✍️احمد زیدآبادی
"وفاق" نزد آقای پزشکیان "مکانیسم حل اختلاف از راه گفتگو و اقناع" است. او طی سالهای حضورش در دستگاههای مختلف پی برده است که نهادهای حاکم و ذینفوذ بر سر عموم مسائل با هم اختلاف دارند، اما هیچ سازوکاری برای حل اختلافات خود به رسمیت نمیشناسند و نهایتاً به درگیری و نفی و حذف یکدیگر میرسند، روندی که سبب عاطل و باطل شدن دستگاهها و ناکارآمدی و فساد آنها میشود.
از این رو، او در مقام یک پزشک جراح که شیوۀ کار در این حرفه، تشخیص جمعی نوع بیماری و توافق در بارۀ راه درمان و نهایتاً دست به عمل شدن پزشک است، به این نتیجه رسیده که این روش در سیاست و حکمرانی هم میتواند جواب دهد. بنابراین، بدون آنکه امکان تببین این موضوع را با ادبیات سیاسی داشته باشد، محتوای آن را در قالب ضرورت وفاق و عدم دعوا مطرح کرده است.
وفاق بدین معنا، نیازمند امور فراوانی از جمله شایستهسالاری، تخصصگرایی، فرهنگ گفتگو، قدرت اقناع، آزادی بیان و امکان نقد عموم سیاستها و دستگاهها همراه با امنیت کامل است که متإسفانه در کشور ما حکم کیمیا پیدا کردهاند!
در واقع بسیاری از نیروهای ذینفوذ، نه در موقعیت تشخیص بیماری قرار دارند، نه دنبال راه علاجی برای آن هستند و نه توان کمترین درمانی دارند. آنها خود به دلیل نوع نفوذ و منافعشان بخشی از بیماری به شمار میروند! بنابراین، وفاق را تا آنجا میپذیرند که صرفاً پوشش و صورت و لقلقۀ لسانی برای بسط و تعمیق نفوذ و منافعشان باشد. به محض آنکه وفاق را مستلزم واگذاری بخشی از نفوذ و منافعشان تشخیص دهند، بیدرنگ بر روی آن تیغ میکشند و آن ذبح میکنند. بدین ترتیب، اگر عمیقتر بنگریم اصلاً وفاقی شکل نگرفته که حالا بخواهد از هم بپاشد!
کدام دعوت الهی؟
سعید جلیلی: "گمان نکنیم که اگر از مسیر دعوت الهی خارج شویم، موفقیتی به دست میآوریم؛ برخی این نگاه غلط را دنبال میکردند." تمام جنگها و نزاعهای بینِدینی و دروندینی تاریخ بشر بر سر نوع دریافت فرقهها از همین عبارتِ "دعوت الهی" بوده است! بنابراین وقتی پای "دعوت الهی" پیش میآید باید پرسید، کدام دعوت الهی؟ آیا هیچ فرقهٔ مذهبی را در تاریخ میتوان یافت که حتی بیرحمانهترین جنایات خود را به حساب "دعوت الهی" ننوشته باشد؟ مگر خوارج برای کشتن علی و لشکریان شمر برای کشتن حسین داعیهای جز "اجابت دعوت الهی" مطرح میکردند؟ در دههٔ 60 روزی مرحوم شیخ محمدتقی جعفری تبریزی در دانشکدهٔ علوم دانشگاه تهران همین بحث را مطرح کرد و گفت: "در تاریخ همه به نام خدا خون ریختهاند، حتی نرون هم که شهر رم را به آتش کشیده بود، میگفت خدا! آقا منظورت کدام خداست؟"