مجید خوزان
منشأ قدرت حکومتهای جوامع دموکراتیک (مردم سالار)، ارادهی مردم است که به وسیله انتخابات آزاد و عادلانه حاصل میشود. انتخابات اصلیترین شیوه و ابزار برای ظهور خواست و ارده مردم در حیات عمومی، عملیاتی کردن حقوق بشر و آزادیهای اساسی است. توجه به حقوق اساسی افراد و تامین مشارکت عموم در اداره جامعه و اجرای حق مشارکت در حیات عمومی، در پروسهی انتخابات آزاد و عادلانه بعمل میآید. شهروندان میبایست از حق آزادی انتخاب شدن بدون هرگونه تبعیضی نیز برخوردار باشند، مردم نباید مجبور به مشارکت یا عدم مشارکت جهت انتخاب شدن باشند. البته داشتن شرایط معقول نظیر میزان تحصیلات، هوش، توانایی و شرایط سنی منطقی است. شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان نباید سلیقهای و طبق خواست حزب و قشری خاص باشد. اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) در ماده 21 بند3، به حقوق مربوط به انتخابات پرداخته و در آن اساس و منشأ قدرت حکومت را، اراده مردم دانسته، که این اراده باید به وسیله انتخاباتی که به طور واقعی (آزاد و عادلانه) و ادواری صورت میپذیرد، ابراز گردد.
ضرورت اصلاح ساختارانتخابات در ایران
با توجه به ضرورت و الزام جوامع امروز بشری به تدوین قانون بر اساس نیاز و حقوق مردم، خروج از تکصدایی و یک دستی در روند انتخابات با هدف جامه عمل پوشاندن به حقوق عامه، اصل حیاتی است. تکصدایی راهکاری غیراخلاقی، ناپایدار و تاریخ گذشته است که به مرور اختلافات را در جامعه شعلهورتر میسازد. با تکصدایی فضای جنب و جوش، توسعه و پویایی اجتماع به سکون و خفقان مبدل میشود و زمینه را برای بوجود آمدن بمبهای فکری و آتشهای زیر خاکستر مهیا میسازد. مشارکت پر شور و حداکثری در انتخابات عامل اصلی توسعه سیاسی، بهترین اهرم و پشتوانهی اعمال قدرت جامعه است. مشارکت پر شور و حداکثری در انتخابات دلیل مشروعیت و مقبولیت نظام و حاکمیت در بین مردم است. سوال اینجاست، به جز سالهای ابتدایی انقلاب، چرا مشارکت مردم در انتخاباتهای مختلف و متعدد کاهش چشم گیر داشته؟
انتخابات اسفندماه سال گذشته، با وجود تمهیداتی که زمینه را برای همگرایی مهیا ساخته بود، از جمله، شهادت و تشیع جنازهیِ تاریخیِ سردار شهید سلیمانی، تهدیداتترامپ، قول و امیدهایی که برای بهبود وضعیت معیشتی مردم داده شد و ضرورت حفظ امنیت ملی، باز هم نتوانست مردم را به پای صندوقها بکشاند (جدای از استانهایی که رقابتهای طایفه و قبیله ای، عامل اصلی مشارکت حداکثری در انتخابات است) . دلسوزان نظام آگاه باشند که این قهر مردم، اعتراضی است به عملکرد دستگاههای مربوطه در انتخابات ادوار گذشته. بازخوردیست به فساد دامنگیر اقتصادی؛ هشدار بی صداست به ناشایسته سالاری، بی عدالتی، دروغگویی و عدم شفافیت با مردم. هم در جوامع دموکراسی و هم دموکراسی دینی، باید به عقل و شعور احاد ملت توجه داشت. نادان دانستن شهروندان مختص حکومتهای دیکتاتوری و خود کامه است و نتیجهای جز ریزش و فرار مغزها، تفرقه، بیزاری و انحطاط نخواهد داشت. آنچه موجب توجه به خواست و شعور مردم میشود انتخابات آزاد و همه پرسی است. فرار از انتخابات آزاد و همه پرسی، بهترین دلیل خودکامگی و تک صدایی و تک حزبی است.
زمین گیر شدن احزاب
متاسفانه در این برهه، احزاب که عامل اصلی نخبه پروری، پاسخگویی و شفافسازی امور و تصمیمات و سبب شناسنامه دار شدن افراد میباشند، زمینگیر و کم فروغتر شدند و با این روند باید منتظر کفن و دفن این پویایی، رقابت، شایسته سالاری، نخبه پروری، پاسخگویی، شفافیت و چند صدایی باشیم. انتخابات برآمده از احزاب، سیستم حزبی را تقویت میکند، سبب معرفی کاندیداهای توانمند و نخبه میشود، رقابت سالم را موجب میشود، عامل انتخاب نمایندگان توانمند و کارآمد است و اختلافات منفی در جامعه را به حداقل میرساند. احزاب برای حفظ جایگاه و پایگاه خود سعی میکنند توانمندترین عضو حزب و گروه خود را برای حضور در انتخابات پرچمدار و به عنوان کاندیدا معرفی کنند. معمولا فرد معرفی شده حزب، برای حضور در رقابت انتخابات، شاخصترین، موثرترین و کارآترین شخص در بین بقیهی اعضای حزب خود خواهد بود. مسلماً انتخاب کاندیدای برآمده از احزاب (هر حزب که باشد) ، نمایندهای قوی و توانمند بوده و با این فرایند، نتیجهاش پویایی، توسعه و پیشرفت همه جانبه امور خواهد بود.
هرچند به موازات مجلس و دولت قانونی، مراکز و نهادهای دیگری تصمیم گیری میکنند و مجلس و دولت اختیارات لازم را برای پیشبرد برنامه خود ندارند. متاسفانه بر اساس قانون تکلیف شده و همچنین بر اساس سلیقهی فرمانداران مردمسالاری دینی، در مرحله اول فیلتر انتخابات، گروهی اصلا نمیتوانند کاندیدا شوند چون فرسنگها با سلیقهی شخصی آنها فاصله دارند، در مرحله دوم انتخابات، نامزدهای توانمند، منتقد و تاثیرگذار به دلایلی برمودایی حذف میشوند و بعد از آنکه نامزدهای ردیف دو یا حتی سه و بیشتر تأیید صلاحیت و به هر ابزاری وارد مجلس میشوند، اختیارات آنچنانی و در حد جایگاه خود ندارند. وجود نهادهای موازی موجب میشود، به صورت چشمگیری از اختیارات نمایندگان مجلس کاسته شود و عملا در امور مهم و اساسی کارساز نباشند. وقتی مردم از اوضاع مجلس ناتوان مطلع میشوند و میفهمند مجلس و دولت از انجام وظایف ذاتی خود ناتوانند و نهاد تصمیم گیری امور کارگشا و تاثیر گذار مجلس و دولت نیست، ناامید میشوند و حضور خود را پای صندوقهای رای، آب در هاون کوفتن میدانند. کشورهای موفق، نهاد انتخاباتی را یکی از مهمترین و اساسیترین عامل پیشرفت خود میدانند، آنها انتخابات معقول و عادلانه راترازوی سنجش نظام، نمایشگاه مردمسالاری و قلب دموکراسی میدانند.
مخالفین دموکراسی در کشور، برای مقابله با مردم سالاری، مردم سالاری دینی را علم کردند. یعنی مردم سالاری که اساس و ساختارش دین است. آنها میگویند کسی که مردم سالاری دینی را پذیرفت باید متعهد به تک صدایی مکتبی باشد. میگویند ما تک صدایی حزبی نداریم بلکه تک صدایی مکتبی است و چون شورای نگهبانِ برآمده از تک صدایی مکتب است میتواند ویرایشگر انتخابات و کاندیداها باشند. آنها میخواهند کسانی را تایید کنند که متعهد به اسلام و نظام باشند. از طرفداران این تفکر چند سوال داریم. سئوال اول:ترازوی راستآزمایی و تشخیص درستکار از بدکار، شما هستید یا قرآن و نهج البلاغه؟ اگر نمایندگان خدایید و رسولان زنده از سوی او، بر ما دلیل و برهان رو کنید؛ ما تسلیم همهی اوامر شماییم. سئوال دوم: ملاک شما برای برچسب ضد مکتبی، دستورات خدا و پیغمبر است یا سلیقه و تشخیص شما؟ در کجای دستورات خدا و پیامبران اشاره شده که بی توجه به حقوق و نیاز مردم باشید و در تدوین قانون، زندگی مردم و نیازهای آنها را اصل ندانید؟ سئوال سوم: واقعا مردم بیشعور و نادانند و فقط شما میدانید و عقل کلید، که خود میبرید و میدوزید و تفسیر حکم خدا میکنید؟
طبق نطرسنجیهای متعدد، مهمترین دلایل کاهش مشارکت در انتخابات عبارت است از:
۱- عدم تاثیرگذاری انتخابات در بهبود وضعیت کشور ۲- نبودن کاندیدای مورد علاقه ۳- در راس نبودن مجلس و کمرنگ شدن نقش و جایگاه مجلس در امور مختلف. ۴- عملکرد ضعیف دولت در احقاق مطالبات مردم.
متاسفانه مسیر انتخابات و اتفاقات اخیر در حال فاصله گرفتن از مرامنامهی انسانیت، عقلانیت، عدالت، شایسته سالاریست و برعکس چتر و دایره چشماندازها و سیاستگذاریهای خرد و کلان، با وجود سخت بودن شرایط کشور به سمت سیاهی و تنگتر شدن شرایط زندگی سالم برای اکثریت مردم است.
تشدید مهاجرت نخبگان؟
بی اعتمادی به مسئولان به حدی است که اگر مسئولی در رسانه ملی توصیهای کرد، خبری داد و یا گزارشی ارائه کرد، اکثریت قریب به اتفاق مردم، با تمسخر او، میگویند حتما این مسئول با همفکراش نقشهی فریبکارانهای در سر دارند. مردم با شنیدن یا دیدن آن توصیه، خبر یا گزارش، عکس آنرا باور دارند و یا عمل میکنند. حال تشدید مهاجرت نخبگان، یکی از نتایج این بی اعتمادی است. بدین معناست که اعتماد مردم به هم و به سیستم کاهش یافته و اختلافات حتی در سطح مسوولان ارشد کشور بیشتر و بیشتر شده است. وقتی خیل عظیمی از نخبگان کشور خارج میشوند، یعنی بی اعتمادی بیشتر و ظرفیتها و تواناییهای حل مشکل روز به روز کمتر میشود. وقتی شایستهها و نخبهها از دایرهی تصمیم گیری و مدیریت کشور رانده شوند و افراد ضعیف و ناتوان با رانتهای مختلف و سهمیههای غیره علمی و غیره منطقی سکان امور را در دست بگیرند، نتیجه اش کوچک کردن عقل، توانایی، دانایی و آگاهی یک کشور، افت سرمایه گذاری در راستای توسعهی همه جانبهی کشور، افت مشارکت مردم در امور، کندتر چرخیدن چرخ اقتصاد و وابستگیست. شاخصهای توسعه عبارت است از اشتغال، ارزش پول، اعتیاد، آمار طلاق و... متاسفانه هیچ کدام از این شاخصها وضعیت خوبی نداشته و حتی میتوان گفت اوضاع نابسامان است. افت و نابسامانی شاخصهای توسعه، نتیجهی ناشایسته سالاری، انزوا و فرار نخبگان از دایره مدیریت امور کشور است.