هزار و ٩٥ روز زندگی مخفیانه یک زن فراری
14 بهمن 1393 ساعت 10:50
گروه حوادث-رسانه ها: ٣سال زندگی مخفیانه زن فراری با عملیات پلیسی رنگ دیگری گرفت. طرح جمعآوری معتادان پرخطر در سطح شهر مشهد، مسیر زندگی یک دختر فراری را عوض کرد.
به نوشته روزنامه شهروند، زن معتادی که زخمههای زندگی او را آواره خیابانها کرده بود، با آغاز زندگی خیابانیاش متحول شد. او حالا اعتیادش را کنار گذاشته، سر کار میرود و به خانه برگشته. روایت زندگی این زن فراری حکایت تکراری اعتیاد و فقر است حکایتی که با فرار از خانه پیوند خورد، اما یک اتفاق ساده کافی بود تا مسیر زندگی یک زن آسیبدیده عوض شود.
٣سال پیش بود که مریم، به خاطر اعتیاد از خانه پدری و شوهرش طرد شد. اتفاقی که زندگیاش را عوض کرد و برخلاف هر دختر فراری در روزهای تنهایی راه دیگری را رفت. شرافتش قربانی روزهایی شده بود که افسردگی و اعتیاد روحش را تخدیر کرده و هر کسی که در برابرش قرار میگرفت غمش را صد چندان میکرد. سرگذشت زندگی مریم مثل هزاران زنی بود که روزهای ناخوشی، آنها را در مسیر اشتباه قرار میدهد. مسیری که با اعتیاد، فراری شدن و دامهای خیابانی پیوند میخورد و عاقبت همهشان بیشک از دست دادن روزهای طلایی عمر است.
٢٩ساله بود که ازدواج کرد. رفتارهای شوهرش آزاردهنده بود. افسردگی گرفت. در گوشه خانه مدتها مینشست و به نقطه مبهمی چشم میدوخت. وقتی به پیشنهاد زن همسایه پای بساط تریاک نشست هرگز تصور نمیکرد مسیر زندگیاش تغییر کند. فقط میخواست آرام شده و از هیاهوی خانه دورشود. کمکم به پاتوق معتادان راه پیدا کرد. سرگذشتی که کابوساش هم دور از ذهن بود. روزها سپری میشد تا اینکه شوهر و خانوادهاش او را طرد کردند.
برای فرار از مشکلات خود فرار کرد. قصه خودش را داشت، گرچه قصههای قبل از فرار از خانه تفاوتهای زیادی با هم دارد، اما نتیجه این داستانها بسیار به هم شبیه است، راهش به خانههای فساد ختم شد. کارتنخواب شده بود. ٢ ماهی طول کشید تا اینکه در طرح جمعآوری معتادان پرخطر دستگیر شد. وقتی به مرکز بازپروری معتادان رفت دستهایش پر از جای زخم بود و البته اعتیاد بدنش را هم فرسوده کرده بود اما خواست تا دنیایش را تغییر دهد. در مدت کوتاهی اعتیاد را ترک کرد. نمیخواست به خانه برگردد دیگر جایی در بین خانوادهاش نداشت.
٣سال بیخبری
٣سال از روزی که خانوادهاش انتظار بازگشت مریم را میکشید گذشته بود. آنها تصور میکردند او مرده است. به کلانتری رفتند و اعلام مفقودی کردند. ماموران پلیس کاظمآباد وقتی درجریان ناپدید شدن این زن قرار گرفتند ردیابی مریم را در دستور کار خود قرار دادند. پیگیری پرونده نشان میداد که زن جوان به مرکز بازپروری رفته است و پس از مدتی در موسسهای بهعنوان نیروی خدماتی مشغول به کار شده است. همین سرنخ کافی بود تا ماموران سراغ این زن رفتند. این زن که تصور میکرد اعضای خانوادهاش او را طرد کردهاند وقتی شنید چشم انتظار او هستند به خانهاش بازگشت.
پدیده زنان خیابانی و خیابانخوابها جدا از همه آسیبهای اجتماعی میتواند هدایت شود. معضل فرار تا سقوط دخترانی که در زندگی به بنبست رسیدهاند اگرچه آنقدر شخصی اتفاق میافتد که نمیتوان کنترل دقیقی بر آن داشت اما بدونشک میتوان آنها را در مسیری درست هدایت کرد.
کد مطلب: 68471