گروه ورزشی: گلهای روی ضربات ایستگاهی همیشه در فوتبال مورد توجه بودهاند، اما حالا به تاکتیکی فوقالعاده محبوب تبدیل شدهاند؛ بهویژه در انگلستان. این روزها درباره کرنرهای آرسنال یا اوتهای برنتفورد بحث میشود، اما در نهایت همه اینها به یک پدیده کلی برمیگردد. وقتی دکلان رایس با دو گل از روی ضربه آزاد رئال مادرید را از لیگ قهرمانان حذف میکند، این در نگاه اول شبیه به تصادف است؛ نوعی خوششانسی. مگر چند بار ممکن است چنین دقتی تکرار شود؟ آن هم دوبار در یک بازی.
اما اگر نگاهی به آمار لیگ برتر بیندازیم، در مقیاسی وسیعتر، الگویی مشخص دیده میشود. در ده سال گذشته میانگین گلهای حاصل از ضربات ایستگاهی در هر فصل لیگ برتر ۲۱.۶۵ درصد بود، در حالی که این رقم در فصل جاری به ۲۷.۸ درصد رسیده است؛ بدون در نظر گرفتن پنالتیها.
این رشد شاید انفجاری نباشد، اما قطعاً محسوس است. آخرین هفته برگزارشده لیگ برتر (هفته نهم) نمونه روشنی از این روند بود. آرسنال با ارسال ضربه ایستگاهی به گل رسید؛ لیدز با کرنر گل پیروزی را زد؛ بازیکنان ساندرلند و برنتفورد پس از پرتاب اوت گل زدند؛ دنی ولبک از برایتون با ضربه آزاد دروازه حریف را باز کرد و مارکوس تاورنیه از بورنموث حتی با ضربه مستقیم از کرنر توپ را به طاق دروازه فرستاد. و تمام این اتفاقها فقط در یک آخر هفته رخ داد.
در هفتههای اخیر تقریباً از همه مربیان لیگ برتر در نشستهای خبری درباره ضربات ایستگاهی سؤال شده است. مربی چلسی، درست پیش از بازی با ساندرلند، تیمی که ویلسون ایزیدور در آن با پرتاب اوت گل زد، با این پرسش روبهرو شد. انزو مارسکا با خنده گفت که بازیکنش، لیام دلاپ را در خانه میگذارد و با تیم نمیبرد و بهجایش پدر او را، که در زمان بازی به خاطر پرتابهای بلندش معروف بود، به میدان میفرستد. حتی سرمربی تیم ملی انگلیس هم اخیراً درباره اوتها صحبت کرده است.

جالب اینجاست که توخل دستیار ویژهای دارد که تخصصش فقط پرتاب اوت است. آنتونی بَری که پایاننامهاش را درباره پرتابهای اوت نوشته است. بَری بیش از ۶۰ ساعت ویدیوهای فصل ۲۰۱۹–۲۰۱۸ لیگ برتر را بررسی کرده و هر یک از ۱۶۳۸۰ پرتاب اوت را تحلیل کرده است. او حتی شاید بهزودی سرمربی یکی از تیمهای لیگ برتر شود، درست مثل کیت اندروز که کارش را بهعنوان مربی ضربات ایستگاهی آغاز کرد و حالا مربی برنتفورد است. این تیم از آغاز فصل گذشته تاکنون ۸ گل پس از پرتاب اوت زده؛ دستکم دو برابر بیشتر از هر تیم دیگری در لیگ برتر در همین بازه زمانی.
روند ارسال بلند اوت به درون محوطه جریمه در دیگر تیمهای لیگ هم دیده میشود. مثلاً در تاتنهام که تابستان گذشته مربیاش عوض شد و توماس فرانک جای آنگه پستکوگلو را گرفت. کافی است به دو تصویر تحلیلی از شرکت Opta نگاه کنیم؛ یکی مربوط به فصل گذشته و دیگری مربوط به فصل جاری. در این تصاویر، فلشهای قرمز نشاندهنده اوتهای موفق و فلشهای خاکستری نشاندهنده اوتهای ناموفقاند.

حتی با یک نگاه سریع میشود فهمید که تاتنهام در همین ۹ هفته نخست فصل جدید چند برابر کل فصل قبل اوت را به درون محوطه حریف فرستاده است.
موضوع اوتها بهدلیل خاص بودنش جلب توجه کرده، اما عامل تعیینکنندهتر همچنان کرنرها هستند. در اینجا باز هم پای آرسنال در میان است. باید دانست که تیم لندنی نه فقط در لیگ برتر، بلکه در کل اروپا در این زمینه برجسته است. در پنج لیگ معتبر قاره، تیم میکل آرتتا از فصل ۲۰۲۴–۲۰۲۳ تاکنون دستکم ۱۱ گل بیشتر از هر باشگاه دیگری از روی کرنر به ثمر رسانده است.
این موفقیت را باید به نام نیکولا ژوور زد، مربی ضربات ایستگاهی آرسنال. در لیگ برتر انگلیس، سهم گلهایی که از روی کرنر به ثمر میرسند از ۱۲٫۱ درصد در فصل گذشته به ۱۸٫۷ درصد در فصل جاری رسیده است. وضعیتی مشابه در دیگر لیگهای بزرگ اروپا هم دیده میشود: در همهجا نسبت گلهای حاصل از کرنر افزایش یافته، هرچند نه به اندازه انگلستان.
در اینجا باید به گفتههای توماس توخل برگشت. در فوتبال انگلیس، بازی بهتدریج از شیوه پوزیشنمحور فاصله گرفته و به سمت فوتبال عمودی پیش میرود. حتی منچسترسیتی دیگر مثل گذشته برای گردش توپ وسواس ندارد. این تیم در فصل جاری با ۵۸٫۱ درصد مالکیت، پایینترین میزان مالکیت توپ در 9 فصل حضور پپ گواردیولا را ثبت کرده است. اجرای ضربات ایستگاهیای که توپ در آنها مستقیماً به محوطه جریمه فرستاده میشود، تنها بخشی از این چرخش در سبک فوتبالی سیتی است.
کمی بیش از یک هفته پیش، شان دایش هدایت ناتینگهام فارست را برعهده گرفت. میتوان حدس زد خبرنگاران در اولین نشست خبری از او چه پرسیدهاند. پاسخ دایش درباره تغییرات فوتبال چنین بود: "همهتان میبینید آمار چطور عوض شده؛ برای نخستین بار در ۱۰ سال اخیر اینهمه پاس بلند و سانتر بلند داریم. هر چه میخواهید اسمش را بگذارید." فقط جای آن جمله معروف خالی بود: "حالا فهمیدید بازی پوزیشنی به کجا رسید؟ باز هم پیش من برگشتید؟" در انگلستان این تغییر را نوعی بازگشت به سنتهای قدیمی فوتبال این کشور میدانند.

ارسال توپ به جلو، چه از روی کرنر و چه از اوت، بیش از آنکه به نفع تیمهای بزرگ باشد، به سود تیمهای متوسط و کوچک تمام میشود. وقتی بیست بازیکن در محوطه جریمه جمع میشوند و در میانه ازدحام توپ به جایی کمانه میکند، دیگر مهم نیست چه باشگاهی برای ترکیبش یکونیم میلیارد خرج کرده و چه باشگاهی چند برابر کمتر.
در نهایت، جزئی دیگر از بحث ضربات ایستگاهی مطرح است که ربطی به گلها ندارد اما بر نتیجه تأثیر میگذارد: اتلاف وقت پیش از بازگرداندن توپ به بازی. در این زمینه هم آرسنال رکورددار است. فصل گذشته در دربی مقابل چلسی، زمانی که تیم آرتتا پیش بود، وقفهای ۲ دقیقه و ۳۷ ثانیهای پیش از اجرای یک ضربه آزاد داشتیم. در آن صحنه نه VAR دخالت داشت و نه مصدومیتی پیش آمد؛ تنها بحث با داور، چیدن دیوار دفاعی و هماهنگی برای نحوه اجرای ضربه طول کشید. حتی دروازهبان، داوید رایا، از آن سوی زمین برای مشورت به جمع اضافه شد.

در طول همان فصل، صحبت از "جادوی تاریک" آرتتا در کنترل ریتم بازی بالا گرفت. این فصل شوخیها درباره تلف کردن وقت بازی بیشتر شده است. آمارها باز هم نشان از روندی وسیعتر دارد: در این فصل، زمان واقعی بازی در لیگ برتر تنها ۵۴٫۸ درصد از کل زمان مسابقه است؛ پایینترین رقم در ده سال اخیر. یعنی در عمل، میزان بازی واقعی تقریباً با زمان وقفههای پیش از اجرای ضربات ایستگاهی برابر شده است.
این هفته، نشست هیئت IFAB، نهاد تدوینکننده قوانین جهانی فوتبال، برگزار شد. در رسانهها از بررسی نقش VAR در کارت زرد دوم صحبت شد، اما این تنها موضوع جلسه نبود. یکی از پیشنهادها، افزودن شمارش معکوس برای ضربه دروازه و پرتاب اوت بود، مشابه قانونی که بر اساس آن دروازهبان پس از گرفتن توپ تنها هشت ثانیه برای بازگرداندن آن به بازی فرصت دارد.
و در پایان، باید گفت هیچیک از این جزئیات مربوط به ضربات ایستگاهی اختراع لیگ برتر نیستند. همه این روشها پیشتر در کشورهای دیگر هم بهکار گرفته شدهاند.
