این نوشتار برآن است که ترجمه، اگر با رویکردی حرفهای و فرهنگی
همگاه باشد، میتواند بهمثابه ابزاری مؤثر برای ترویج فرهنگ کتابخوانی، تقویت تولید ادبی و توسعه زیست فکری جامعه عمل کند.
در جهان معاصر که گفتمانهای فرهنگی و فکری در پیوندی تنگاتنگ با یکدیگر قرار گرفتهاند، ترجمه نقش کلیدی در گسترش تعاملات میانفرهنگی ایفا میکند. کتابخوانی نیز بهعنوان شاخصی مهم در سنجش سطح فرهنگ عمومی، نیازمند محتوایی متنوع، باکیفیت و همراستا با نیازهای ذهنی و روحی مخاطبان است. در این میان، ترجمه میتواند هم ابزار تأمین این تنوع باشد و هم عاملی برای بالا بردن سطح سلیقه ادبی جامعه.
این نوشتار با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی نسبت میان ترجمه و کتابخوانی میپردازد و ضمن اشاره به روند ترجمه آثار غیرایرانی به زبان فارسی، به اهمیت ترجمه آثار فارسی به سایر زبانها و نقش آن در بازنمایی ادبیات ایران در سطح بینالمللی میپردازد.
۱. ترجمه؛ دریچهای به جهانهای دیگر
ترجمه، پلی ارتباطی است میان زبانها، فرهنگها و تجربههای بشری. ورود آثار ترجمهشده به زبان فارسی، سبب آشنایی خوانندگان ایرانی با ادبیات جهانی، مکاتب فلسفی، نظریههای نوین علوم انسانی و سبکهای متفاوت نوشتاری میشود. این آشنایی نهتنها افق دید خواننده را گسترش میدهد، بلکه در بسیاری موارد، علاقه به کتابخوانی را در نسلهای جوانتر برمیانگیزد.
کتابهایی نظیر آثار داستایوفسکی، مارکز، موراکامی یا ویرجینیا وولف در فضای ادبی ایران مخاطبانی وسیع پیدا کردهاند و نقش مؤثری در ارتقای ذائقه ادبی ایفا کردهاند. در این میان، مترجمان برجستهای چون رضا سیدحسینی، نجف دریابندری، عبدالله کوثری و مهدی سحابی، خود بهعنوان کنشگران فرهنگی در فضای کتابخوانی معاصر ایران شناخته میشوند.
۲. کیفیت ترجمه؛ عامل مشوق یا واگرایی از کتابخوانی
تجربهی کتابخوانی تا حد زیادی وابسته به کیفیت زبان و انتقال مفاهیم در ترجمه است. ترجمههای سطحی، تحتاللفظی یا فاقد دقت زبانی، مخاطب را از مطالعه دلسرد میکند. از سوی دیگر، ترجمههای خلاقانه و دقیق که وفادار به لحن و فضای متن مبدأ هستند، میتوانند تجربهای دلنشین و انگیزشی برای تکرار مطالعه فراهم سازند.
در این زمینه، ضرورت بازتعریف جایگاه مترجم بهعنوان تولیدکننده فرهنگی (و نه صرفاً ناقل معنا) بسیار مهم است. مترجمِ خوب، با درک عمیق از زبان، فرهنگ، و زمینه تاریخی هر دو زبان مبدأ و مقصد، به بازآفرینی اثر میپردازد و کیفیت مطالعه را تضمین میکند.
۳. ترجمه بهمثابه محرک تولید ادبی و ارتقای سلیقه خواننده
آشنایی با الگوهای روایی و سبکهای متنوع در ادبیات جهانی، باعث رشد و تحول در نویسندگی بومی میشود. نویسندهای که در معرض ترجمههای فاخر قرار گیرد، ناخودآگاه در فرم، زبان و روایت تحت تأثیر قرار گرفته و آثار او نیز با غنای بیشتری خلق میشود. از سوی دیگر، خوانندهای که با آثار جهانی آشنا شود، در انتخابهای بعدی خود با دقت و گزینش بیشتری عمل خواهد کرد.
ترجمه، در چنین بستری، هم نیروی محرک برای تولید ادبی باکیفیت است و هم معیاری برای ارتقای سلیقه عمومی.
۴. ترجمه آثار فارسی به سایر زبانها: سهم ایران در گفتوگوی جهانی
اگرچه جریان غالب ترجمه در ایران، از زبانهای دیگر به فارسی بوده است، اما در سالهای اخیر، ترجمه معکوس—یعنی انتقال ادبیات فارسی به زبانهای دیگر—نیز توجه برخی نهادهای فرهنگی و پژوهشگران خارجی را به خود جلب کرده است.
نمونههایی از آثار فارسی ترجمهشده:
•
کتاب بوف کور اثر صادق هدایت به بیش از ۲۰ زبان دنیا ترجمه شده است.
•
کتاب کلیدر اثر محمود دولتآبادی در کشورهای آلمانیزبان مورد توجه قرار گرفته و بخشهایی از آن به زبانهای اروپایی ترجمه شده است.
این ترجمهها، گرچه در مقیاسی محدود صورت گرفتهاند، اما تأثیر عمیقی در شناخت ادبیات فارسی در محافل دانشگاهی و فرهنگی جهان داشتهاند. افزایش حمایتهای دولتی، تقویت کانونهای ادبی و گسترش همکاری میان مترجمان داخلی و بینالمللی میتواند این روند را تقویت کند.
۵. چالشها و فرصتها
با وجود اهمیت ترجمه در گسترش کتابخوانی، چالشهایی جدی نیز در این مسیر وجود دارد، از جمله:
• فقدان سیاستگذاری منسجم برای ترجمه آثار فارسی به زبانهای دیگر
• شتابزدگی در ترجمه برخی آثار پرفروش
• نبود نهادهای تخصصی در ارزیابی و حمایت از ترجمههای فاخر
• مشکلات مربوط به حقنشر، تحریمها و موانع بینالمللی در همکاریهای فرهنگی
در عین حال، فرصتها نیز قابل توجهاند:
• افزایش سطح سواد فرهنگی در جامعه
• حضور فعال ایرانیان خارج از کشور در عرصه نشر جهانی
• استفاده از فناوریهای نوین در معرفی آثار ایرانی به ناشران بینالمللی
• افزایش دانش زبانی نسل جوان
به جای نتیجه :
ترجمه، فراتر از یک فرایند زبانی، ابزاری برای تبادل فرهنگی، ارتقای کتابخوانی و تولید معرفت در جامعه است. چه در قالب ورود آثار جهانی به زبان فارسی، و چه در ترجمه آثار فارسی به سایر زبانها، این فرایند میتواند به شکلی عمیق بر توسعه فرهنگی اثر بگذارد. بهرهگیری هوشمندانه از ظرفیتهای ترجمه، همراه با سیاستگذاریهای فرهنگی و حمایتی مناسب، میتواند زمینه را برای تقویت کتابخوانی، تولید ادبیات فاخر و معرفی ادبیات ایران به جهان فراهم کند.