شایعه پراکنی و ملتهب ساختن شرایط اجتماعی موضوع چندان جدیدی نیست. بشر در این مورد همچنان از راه اجداد بدوی خود که شایعات را به همراه واقعیت رویداد سینه به سینه و آبادی به آبادی منتقل می کردند، پیروی میکند. شایعه پراکنی و تلاش برای جذب مخاطب در حال حاضر همچون گذشته امری جذاب است و در کوتاه مدت میتواند طیف وسیعی را به خود جلب کند. به طور حتم، بسیاری از ما خواسته یا ناخواسته در معرض اخبار و شایعات مختلف قرار داریم؛ شایعاتی که گاه چنان با واقعیت ترکیب میشوند که تشخیص سره از ناسره را دشوار میسازند.
فارغ از نوع شایعات و دامنه آن در جامعه، به باور من، آنچه در موضوع شایعات حائز اهمیت است و نیاز به بررسی دارد دلایل شکلگیری شایعه و بسترهای اجتماعی پیدایش آن است. به طور حتم، برای مطالعه و بررسی دلایل شکل گیری شایعه در هر جامعه باید به زمینههای اجتماعی و فرهنگی موجود توجه کرد. نگاهی به تاریخ ایران نشان می دهد مردم ما از معدود مردمانی هستند که به سادگی آمادگی تغییر و تحول را دارند. ایرانیان در طول تاریخ، منعطفتر از سایر جوامع در مواجهه با سایر تمدنها برخورد می کردند. در واقع، شهروندان ایرانی همواره این آمادگی را داشتند تا با تعامل با سایر جهان بخشی از فرهنگ خود را به تمدنی دیگر منتقل کنند و خود نیز از مظاهر سایر تمدنها بهره ببرند.
به عقیده من، همین رویکرد موجب شد تا ایرانیان در گذر زمان به واسطه ارتباط با سایر جوامع زمینههای لازم برای رشد و بالندگی خود را فراهم کنند. به طور حتم، وجود روحیه ارتباط با سایر جوامع موجب شد تا ایران بسیار سریعتر از سایر کشورها انقلاب مشروطه را تجربه کند. زمانی که ایرانیان خواهان مجلس شورا بودند و با رایزنی و تحصن سعی در احقاق حق خود داشتند، بسیاری از کشورهای منطقه در ابتداییترین اصول حکومت و ارتباط با مردم ناتوان بودند. پس از انقلاب مشروطه نیز بسیاری از مظاهر تمدن فراتر از بسیاری از کشورهای همسایه برای اولین بار در ایران حاضر شد. یقیناً، پیشگامی ایران برای ارتباط با سایر تمدن ها و تغییر و تحول نشان از آن دارد که شهروندان این کشور به طوری چشمگیر خواهان دانستن و به دنبال آن اطلاع رسانی هستند.
در واقع، علاقه به دانستن آنچه در دنیا رخ میدهد نیازمند یک سیستم اطلاع رسانی شفاف، مستقل، حرفهای و مبتنی بر ارتقای اعتماد عمومی است. سیستمی که دانستن را حق مسلم شهروندان بداند و منطبق با خواستهها و نیاز شهروند تمامی ابعاد اطلاع رسانی را در نظر بگیرد. شهروندان در فضای ضعیف اطلاعرسانی و آگاهیبخشی نه به شکل منفعلانه که با رجوع به سایر منابع خبری سعی در تامین نیازها و خواستههای خود داشتند. خواستهای که چیزی جز تمنای دانستن و آگاهی نبود. مراجعه مردم به نهادهای غیررسمی برای دریافتن اخبار و اطلاع از تمامی ابعاد رویدادها در سالهای اخیر موجب شده تا بسیاری از رسانهها با سوء استفاده از استقبال گسترده مردم سعی در ارائه اخباری داشته باشند که گاه تنها در راستای اهداف گروه ویژهای است.
دامن زدن به شایعات و شکل دادن به شایعات جدید از جمله راههایی است که بسیاری از بنگاههای خبرپراکنی در فقدان نهادهای رسمی به منظور دست یافتن به منافع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود بهره میبرند. در این میان، سواد رسانهای پایین شهروندان و عدم آگاهی آنها از واقعیتهای پشت پرده موجب میشود تا شایعات بسیار سریع تر از آنچه تصور میشود مردم را جذب کنند و به سوی خود بکشانند. در واقع، در پدیده شایعه پراکنی نه تنها رسانهها و منافع آنها که سواد پایین رسانهای مردم نیز تاثیرگذار است.
به باور من، برای مقابله با شکل گیری شایعات و دامن زدن به آنها لازم است تا مسئولان با کنارهگیری از سیاستهای گذشته که مبتنی بر پوشش بخشی از اخبار بوده است همگام با نیاز مخاطب گام بردارند تا مخاطب برای دانستن و پاسخ به پرسشهای ذهنی خود به نهادهای غیررسمی مراجعه نکند. تغییر در سیاستها و اتخاذ رویکردهای جدید مبتنی بر تعامل با مردم و سهیم کردن شهروندان در اطلاعات به همراه افزایش سواد رسانهای مردم تنها راهی است که در بلندمدت میتواند از نفوذ شایعات بر افکار عمومی بکاهد و مردم را با واقعیتها و نه شایعات رو به رو سازد.
به طور حتم، تحت این شرایط ، نه تنها مردم که دولت نیز از ثمرات این تغییر رویه سود می برد. چرا که بیان تمامی واقعیتها و آگاه کردن مردم این قدرت را به رسانههای داخلی میدهد تا در مقابل هجمه سایر کشورها از حق خود دفاع کرده و در مقابل شایعات سکوت نکنند.