✍️ دکتر اسماعیل خلفازاده
مردم ایران با چالشهای متعددی روبه رو هستند که میتوانند بر سطح شادی و رضایت آنها از زندگی تأثیرگذار باشند. این چالشها، ریشه در عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد. ابتدا به معرفی شاخصهای شادی میپردازیم:
شاخصهای شادی در سطح جهانی معمولاً بر اساس معیارهای چندبُعدی سنجیده میشوند که ترکیبی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، روانی و سیاسی را در بر میگیرد. بر اساس گزارش شادی جهانی (World Happiness Report) که هر سال توسط سازمان ملل منتشر میشود، مهمترین شاخصها عبارت اند از:
*۱. شاخصهای کلیدی شاد بودن:
۱. تولید ناخالص داخلی سرانه:
نشاندهندهٔ سطح درآمد و رفاه اقتصادی است. کشورهایی با اقتصاد پایدار و توزیع عادلانه تر ثروت، معمولاً رتبههای بالاتری دارند.
۲. حمایت اجتماعی: دسترسی به شبکههای حمایتی (خانواده، دوستان، نهادهای اجتماعی) در مواقع بحران.
۳. امید به زندگی سالم: میانگین سالهایی که فرد انتظار دارد در سلامت کامل زندگی کند.
۴. آزادی در انتخاب زندگی: میزان خودمختاری افراد در تصمیمگیریهای مهم زندگی (شغل، تحصیل، سبک زندگی).
۵. سخاوتمندی: تمایل به کمک مالی یا غیرمالی به دیگران بدون چشمداشت.
۶. درک فساد: میزان اعتماد به دولت و نهادهای عمومی و ادراک از فساد در سیستم.
رتبه ایران در گزارش شادی جهانی ۲۰۲۳ :
- در گزارش ۲۰۲۳، ایران در بین ۱۴۶ کشور ، در رتبه ۱۱۰ قرار گرفت. که در گروه کشورهای با سطح شادی پایین دستهبندی میشود. بهتر رتبهها در جهان متعلق به فنلاند 1، دانمارک 2 و سویس 3 است. در بین کشورهای منطقه نیز بهترین رتبه از آن امارات متحده عربی با رتبه ۲۶ است. رتبه ترکیه با اقتصاد بدون نفت 106 میباشد.
برای درک بهتر پایین بودن رتبه شادی در ایران باید به چند جنبه کلیدی توجه کرد:
۱. فشارهای اقتصادی و معیشتی:
- تورم بالا و نوسانات قیمتها: ایران در سالهای اخیر با تورم دو یا سه رقمی مواجه بوده که قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داده است. افزایش قیمت کالاهای اساسی مانند مسکن، مواد غذایی و انرژی، فشار روانی قابل توجهی بر خانوادهها وارد میکند.
- بیکاری و ناامنی شغلی: نرخ بیکاری به ویژه در میان جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی بالا است. بسیاری از افراد در مشاغل غیررسمی یا با دستمزدهای ناکافی کار میکنند که آینده شان را نامطمئن میسازد.
- فقر و نابرابری: شکاف طبقاتی در حال افزایش است و بخش بزرگی از جامعه زیر خط فقر زندگی میکنند. این نابرابریها احساس بی عدالتی و ناامیدی را تشدید میکند.
۲. محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی:
- سانسور و کنترل فضای عمومی: محدودیت در آزادی بیان، دسترسی به اطلاعات و فعالیتهای فرهنگی (مانند موسیقی، سینما و هنر) باعث ایجاد احساس خفقان در میان بسیاری از مردم، به ویژه نسل جوان، شده است.
- تنش بین سنت و مدرنیته: جامعه ایران درگیر تقابل بین ارزشهای سنتی و خواستههای نسل جدید برای آزادیهای فردی است. این تنشها در حوزه هایی مانند پوشش، روابط اجتماعی و سبک زندگی آشکار میشود.
- نگاه منفی به شادی و تفریح: برخی نهادها شادی را با بی مسئولیتی یا بی اخلاقی مرتبط میدانند و برگزاری جشنها، کنسرتها یا حتی گردهماییهای ساده را محدود میکنند.
۳. چالشهای سیاسی و بین المللی:
- ناامنی سیاسی اعتراضات گسترده در سالهای اخیر (مانند آبان ۹۸ و خیزش ۱۴۰۱) و پاسخ خشن حاکمیت به آنها، فضایی از ترس و ناامیدی ایجاد کرده است. بسیاری از مردم به تغییرات مثبت از طریق مشارکت سیاسی امیدوار نیستند.
- تحریمهای بینالمللی: تحریمهای اقتصادی اثرات مخربی بر زندگی روزمره مردم داشته و دسترسی به دارو، فناوری و کالاهای اساسی را دشوار کرده است.
- تجربیات تاریخی و جامعه تحت فشار: ایران در طول تاریخ خود دورههای مختلفی از بحرانها، جنگها و انقلابها را تجربه کرده است. این تجارب میتواند بر روحیه جمعی تأثیر بگذارد و مردم را به شکلی محتاطانهتر و کمتر خوشبین نسبت به آینده سوق دهد.
- تنشهای منطقهای: ایران درگیر رقابتهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه است که منابع کشور را به جای بهبود شرایط داخلی، به سمت هزینههای نظامی و امنیتی سوق میدهد.
۴. بحرانهای زیست محیطی:
- آلودگی هوا: شهرهای بزرگی مانند تهران، اصفهان، اهواز، مشهد، اراک و .... با آلودگی هوای شدید مواجه اند که سلامت جسمی و روانی مردم را تهدید میکند.
- کم آبی و خشکسالی: ایران در منطقهای خشک قرار دارد و سوءمدیریت منابع آب، بحران کم آبی را تشدید کرده است. این مسئله به ویژه بر کشاورزان و ساکنان مناطق روستایی تأثیر منفی گذاشته است.
- تخریب محیط زیست: جنگل زدایی، فرسایش خاک و آلودگی رودخانهها و دریاچهها (مانند دریاچه ارومیه) آینده زیست محیطی ایران را نگران کننده ساخته است.
۵. سلامت روان و افسردگی:
- افزایش اختلالات روانی: بر اساس پژوهشها، ایران نرخ بالایی از افسردگی، اضطراب و استرس را تجربه میکند. عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در تشدید این مشکلات نقش دارند.
- نبود حمایت کافی: دسترسی به خدمات روان درمانی باکیفیت برای بسیاری از مردم دشوار است و انگ اجتماعی مرتبط با مشکلات روانی نیز مانع مراجعه افراد به روانشناسان میشود.
۶. کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی:
- بی اعتمادی به نهادها: بسیاری از مردم به دلیل فساد مالی، عملکرد ضعیف مسئولان و شکاف بین وعدهها و واقعیتها، اعتماد خود را به دولت، قوه قضائیه و سایر نهادها از دست داده اند. پیشبینی ناپذیر بودن آینده و عدم کنترل مردم بر شرایط استرس زا، بهوجود آورنده فضای ناامیدی و افسردگی در کشور است. کاهش اعتماد به صداقت و مسئولیت پذیری حاکمیت در قبال تصمیمات از دیگر علل کاهش نشاط اجتماعی میباشد.
- گسست نسلی: جوانان با آرزوها و ارزشهایی متفاوت از نسل گذشته رشد کرده اند، اما فرصتهای محدود برای تحقق این آرزوها (مانند مهاجرت، اشتغال و آزادیهای فردی) باعث ناامیدی شده است.
۷. نقش رسانهها و فضای مجازی:
- مقایسه با استانداردهای جهانی: دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی باعث شده مردم ایران شرایط زندگی خود را با کشورهای دیگر مقایسه کنند. این مقایسهها احساس محرومیت نسبی را تقویت میکند.
- انتشار اخبار منفی: جریان مداوم اخبار مربوط به فساد، بحرانها و درگیریهای سیاسی، امید به آینده را کاهش میدهد.
جمع بندی:
در نهایت، باید گفت که ایران کشوری با فرهنگ غنی است و مردم ایران در بسیاری از مواقع و در شرایط مختلف به دنبال ایجاد لحظات شاد و با نشاط هستند. هنر، موسیقی، جشنها، و روابط اجتماعی در ایران همواره بخش مهمی از زندگی روزمره مردم بودهاند. این بدان معناست که علیرغم چالشها و سختیها، مردم ایران همچنان در تلاشند تا به شکلی معنادار و در درون جامعهشان لحظات شادی را تجربه کنند اما واقعیت این است که شادی یک پدیده چندبُعدی است که به آزادی، امنیت، رفاه و امید به آینده وابسته است. در ایران، ترکیب فشارهای اقتصادی، محدودیتهای اجتماعی، ناامنی سیاسی و بحرانهای زیست محیطی، فضایی ایجاد کرده که تحقق این عوامل را دشوار میسازد.