به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۱:۰۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۸ ساعت ۱۸:۲۵
کد مطلب : ۱۵۷۶۴۵

دیالکتیک «اقتدار - مذاکره»

دیالکتیک «اقتدار - مذاکره»
محمد توکلی
اقتدار مقدمه مذاکره است و یا مذاکره مقدمه‌ای برای دست یافتن به اقتدار؟ مذاکره در علم دیپلماسی ابزاری است که دیپلمات‌ها با استفاده از آن تلاش می‌کنند در گام اول سایه جنگ و تحریم را از کشورها دور نگه دارند و در گام بعد با دست یافتن به توافقاتی با دیگر طرف‌ها در جامعه جهانی حقوق کشور خود را حفظ کنند. گام سوم در مذاکره نیز همکاری مشترک است؛ همکاری‌های که می‌تواند در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و... تعریف شود.

این تعریف مرسوم از مذاکره میان کشورها در مورد خاص جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا ظاهراً با تفاوت‌هایی همراه است. تفاوت‌هایی که سبب آن شده است که در چهار دهه جز چند مورد استثنایی و خاص راه مذاکره به طور کلی مسدود شود. یکی از عللی که به عنوان عدم سودمندی مذاکره عنوان می‌شود آن است که کشور هنوز به حدی از اقتدار که لازمه مذاکره با آمریکا باشد نرسیده است، در نتیجه در شرایط حاضر مذاکره با ایالات متحده به سود ایران نخواهد بود. در مقابل گروهی دیگر بر این عقیده‌اند که مذاکره از لوازم و ضرورت‌های دست یافتن به اقتدار است  و مذاکره مقدمه اقتدار خواهد بود نه بالعکس.

آنان بر این عقیده‌اند که تغییر موقعیت ایران به وضعیت نرمال در جامعه جهانی سبب ورود سرمایه‌های خارجی، تسهیل در واردات و صادرات، ایجاد فضای لازم برای ورود فناوری‌های نو، رفع تحریم‌ها و دست یافتن به منابع مالی لازم برای توسعه خواهد شد و نتیجه چنین فرآیندی افزایش اقتدار اقتصادی است. شاید برای داوری میان این دو دیدگاه لازم است به تجربه برجام بنگریم. آغاز مذاکرات هسته‌ای با آمریکا در شرایطی بود که ایران از نظر صنعت هسته‌ای به درجه‌ای از اقتدار رسیده بود که امکان معامله را داشت و از نظر اقتصادی به درجه‌ای از ضعف رسیده بود که بعید است کسی آن دوران و تلاطم‌های اقتصادی را از خاطر برده باشد. برآیند اقتدار هسته‌ای و ضعف اقتصادی تصمیم‌گیران وقت را به این نتیجه رساند که حالا وقت مذاکره است.

نتیجه آن مذاکره، برجامی شد که حداقل بین سال‌های ۹۴ تا ۹۶ فضای نسبتاً مساعد و با ثباتی در اقتصاد ملی را فراهم آورد و منابع مالی بسیاری را در اختیار ایران قرار داد. خروج‌ترامپ از توافق هسته‌ای دوباره فضا را ملتهب کرد و برخی پیش‌بینی می‌کنند در ماه‌های آتی بار دیگر  بی ثباتی‌های اقتصادی را شاهد خواهیم بود. تجربه برجام نشانگر آن است که لزوماً نه اقتدار مقدمه مذاکره است و نه مذاکره به تنهایی کلید دست یافتن به اقتدار. به بیان ساده‌تر در چنین نگاهی به دو مفهوم مذاکره و اقتدار لزوماً میان  این دو پلی برقرار نیست.

از طرف دیگر میان این دو یک رابطه دیالکتیکی نیز وجود دارد. هنگامی می‌توان به میز مذاکره روی خوش نشان داد که امتیازی برای بده - بستان در دست داشته باشیم و این وجهی از همان اقتدار است و از طرف دیگر نتیجه دریافتی‌ها از مذاکره و بده‌ - بستان است که می‌تواند به افزایش اقتدار بینجامد. به عنوان جمع‌بندی باید گفت ایرانِ امروز در موضوعاتی از قبیل مسائل منطقه‌ای و حقوق بشری بنا بر گفته مقامات ارشد دولت از اقتدار لازم برای مذاکره با طرف‌های دیگر از جمله آمریکا برخوردار است و از سوی دیگر دوری از میز مذاکره که سبب افزایش فشارها است نمی‌تواند کمکی به ارتقاء اقتدار ملی کند.