به روز شده در ۱۴۰۳/۰۸/۱۹ - ۱۲:۴۸
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۷ ساعت ۰۸:۱۰
کد مطلب : ۴۹۸۱۵۴

بنیادی‌‌‌ترین نقصان سیاست خارجی ایران

بنیادی‌‌‌ترین نقصان سیاست خارجی ایران
گروه سیاسی: محمود سریع‌القلم در دنیای اقتصاد نوشت: عربستان همزمان با آمریکا، روسیه و چین روابط تو در تو ایجاد کرده است. مکزیک، هم با آمریکا روابط استراتژیکی برقرار کرده و هم با چین. ویتنام، هم به‌صورت گسترده با چین مراوده دارد و هم با آمریکا و اتحادیه اروپا. هند، هم افزایش حضور سیاسی و اقتصادی در آسیا را دنبال می‌‌‌کند و هم در غرب اروپا و آمریکای شمالی. اندونزی با فکر و برنامه‌ریزی و اندیشه درازمدت، توازنی میان روابط غرب و شرق خود بنا کرده است. اگر مقیاس کوچک و بزرگ را در نظر نگیریم و به کیفیت و عمق توجه کنیم، موفق‌ترین کشور غیر غربی جهان در Hedging‌، امارات متحده عربی است. نه دیپلماسی انرژی با مسکو را فراموش کرده، و نه خرید سهام قابل توجه از صنعت باتری‌‌‌سازی چین را، نه ابتیاع یک کارخانه تولید تسلیحاتی برزیلی را، نه سرمایه‌‌‌گذاری مالی در غرب اروپا را و نه Silicon Valley  را. مانند آنها که وقتی در بورس سرمایه‌گذاری می‌‌‌کنند به‌صورت Portfolio investment  عمل می‌‌‌کنند.

اگر دانشجویی در یکی از دانشگاه‌‌‌های مهم دولتی، لیسانس در مهندسی یا علوم انسانی بگیرد، یک سطح از توانایی، فرصت و Hedging را به‌دست آورده است. اگر در رزومه خود بنویسد: تسلط به زبان‌‌‌های انگلیسی و چینی، سطح Hedging افزایش پیدا می‌‌‌کند. اگر در سه کنفرانس مهم بین‌المللی، مقاله ارائه کند، Hedging  چند برابر می‌‌‌شود. ریسک بیکاری را این‌گونه کاهش می‌‌‌دهد و در پیدا کردن کار در short list قرار می‌‌‌گیرد و سپس می‌‌‌تواند انتخاب کند. با افزایش توانایی، دانش و مزیت، ریسک‌های زندگی خود را جنبه نزولی می‌بخشد. اگر در شغلی که انتخاب می‌کند رضایت نداشت، فرصت‌‌‌ها برای او فراوان است. در این جهان متکثر و متنوع، چه فرد، چه بنگاه اقتصادی، چه نهادها و چه دولت‌‌‌ها عموما در حال کاهش ریسک، حفاظت از خود و افزایش فرصت‌‌‌ها هستند.
معلوم نیست سیاست خارجی ایران در عرصه‌‌‌های اقتصادی و سیاسی، Hedging  دارد یا خیر؟ کدام کالا، فرآورده یا خدمات ایران، در اقتصاد منطقه‌‌‌ای یا بین‌‌‌المللی، خاص و ممتاز است و مصرف‌‌‌کنندگان خارجی به آنها وابسته‌‌‌اند؟ زعفران اسپانیا، پتروشیمی عربستان، خاویار روسیه، نفت عراق، پسته آمریکا، فرش هند و گاز قطر به وفور یافت می شوند و سهم ایران از بازار جهانی را کاهش داده‌‌‌اند.

در جهان امروز، شرکت‌ها و کشورها تلاش می‌‌‌کنند دیگران را در مزیتی که در اختیار دارند به خود وابسته کنند: کارگر ارزان در ویتنام، پیچیده‌‌‌ترین تشکیلات تولید تراشه در تایوان، سوبسید انرژی و اجاره در چین، مالیات بسیار پایین شرکت‌‌‌ها در تگزاس، فضای کسب‌وکار مساعد در امارات نسبت به دیگر کشورهای عربی خلیج‌فارس، فرصت سرمایه‌گذاری‌‌‌های فراوان در ترکیه، همکاری‌های فناوری در کره جنوبی و ژاپن. عموما همه در حال ایجاد آلترناتیو و بهره‌برداری از فرصت‌‌‌های ممکن و افزایش Leverage یا اهرم هستند.

اقتصاد ایران تاکنون چنین استراتژی درازمدتی را با توجه به سرمایه‌ها و مزیت‌‌‌های فراوان کشور ایجاد نکرده است. اقتصاد ایران در کوران راهروهای تولید، سرمایه‌‌‌گذاری و فناوری جهان نیست؛ چون به نظر می‌‌‌رسد تلقی از مدیریت اقتصادی، عمدتا تامین ارزاق عمومی است. جدول زیر معرف جهت‌گیری سرمایه‌‌‌گذاری‌‌‌ها در دهۀ 2020 است.

پرسش کلیدی این است که ایران خود را در این شبکه به هم تنیدۀ جهانی چگونه تعریف می‌‌‌کند؟در عرصه سیاسی نیز، Hedging  ایران بسیار محدود است. شاید بشود ادعای علمی کرد که ایران با هیچ کشوری، روابط دوجانبه به‌‌‌هم تنیده دراز‌مدت متقابل همه‌جانبه با دوام استراتژیک ندارد. با تعدادی کشور دوست است و رفت و آمد دارد؛ ولی وفاداری و پایبندی آنها هنگام بحران یا خطر، قابل اطمینان نیست.

به نظر می‌‌‌رسد در عرصه سیاسی، آنهایی که با ایران دوست هستند بیشتر سنت «دوری و دوستی» را برگزیده‌‌‌اند. Hedging ‌و Leverage  ایران بیشتر در مدارهای نظامی و در جهت بازدارندگی و با پشتوانه مکتب امنیتی و اندیشه Keeping enemies at bay است. به یک معنا، سیاست خارجی ایران، از Leverage نظامی و امنیتی بهره‌‌‌مند است و آن هم با احتیاط مدیریت می‌‌‌شود.کودکی که 7سال سن دارد اهمیت یادگیری شنا، آموختن زبان‌‌‌های خارجی، عادت کردن به مطالعه و پذیرفتن آداب مدنی را نمی‌‌‌داند. پدر و مادر هستند که با فکر، برنامه‌‌‌ریزی، هزینه‌کردن، آموزش و آینده‌نگری، فرزند خود را برای 20 و 30سالگی آماده می‌‌‌کنند. کشوری موفق است که حکمرانان آن به لحاظ وسعت اندیشه و برنامه‌‌‌ریزی، 50سال از جامعه جلوتر باشند.

در سال2050 جهان چگونه خواهد بود؟ احتمالا در آن موقع، ثروت امارات 15میلیون نفری از 2تریلیون دلار فراتر خواهد رفت و گستردگی و تکثر Hedging  آن، ده‌‌‌ها بلکه صدها برابر خواهد شد. همین طور در آن موقع، عربستان با جمعیت 50میلیون نفری از تولید ناخالص داخلی 3تریلیون دلاری بهره‌مند خواهد بود. با این ثروت و تنوع عربستان، امارات و قطر یا Leverage آنها در فناوری، انرژی و قدرت مالی، بسیاری از کشورهای کوچک و بزرگ منطقه از جمله مصر قابل تصور 160میلیون نفری در آن موقع یا پاکستانی که جمعیت آن به 370میلیون نفر در سال 2050خواهد رسید، تحت نفوذ ساختاری ریاض، ابوظبی و دوحه خواهند بود. کشوری که ثروت تولید نکند و به فکر 30سال آینده نباشد، چگونه می‌تواند صرفا خود را مدیریت کند؟ قدرت و نفوذ در مرحله‌ای بالاتر و به مراتب چالشی‌تر هستند. سیاست خارجی ایران با توجه به تحولات سریع فناوری و تولید ثروت منطقه‌ای و جهانی، نیازمند یک استراتژی Hedging است که تمام شاخه‌‌‌های اقتصادی، نظامی، مالی، سیاسی و فناوری را داشته باشد.
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها