به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۴:۳۲
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۴ ساعت ۱۷:۰۷
کد مطلب : ۲۳۰۰۴۸

استعفاء؛ فضیلت اخلاقِ فردی یا باور فرهنگی؟

استعفاء؛ فضیلت اخلاقِ فردی یا باور فرهنگی؟
حمزه فیضی‌پور
بُرد و اثرگذاری رای مردم در کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه برای انتخاب مدیران جهت مدیریتِ سطوح مختلف جامعه (کلان، میانه و خرد) به شکل و میزانی نیست که در کشورهای توسعه یافته در دست به دست کردنِ مسالمت آمیز قدرتِ اداره جامعه و گردش نخبگان (رقابت برنامه ای و ظهور اندیشه ی نو) با هدف کارآمدی بهتر عامل اصلی به حساب می‌آید.
معمولا در کشورهای توسعه نیافته مکانیسم های تعریف شده برای کسب قدرت خود بسترساز نوعی هرج ومرج خواهی اجتماعی و سیاسی است به این معنا که مولفه های فرایند کسب قدرت، ماندن درقدرت، ادامه قدرت و نحوه ی ترک قدرت به خودی خود " چالش آفرین" است به عنوان مثال کافی است به کشورهایِ چون عراقِ زمان صدام، لیبیِ قذافی و مصرِ حسنی مبارک نگاهی بیاندازیم که روی کارآمدنشان با "کودتا"، ماندنشان با توسل به زور و سرکوب بوده و هنگام ترک قدرت میلِ درونی آنها در جهت رضایت و اعتماد عموم مردم نقش آفرینی نکرده است! بلکه عامل بیرون از شخصیت سیاسی آنها یعنی فشار سیاسی - اجتماعی از جانب مردم کشورشان آنها را وادار به پایین آمدن از اریکه ی قدرت کرده است.
به عکس در کشوری چون ژاپن با وجود میراث داری خسارت بار از جنگ دوم جهانی و علیرغم تداوم تشریفاتی جایگاه امپراطوری؛ نهادهای قدرتمندِ ریشه دار در فرهنگ و رای مردم، متولی اداره ی جامعه ژاپنِ جزیره ای محروم از نعمات و معادن زیر زمینی شدند: «مجلس نمایندگان ژاپن، مجلس مشاوران و نخست‌وزیری». کشوری که " با داشتن تولید ناخالص داخلی به میزان ۵ تریلیون دلار سومین قدرت اقتصادی دنیا (پس از آمریکا و چین) بوده و در آسیا نیز رتبه دوم را از این لحاظ داراست. اکثر جزایر و خاک آن کوهستانی و آتشفشانی است؛ ولی با همکاری‌های دولت در بخش صنعت و نیز سرمایه‌گذاری گسترده در فناوری‌های پیشرفته، ژاپن به عنوان یکی از پیشگامان عمده در صنعت و تکنولوژی دنیا شناخته شده‌است".

در چنین ساختار و فرهنگی (کار، وجدان، نطم، صداقت، نقش رسانه ها، اهمیت افکارعمومی) نخست وزیرش (شینزو آبه) که سومین دوره طولانی این سمت را از بعد از جنگ دوم جهانی و به عنوان جوانترین و بعد از توفیقِ کسب رای مردم در ورود به دو مجلس ژاپن در اختیار می‌گیرد وقتی که حس می‌کند (وجدان به او تذکر می‌دهد، فرهنگ نهادینه شده در او به او می‌گوید، باور به افکار عمومی و صداقت در شخصیت سیاسی آینده اش را به او نشان می‌دهد) که مبادا بیماریش و یا ناتوانی جسمی و بالا رفتن سنش در تصمیم گیری‌ها عامل خسران و زیان در جامعه شود (نقل به مضمون استعفاء) از مردم ژاپن عذر خواهی می‌کند و استعفاء می‌دهد. این کار هم رویه ی باورمند نهادینه شده در فرهنگِ توسعه یافتگی اجتماعی – سیاسی این کشور جزیره ای هست و هم بیانگر پرورش یافتن و جامعه پذیریِ سیاسی در تربیتِ اراده قوی « فردی – شخصیتی » افراد برای دل کندن از «قدرت» می‌باشد.

شاید برخی این حرکت را صرفا یک داشته اخلاقی یا فضیلت فردی بدانند که دیگران از آن بی بهره هستند اما باید گفت که این فضیلتِ اخلاقی – سیاسی، یک امر اجتماعی هست که یادگرفتنی و اکتسابی می‌باشد به این معنا که بازیگرانِ ماجرای زندگی سیاسی – اجتماعی و فرهنگی (ساختار، افراد صاحب قدرت و مردم) از پایه آموزش و پذیرش چارچوبه های قانونی را جدی تلقی کرده اند، فرهنگ پذیری آنها از شکل و پوسته گذشته، عمیقا عمق یافته است، رسانه‌ها شجاعانه به عنوان دیدبان و نورافکن نقش آفرینی می‌کنند، افکار عمومی فعال، زنده و شش دانگ عملکردها را می‌بینند، نقد می‌کنند،

جاییکه لازم باشد تشویق می‌کنند و جاییکه کژرفتاری در مسوولانشان ببینند با کلمات فریاد می‌زنند (که گاها متخلف به خاطر فشارِ افکار عمومی دست به خودکشی می‌زند چرا که جایی برای ماندن در جامعه ندارد) در چنین اوضاعی صاحبان قدرت " مسوول " تعریف می‌شوند نه رییس (بار معنایی منیت‌ها) که در هر حال باید پاسخگوی کردارها و رفتارهای خود چه قبل از کسب قدرت (داشتن مقبولیت) و چه هنگام ماندن درقدرت و چه پس از ترک قدرت باشند (شفافیتِ دارایی‌ها و اموالش قبل از داشتن قدرت و بعد از قدرت) نتیجه آنکه این استعفایِ با بار معناییِ فرهنگی- سیاسی و اجتماعی یک پیام جدی برای همه کنشگران عرصه سیاست و سیاست ورزی دارد: « مردان بزرگ، اندیشه بزرگ دارند، کناره گیری از قدرت (صلاحدید عموم) را با وجو در اوج بودن، به خاطر حبِ نفس " عار " نمی‌دانند » آری استعفاء یک فرهنگ است و نهادینه کردن آن یک «هنر»!
 
برچسب ها: استعفاء