به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۹:۳۹
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۴ ساعت ۰۹:۲۸
کد مطلب : ۳۹۹۴۸۲

ساده‌نگری و سنگینی واقعیت در مدیریت کشور

ساده‌نگری و سنگینی واقعیت در مدیریت کشور
رضا صادقیان
هولناک‌ترین مسیر برای به بن‌بست کشاندن دولت‌ها و ساختار اجرایی تکیه به افراد و جریان‌های ساده‌نگر در حوزه مدیریت کلان است.
سم مهلک افراد و چهره‌هایی که برای حل مشکلات مسائل جاری و دشواره‌های سخت به سوی آسان‌یابی و ساده‌نگری گرایش پیدا می‌کنند، نه تنها گره‌ای از کارهای فروبسته دولت و شهروندان نمی‌گشایند، بلکه پس از مدتی نادرست بودن ادعای آنان و ابطال دیدگاهشان مشخص‌تر از همیشه خواهد شد.
ساده‌نگری قبل از آنکه به عرصه وجود پا بگذارد و اعلام موجودیت کند، رویدادها، پدیده‌ها و مسائل جاری را در بخش‌های مختلف به دلیل ناتوانی در فهم پیچیده مسائل، تمام دنیای پیرامون را آسان‌سازی می‌کند، چرا که فهم دنیای پیچیده نیازمند فهم پیش ‌زمینه‌هایی است که فکر آسان‌یاب و سهل‌جو توان درک آن را ندارد. به عنوان مثال؛ گمان کنید برای حل بحران تورم عده‌ای بگویند: برای سامان کردن وضعیت تورم پیشنهاد مقابل وام‌دهی بانک‌ها گرفته شود تا افسار اسب سرکش تورم مهار گردد. همچنین برای حل مسئله اشتغال اعلام کنند، برای ایجاد اشتغال کافیست پرداخت وام‌های ارزان در دستور کار دولت‌مردان قرار بگیرد. عزل و نصب مدیران نیز یکی دیگر از افکار ساده و بی‌نهایت آسان است، فکری که گمان می‌کند با رفتن و آمدن چهره‌ای جدید قفل بسته مشکلات گشوده خواهد شد و... تجربه سال‌های گذشته پیش‌روی ماست؛ چنین نگرشی به سرمنزل مقصود نرسیده است.
بانیان ساده‌نگری حل هر کدام از مسائل را تک‌بعدی، سهل، راحت و بسیار قابل دسترس می‌فهمند و گمان می‌کنند با چنین روشی می‌توان مسائل جاری کشور را یکبار برای همیشه مرتفع کرد. در صورتی که چنین نبوده و نخواهد بود. به عبارتی نه تنها امکان فهم پدیده‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به صورت تک‌بعدی و آسان وجود ندارد، بلکه سنگینی واقعیت عیان‌تر، واقعی‌تر، قابل لمس‌تر، ملموس‌تر، پیچیده‌تر، چند وجهی و چند بعدی‌تر است.
برای فهم این مسئله نیاز است به برخی اظهارنظرها در نشریات کشور نگاه کنیم تا بهتر به ساده‌سازی فکری برخی مسئولان دست پیدا کنیم. نمونه بارز چنین فکری را می‌توان به قیمت نفت 180 دلاری اشاره کرد. فرا رسیدن زمستان سخت اروپا نیز یکی دیگر از همین مسائل بود. وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال. افزایش 60 درصدی حقوق در سال 1401 با توجیه افزایش توان خرید حقوق بگیران یکی دیگر از این موارد بود. دست یافتن به تولید یک میلیون و ششصد هزار خودرو نیز با وجودی که هر ساله از سوی مسئولان تکرار می‌گردد و محقق نمی‌شود، نمونه‌ای دیگر است. افزایش صادرات محصولات و کالاهای ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج فارس یکی دیگر از همین موارد فرسایشی است و همچنین برندسازی در جهت جذب میلیون‌ها گردشگر از تمام نقاط جهان و دمیدن در شیپور رونق اقتصادی با تکیه بر پتانسیل‌های گردشگری.
کنترل تورم و ایجاد اشتغال نیز یکی دیگر از همین موارد قابل اشاره است و... کنار هم قرار دادن همین موارد و با رجوع به استدلال‌های ارایه شده از سوی مسئولان مخاطب را با ساده‌نگری اعجاب‌آور مسئولان روبرو می‌کند. نمونه پایتون گیت و اظهارت بی‌خردانه نیز در همین پازل قابل ذکر است.
تجربه سال‌های گذشته در حوزه مدیریت کلان اجرایی ثابت کرده بیان و تکرار چنین دیدگاه‌هایی بیش از آنکه ریشه در واقعیت‌های جاری کشور داشته باشد، برآمده از ساده‌نگری، ساده‌سازی و آسان‌یابی مسائل کشورداری است. به راستی برخی گمان دارند با شعار می‌توانیم، خواستن توانستن است، توانایی ما، توانمندسازی، کار برای مردم، برگزاری جلسات با اساتید دانشگاه، گفتگو با دغدغه‌مندان و شنیدن حرف‌های دلواپسان و طرفداران بومی‌سازی دانش مهندسی و صدور مجوز برای شرکت‌های دانش‌بنیان ریز و درشت و... امکان حل مسائل و بحران‌های ریشه‌دار و تاریخی در حکمرانی و دولت‌داری وجود دارد. سنگینی واقعیت نه تنها چنین ادعا کاذبی را اثبات نمی‌کند، بلکه به ابطال مسیر طی شده توسط ساده‌نگران حکم می‌دهد.
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها