گروه اقتصادی
بورس و خبرهای مربوط به آن در ماههای اخیر مورد توجه اقشار مختلف مردم قرار گرفته است. بسیاری با پساندازهای کم و زیاد خود راهی بازار سرمایه شدهاند تا بتوانند در این وضعیت نامساعد اقتصادی ارزش پول در اختیار خود را اندکی افزایش دهند و یا حداقل از سقوط ارزش آن جلوگیری کنند. حالا اما چند روزی است که دیگر خبری از تصویر سبز بورس نیست و آنچه دیده میشود سرخی بورس است!
تازهواردهای بورس با ترس و واهمه در پی فروش سهام خود هستند و صفهای فروش چنان شرایطی را رقم زده است که برای آنان که از گذشتههای دورتر در بازار سرمایه فعالیت داشتهاند تعجببرانگیز شده است. مسئله چندان پیچیده نیست، مردمی که صدای دُهُل را از دور شنیده بودند حالا به قسمت سخت داستان رسیدهاند، قسمتی از داستان که کسی از آن برایشان نگفته بود. نه دولت که همگان را به حضور در بورس تشویق میکرد و نه کارگزاریهای انحصاری که بیشتر از آن که خود را موظف به آموزش بدانند در پی یافتن راههایی برای افزایش سود و سرمایه خود هستند.
به نظر میآید که مشکل اساسی فعلی در بورس دقیقا در همین نقطه است؛ موضوع فقدان آموزش. مسئلهای که به هیچ وجه جدی گرفته نشده است و حتی برخی محدودیتها نظیر ضرورت برگزاری آزمون پیش از ورود به بورس و یا الزام حضور در کلاسهای مربوط به بازار سرمایه کنار گذاشته شده است صرفا به این دلیل که منابع مالی بیشتری به سرعت وارد بازار بورس شود.
فقدان آموزشهای ابتدایی برای سرمایهگذاری در بورس شرایطی را رقم زده است که بسیاری از تازهواردها این انتظار عجیب را از بازار سرمایه دارند که در مدتی کوتاه سودی سرشار به آنها اهدا کند و از آن عجیبتر تصور میکنند که در این بازار خبری از ضرر نیست!
این تصورهای ناصیح در حالی وجود دارد که اتفاقا بازار سرمایه یکی از پر ریسکترین بازارهای اقتصادی است که حضور در آن بیشتر از هر موضوعی مستلزم آموزش صحیح است. ورود از سر تفنن و یا هیجانزدگی به بورس آن هم به هدف سودهای نجومی و یکشبه نتیجهای جز حیرت این روزها را در پی نخواهد داشت.
واقعیت این است که انگشت اتهام در این موضوع بیش و پیش از هر کسی به سمت و سوی دولت گرفته میشود، زیرا این دولت بود که در بالاترین سطوح خود بدون توجه دادن مردم به زیر پوست بورس همه را به حضور در بازار سرمایه تشویق کرد و حالا نظارهگر وضعیت آشفته این روزهای بورس است.
کوتاه سخن آن که جدی نگرفتن آموزش در حوزههای مختلف از اجتماعی و فرهنگی تا سیاسی و اقتصادی همواره نتایج خسارتباری را به وجود آورده است. اما با وجود از سر گذراندن تجارب ناکامی به علت فقدان آموزش در بخشهای مختلف باز هم شاهد بودیم که این بار نیزبه جای تاکید بر آموزش بهعنوان پیشنیاز حضور در بازار بورس، موجسواری بر هیجانات به عنوان تنها گزینه موجود روی میز دولت و مردم قرار گرفته است!