گروه سیاسی: رسول منتجبنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیرکل حزب جمهوریت در گفتوگو با هممیهن درباره رویکرد اصلاحطلبان و مواضع سیاسی اتخاذشده نسبت به اتفاقات اخیر بین ایران و اسرائیل توضیحاتی داده است که در ادامه میخوانید.
اصلاحطلبان در پی حوادث پس از ۷ اکتبر واکنشهایی داشتهاند و اخیراً هم بیانیه جبهه اصلاحات به تحلیل وضعیت و بیان ضرورتهایی برای آرامسازی فضا و ایجاد آرامش در منطقه پرداخته است. این جریان سیاسی چنین نمودی دارد که ما خواهان جنگ نیستیم و در عین حفظ تمامیت ارضی و مواضع خود به دنبال صلح و امنیت برای مردم کشور خود هستیم. تحلیلتان از رویکرد اصلاحطلبان در این بازه زمانی چیست؟
اصلاً واژه اصلاحطلبی این معنا را در خود دارد. اصلاحطلبها برانداز نیستند و کسانی نیستند که بخواهند تیشه به ریشه نظام بزنند. آنها میخواهند اصلاح کنند. کلیت اصلاحطلبی یعنی عقلانیت و دوراندیشی، یعنی مفاهمه و مذاکره و برنامهریزی، حتی ارزیابی نیروهای خود و نیروهای دشمن، همه در واژه اصلاحطلبی نهفته است. آنچه که من خبر دارم اصلاحطلبها خواهان آرامش در کشور هستند و میخواهند کشور در صلح باشد؛ در عین حال حکمت و سربلندی مردم نیز برقرار باشد.
اصلاحطلبها جنگ را زمانی قبول دارند که دشمن به ما حمله کند و بخواهیم در مقابل آن دفاع کنیم. این نگاه اصلاحطلبانه به عقیده بنده نگاه مردم نیز هست و اکثریت مردم دوران جنگ را به یاد دارند که چه خسارات و نگرانیهایی به همراه داشت و میدانند که جنگ خسارات و تلفات دارد و با فکر و عقلانیت پیش میروند. مقام رهبری الان دوراندیشی دارند و این خوب است. آقای پزشکیان نیز اندیشمند است و باید بهطور کلی بنشینند و تصمیمات را از دست دو گروهی که اشاره کردم بگیرند و تصمیمسازی به دست کسانی باشد که در کنار مردم هستند.
آن دو دستهای که اشاره کردم، با مردم فاصله دارند. مردم از جنگجویان ناراضی هستند چراکه آنها میگویند در جنگ باشیم و مردم میگویند ما میخواهیم زندگی کنیم. آنهایی هم که میخواهند به شکل دیگری نظام را از بین ببرند، مردم از آنها نیز متنفر هستند و میگویند دین برای زندگی دنیوی و اخروی ما است و اکثریت مردم ایران با جنگ مخالف هستند.
مگر در زمانی که کیان کشور و موجودیت کشور در معرض خطر قرار گیرد همانطور که در دوران دفاع مقدس پیر و جوان و زن و مرد پشت جبههها رفتند و جنگ را مدیریت کردند. لذا به آن دو گروه نیز هشدار میدهم که از رهبری و عقلا جلو نیفتند و باید اینها را محدود کنند. در کشوری با این حساسیت تریبونها باید کنترلشده باشد و هر کسی نتواند هر حرفی بزند چراکه اگر کسی حرفی زد که زیانبار بود خسارت و تاوان آن متوجه کل نظام و مردم است.
ارزیابی شما از آنچه در این مدت پس از تنش در سطح منطقه بین ایران و اسرائیل و حوادث فلسطین و لبنان و کشتاری که در این بین رخ داده است چیست؟
در ابتدا اشاره کنم که آنچه خواهم گفت نظر شخصی بنده است. اسرائیل تنها یک کشور کوچکی نیست که بخواهیم با آن بجنگیم، بلکه پایگاه آمریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه است؛ حتی آنها هستند که اسرائیل را به وجود آوردند که بتوانند در منطقه حضور داشته باشند و به مقاصد استکباری خود برسند. میبینیم که بسیاری از سلاحهای اسرائیل از آمریکا و برخی کشورهای دیگر گرفته شده است.
با توجه به این قضیه، ما باید خودمان را ارزیابی کنیم. اگر میخواهیم با تمام قدرتهای غربی در جنگ باشیم باید با اسرائیل بجنگیم، حالا به هر قیمتی که تمام شود. اما اگر بنای جنگ با آمریکا و اتحادیه اروپا نداریم باید رعایت کنیم. منظورم از رعایت کردن این نیست که تسلیم اسرائیل یا حتی قدرتهای غربی شویم، یعنی باید سنجیده و خیلی حسابشده توسط عقلا، تصمیمگیری شود و آیندهنگری کنیم و ببینیم اگر وارد جنگ شویم ما چه داریم و قدرتهای غربی چه دارند.
ملاحظه کردید که آمریکا در لحظات آخر هواپیماهای پیشرفته را در اختیار اسرائیل گذاشت و سلاحهای پیشرفته را در اختیار گذاشت در نتیجه ما باید خیلی سنجیده عمل کنیم و عمل ما احساسی نباشد. افراد تندرو و کسانی که به برخوردها دقت نمیکنند را نباید در تصمیمسازیها دخالت دهیم و مسئولان کشور باید بتوانند آیندهنگری کنند و تصمیم بگیرند. گاهی ملاحظه میکنیم که برخی از عملیاتها به موقع نبوده و چهبسا برخی از مسئولان موافق نبودند اما نهاد و گروهی تصمیم میگیرند این کار را انجام دهند و بر مسئولان کشور نیز نظر خود را تحمیل میکنند. همیشه باید خودمان را ارزیابی کنیم، دشمن را نیز ارزیابی کنیم و ببینیم تا چه حدی باید پیش برویم و تا چه حدی احتمال موفقیت برای ما وجود دارد.
در واقع شرط احتیاط لازم است که در نظر گرفته شود...
بله، ارزیابی، سنجش، مقایسه نیروها، عقل و منطق مسائلی هستند که شرع و دین هم بر آنها تاکید دارد.
در بیانیه جبهه اصلاحات در کنار توضیح اتفاقات به جلوگیری از جنگ فراگیر از موضع عزت، حکمت و مصلحت اشاره داشته است و از فرصتهای پیش روی ایران گفته است. به نظر شما تحلیل این بیانیه چقدر واقعبینانه است؟ همچنین بر اساس این بیانیه بخشی از ابتکار عمل برای ایجاد آرامش در منطقه در اختیار ایران است. چقدر سرنوشت آینده منطقه را منوط به تصمیم ایران میبینید و عملکرد ایران در قبال رخدادهای پس از ۷ اکتبر را چگونه ارزیابی میکنید؟
قطعاً دیپلماسی ما هرچه قویتر باشد دست ما پرتر است و پشتوانه قویتری داریم. آنچه که از دهها سال قبل آمریکا و حتی کشورهای اروپایی به دنبال آن بودند این بود که علیه ما اجماع جهانی تشکیل دهند و ایران را بهعنوان یک عامل تشنج و عامل ناامنی در منطقه معرفی کنند و وقتی که ما را اینگونه معرفی کردند، طبیعتاً کشورهای عربی را نیز میترسانند و آنها نیز وحشت میکنند که ایران خطری برای آنها باشد.
آنها بر روی حتی کشورهای اسلامی و عربی کار میکنند تا نگاه آنها را نسبت به ما عوض کنند و ایرانهراسی را در آنها به وجود بیاورند. دیپلماسی برای آنها تشریح میکند که ما برای منطقه خطری نیستیم و اگر با اسرائیل مخالفتی داریم، نه به خاطر این که قدرتی داشته باشیم و بخواهیم کشورگشایی کنیم، بلکه ما اسرائیل را یک غده سرطانی در منطقه میدانیم و اساساً تاسیس و تشکیل این حکومت برای تضعیف بیشتر کشورهای اسلامی و سلطه بیشتر غرب است و باید این موضوع برای این کشورها با ادله روشن و آشکار تفهیم شود که اگر به طرف شما دست دوستی دراز میکنند نمیخواهند رابطه سالمی با شما داشته باشند و طمع این را دارند که شما را به خود جذب کنند و در برابر ایران یارگیری کنند.
لذا از سیاست دولت و وزیر امور خارجه تشکر میکنم، تحرک خوبی داشته است اما باید دائمی باشد و در منطقه و حتی خارج از منطقه ادامهدار باشد؛ باید چهره اسرائیل و جنایتپیشگی و اهداف شیطانیای که دارد را به دنیا نشان داد.
ما شاهد هستیم که رویکرد جریانهای افراطی اصولگرا این است که ایران بلافاصله به این حمله پاسخ دهد و در این مدت رویکرد جنگطلبانهتری داشتند، اما در اصلاحطلبها بیشتر رویکرد ضدجنگ و صلحطلبانه بوده است. با توجه به اینکه کشور ما، کشور صلحدوستی است و ما شروعکننده هیچ جنگی نبودهایم اما از سویی در کشور تحت شرایطی هستیم که صدای افراطیون خیلی بلند است. فکر میکنید در کنار این بیانیههایی که احزاب و گروههای اصلاحطلب صادر میکنند چه تاثیر دیگری میتوانند بر سیاسیون داشته باشند و جریان را به گونهای هدایت کنند که منجر به ایجاد جنگی در کشور و یا منطقه شود؟
ما نمیتوانیم همه اصولگراها را به جنگطلبی متهم کنیم اما جمعی افراطی در این کشور هستند که در دوران دفاع مقدس حماسههایی آفریدند و الان فکر میکنند دائماً باید این حالت جنگی در آنها باشد و با صلح و سازش موافق نیستند و اینکه با کشوری در سازش بود را ضدارزش میدانند؛ (نه اسرائیل،کشورهای همسایه برای مثال که بخواهد سازش کند).
در گذشته هم میدیدیم زمانی که بحث مذاکره مطرح میشد اینها چقدر موضعگیری میکردند و بقیه را به وطنفروشی متهم میکردند اما الان مسئولان نظام به این نتیجه رسیدهاند که برجام باید زنده شود و حتی آمریکا هم به این نتیجه رسیده است. یک مجموعه نیز کسانی هستند که به شدت به آنها بدبین و بدگمان هستم. مجموعهای در کشور شکل گرفتند که در باطن خود با نظام جمهوری اسلامی موافق نیستند، نه جمهوریت را قبول دارند و نه اسلامیت را با تعریفی که امام و رهبری و مراجع دارند قبول دارند و به دنبال این هستند که نظام به نوعی تضعیف و ساقط شود و راه اینها برای رسیدن به مقصدی که در نظر دارند باز شود.
اینها میگویند ما باید برای ظهور امام زمان تلاش کنیم و باید جنگ شود و افراد کشته شوند و معتقدند اگر نصف مردم دنیا هم کشته شوند میارزد. باید از اینها پرسید میارزد یعنی چه؟ مردم کشته شوند که چه بکنید؟ اینگونه امام زمان ظهور میکند یا عدالت برقرار میشود؟ این تفکر اگر نگوییم از روی تعمد و بدجنسی در حال رواج است، یک تفکر متحجرانه و ارتجاعی است و هر کجا که مسئلهای پیش بیاید زود کبریت را روشن میکنند و آتش میزنند و تحریک میکنند و دیدیم در مجلس گذشته برجام را آتش زدند.
هرچند همه را نمیتوان به داشتن نگاه ارتجاعی متهم کرد، نهادها و گروههای خوبی هستند اما تفکر جنگی و جنگجویانه دارند و نمیتوانند با صلح و سازش کنار بیایند، درحالیکه نظام جمهوری اسلامی باید قبل از جنگ تمام راههای مفاهمه، مذاکره، عقلانیت و همه را طی کند؛ جنگ مرحله آخر است و اینکه در اسلام میگویند جهاد فیسبیلالله، این آخرین مرحله است و پس از این است که به سازش و صلح دعوت کردیم و پاسخی نگرفتیم. در قرآن آمده است که حتی اگر حاضر به سازش شدند شما سازش کنید و توکل برخدا کنید اما مراقب باشید. ما باید مراقب باشیم. اکثریت اصولگراها با مسئولان نظام همراه هستند و با اصلاحطلبها همفکر هستند و تعدادی که شامل جنگجویان و افرادی هستند که میخواهند آتش روشن کنند و افکار ایدئولوژیکی یا سیاسی در سر دارند و آنها را دنبال میکنند اینگونه برخورد میکنند.
سقوط هواپیمای اوکراینی با آنهمه سرنشین
دویست موشک درجه یک
از بین رفتن جوانان عزیز پدافندی
خسارت به پدافندهای درجه یک
و ...
چه به دست آمد
فقط لج و لجبازی و منم منم و قلدری
خواهش ملت صلحجو فقط کمی عقلانیت نه لجبازی (444150)