دکتر اسماعیل خلفازاده
انفجار بندر رجایی در بندرعباس، مانند هر فاجعهای که جان میگیرد و زخم میزند، نه فقط یک خبر خنثی در صفحه حوادث، که تکانهای از درد، ترس و خشم بود. این حادثه، فراتر از آمار کشتهها و زخمیها، روح جمعی جامعه را لرزاند؛ جامعهای که این سالها با انفجارها، سقوط هواپیماها و فجایع انسانی عجین شده است. در سکوت جمعی رسانهها، دردمان دوچندان می شود.
۱. ترسِ بیاعتمادی: باز هم یک انفجار، باز هم همان سوالها...
اولین واکنش عاطفی به چنین حوادثی، ترسِ ناشی از بیپاسخی است. مردم با دیدن دود سیاه و صدای انفجار، نه فقط وحشت لحظهای، که خاطره تلخ حوادث مشابه (مثل انفجارهای صنعتی در گذشته یا سوانح حملونقل) را تجربه میکنند. سوالهایی که بیجواب میمانند:
-چرا باز هم استانداردهای ایمنی رعایت نشد؟
-آیا خانواده قربانیان به عدالت میرسند، یا مثل همیشه در پیچوخم بوروکراسی گم میشوند؟
۲. خشمِ انباشته: از بیتفاوتی تا شایعهپراکنی
در فضای کمشفافیت رسانهای، خشم به دو شکل خود را نشان میدهد:
- خشم علیه سیستم: برخی باور دارند که حوادثی مثل این، نتیجه مدیریت ناکارآمد و نظارت ناپایدار است.
- خشم علیه شایعات: در غیاب اطلاعرسانی سریع و شفاف، دامنه گمانهزنیها (از خرابکاری تا اختلالات فنی) گسترده میشود و بر اضطراب جمعی میافزاید.
۳. اندوهِ قربانیان: وقتی زندگی "آمار" میشود
پشت هر کشته، داستانی از آرزوهای ناتمام وجود دارد. کارگرانی که برای نان روزانه به بندر رفتند و برنگشتند، خانوادههایی که یکشبه عزادار شدند. اینجا است که سکوت رسانههای رسمی درد را عمیقتر میکند:
- چرا تصاویر قربانیان نشان داده نمیشود؟ مگر مرگ آنها واقعی نیست؟
- آیا کسی پاسخگو خواهد بود، یا این حادثه هم در لیست بلند بالای 'سوانح صنعتی' دفن میشود؟
۴. امیدِ مقاوم: همبستگی در بحران
با وجود تمام تاریکیها، نورهای کوچکی از همدلی دیده میشود:
- مردم محلی که برای اهدای خون به بیمارستانها هجوم آوردند.
- داوطلبانی که به خانوادههای قربانیان کمک روانی یا مالی میکنند.
این رفتارها نشان میدهد که در مواجهه با فاجعه، انسانیت هنوز زنده است.
جمعبندی: فاجعهای که تکرار میشود، تا زمانی که...
این انفجار، مثل بسیاری حوادث مشابه، تلفیقی از درد انسانی و بیمسئولیتی سیستماتیک است. تا زمانی که شفافیت، پاسخگویی و فرهنگ ایمنی به اولویت تبدیل نشود، این چرخه ادامه خواهد داشت. جامعه نه فقط به تسلیتهای رسمی، که به اقدام عینی نیاز دارد:
- تحقیقات مستقل و انتشار نتایج (نه گزارشهای کلیشهای).
- جبران خسارت واقعی به خانوادهها (نه کمکهای نمادین).
- پیشگیری از تکرار با بازرسیهای جدی (نه شعارهای ایمنی پس از فاجعه).
امشب باران میبارد. بندرعباس بوی سوختگی میدهد. خانوادهای جایی گریه میکنند. و من اینجا پشت میز تحریرم، با این سوال بیجواب:
چرا باید هر بار از نو سوگوار شویم تا شاید کسی به فکر پیشگیری بیفتد؟