخابات ریاست جمهوری ۴۱ درصد آرا را بدست آورد. این میزان رأی برای شکست دادن رقیب جمهوری‌خواهش، رونالد ریگان، کافی نبود و ریگان با پیروزی در همه ایالات بجز ۶ تای آنها با اقتدار به ریاست جمهوری رسید.
کارتر در آخرین روز ریاست جمهوری‌اش خبر خاتمه موفقیت‌آمیز مذاکرات بر سر آزادی گروگان‌ها را اعلام کرد، اما ایران آزادی گروگان‌ها تا پس از مراسم تحلیف ریگان را به تأخیر انداخت. برای تشکر از تلاش‌های کارتر برای آزادی گروگان‌ها، ریگان از او خواست برای استقبال از آنها به آلمان سفر کند.
او در هنگام کنار رفتن از مقام ریاست جمهوری یکی از پایین‌ترین میزان‌های محبوبیت را در میان روسای جمهوری آمریکا داشت، اما بعد از آن کارهای زیادی برای احیای اعتبارش در داخل و خارج از کشور انجام داد.او به نمایندگی از دولت آمریکا در چارچوب یک مأموریت صلح عازم کره شمالی شد. این سفر به امضای سندی بنام چارجوب مورد توافق با هدف تعطیلی برنامه اتمی آن کشور منجر شد.
کارتر همچنین به بازگشت رئیس جمهوری منتخب هائیتی به قدرت بعد از کودتای نظامی سال ۱۹۹۴ کمک کرد، و در کشورهایی نظیر چین، بوسنی و اتیوپی به فعالیت‌های دیپلماتیک پرداخت.
کتابخانه او که مرکز کارتر نام گرفته، به یکی از منابع ایده‌ها و برنامه‌ها برای حل مشکلات و بحران‌های بین‌المللی تبدیل شد. یکی از طرح‌های مهم مرکز کارتر ایجاد سازمانی بین‌المللی بنام Global ۲۰۰۰ بود که مأموریتش بهبود کنترل بیماری‌ها و تولیدات کشاورزی در کشورهای جهان سوم بود.
کارتر در سال ۲۰۰۲ سومین رئیس جمهوری آمریکا - بعد از تئودور روزولت و وودرو ویلسون - شد که جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. او تنها کسی بود که بعد از ترک پست ریاست جمهوری به این جایزه دست می‌یافت.
در فلسفه سیاسی جیمی کارتر بعضی عناصر متضاد با هم وجود داشت؛ از یک طرف عناصری برگرفته از بزرگ شدنش در یکی از شهرهای کوچک آمریکا، و از سوی دیگر عناصری برآمده از غریزه ذاتی لیبرالش.
اما در کُنه هر دوی اینها اعتقادات مذهبی عمیقش قرار داشتند. او می‌گفت: "اعتقادات مذهبی و خدمت در دولت را هیچگاه نمی‌توان کنار گذاشت. من هیچگاه بین خواست خدا و مسئولیت سیاسی‌ام تضادی احساس نکرده ام. اگر یکی از آنها را نادیده گرفته باشید، دیگری را هم زیر پا گذاشته اید."
 
برچسب ها: جیمی کارتر
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها