دکتر علی میرزامحمدی*
نگاهی به سایتها، روزنامهها، مطالب فضای مجازی، رسانههای رسمی و حتی مذاکرات و نطقهای نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سخنان دولتمردان کشور نشان میدهد که تقریبا" همه در حال انتقاد از اوضاع کشور هستند. این رویه با جلوه هایی دیگر در محاورات روزمره مردم هم جریان دارد. همه در حال انتقاد هستند، اما حساسیت عمومی به این انتقادها بسیار پایین است و تقریبا" هیچ کس آنها را جدی نمیگیرد. انتقادهایی که مخاطبان آنها گم شده اند. انتقادهای بی مخاطب!
اما چرا حساسیت عمومی به انتقاد در جامعه ما کاهش یافته است. پاسخ این سوال را باید در ساختار انتقادها جستجو کرد. انتقاد چندین جزء انسانی و مفهومی دارد: منتقد، طرف انتقاد، محتوای انتقاد، افکار عمومی؛ و پیگیران انتقاد برای اصلاح موارد انتقاد. وقتی اجزای انسانی و مفهومی انتقاد در جای واقعی خود قرار نگیرند و برخی اجزای آن حذف شوند و یا برخی اجزای آن با همدیگر ادغام شوند به جای انتقاد واقعی با پدیدهای مواجه خواهیم بود که ما در این نوشتار آن را " انتقادبازی" نامیده ایم. اجازه بدهید برخی جلوههای انتقادبازی را بازخوانی کنیم.
الف- نمایش انتقاد:
یکی از مهمترین جلوههای انتقادبازی، "نمایش انتقاد" است. در نمایش انتقاد، منتقد و طرف انتقاد در یک سناریوی از پیش طراحی شده نقش آفرینی میکنند و به افکار عمومی چنین القا میشود که ببینید چه انتقادهای تندی علیه فرد انجام شد و ایشان چگونه با تسامح و مدارا برخورد نمودند. نمایش انتقاد رویهای متداول در هنگام انتخابات است. برخی سیاست پیشهها با این رویه، محبوبیت خود را در افکار عمومی افزایش میدهند.
ب- ادغام منتقد و طرف انتقاد:
جلوه دیگر انتقادبازی، ادغام منتقد و طرف انتقاد در همدیگر است. به این معنا که فرد در حوزهای که میتواند در معرض انتقادهای شدید افکار عمومی قرار بگیرد، خود پیشگام میشود و به ایراد انتقادهای تند میپردازد. برای مثال دولتمردی که وظیفه او رسیدگی به اوضاع اقتصادی و کاهش شکاف طبقاتی و فقر است خود سخنرانی آتشینترتیب میدهد و از شرایط موجود کشور در همان بخش انتقاد میکند. او به این شیوه در جایگاه یک منتقد، از بار فشار روانی ناشی از عدم کارایی و بی کفایتی خود در کنترل اوضاع میکاهد. او به تعمد میخواهد افکار عمومی فراموش کنند که او خود مسئول این اوضاع است و مخاطب این انتقادها خود اوست و نه کس دیگر؟ !
ج- انتقاد باج گیرانه:
جلوه دیگر انتقاد بازی، انتقادهای باج گیرانه است. هدف فرد از طرح اینچنین انتقادهایی نه اصلاح امور بلکه رسیدن به اهدافی است که منافع فردی یا گروهی را تامین میکند. زمانی که فرد یا گروه در معرض انتقاد، منافع منتقد را تامین میکنند، منتقد، طرح انتقاد را متوقف کرده و ادبیات خود را درباره موضوع تغییر میدهد!
د- انتقاد افشاگرانه:
در انتقاد افشاگرانه، فرد اطلاعاتی را بر علیه فرد یا گروهی در اختیار دارد، اما طرح آن را به زمانی مناسب به تاخیر میاندازد. هدف از انتقادهای افشاگرانه نیز مانند انتقادهای باج گیرانه، نه اصلاح امور بلکه پیگیری منافع فردی و گروهی است.
ه- انتقادهای رفع اتهام:
جلوه دیگر انتقادبازی انتقادهایی است که فرد با طرح آن قصد دارد خود را در مجموعهای که رویهای غلط را دنبال میکند از اتهامهای طرح شده یا اتهام هایی که در آینده به احتمال طرح خواهد شد تبرئه نماید. جلوهای از این انتقادها را میتوان در سخنان اخیر وزیر بهداشت یافت که برای تبرئه خود درباره خیز آمار بیماران کرونایی انتقادهایی را درباره عدم همکاری مجموعهای که خود نیز بخشی از آن محسوب میشود مطرح نمود.
اگر یک مجموعه یا نهاد را به بدن تشبیه بکنیم انتقادهایی از این جنس در مثل بی شباهت به این نیست که دست از قلب و کلیه شکوه کند که چرا وظیفه خود را به درستی انجام نمیدهند که او در کارها درست عمل کند!؟ انتقادهای رفع اتهام، از منظری دیگر نشان دهنده تنهایی و انزوای منتقد و عدم کارایی او برای تغییر رویه موجود است.
سیطره این پنج جلوه انتقاد بازی، در رسانه ها، تحلیلها و افکار عمومی موجب میشود به رغم بمباران جامعه با انتقادهای فراوان هیچ گوش شنوایی برای شنیدن و جدی گرفتن آنها وجود نداشته باشد. مردمان جامعه آلوده به انتقادبازی بیشتر علاقه دارند در جایگاه منتقد باشند، چراکه بیان انتقاد آنها را در جایگاه مطالبه گر قرار میدهد و از بار مسئولیت و پاسخگویی میرهاند. اما جوامعی که مسیر پیشرفت را طی میکنند افرادی پرورش میدهند که هم منتقد هستند و هم انتقادپذیر. آنها مسئولیت کارهای خود را به دوش میکشند و در صورت ارتکاب خطا، از افکار عمومی پوزش میخواهند و زمانی که احساس میکنند کاری نمیتوانند از پیش ببرند و یا فرد دیگری بهتر از ایشان میتواند امور را کنترل کند، استعفا داده و امور را به ایشان میسپارند.
کوتاه سخن آنکه، غلظت و شدت طرح انتقاد به تنهایی نمیتواند نشانگر عزم عمومی برای اصلاح امور باشد، بلکه باید انتقاد با هدف اصلاح امور و در قالب ادبیاتی مناسب طرح شود، مخاطبان انتقاد، در پی اصلاح امور باشند و افکار عمومی و ناظران، روند اصلاح امور را پیگیری و مطالبه کنند.
*جامعهشناس