به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۲۱:۵۸
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۲ ساعت ۲۳:۱۸
کد مطلب : ۳۸۸۷۶۶
فصلی کم فروغ برای نمایندگان فوتبال خوزستان در لیگ برتر ایران

هر دو تیم نفتی لیگ برتر فوتبال در آستانه سقوط

دربی بیهوده نفتی; بی‌اراده به ماندن
هر دو تیم نفتی لیگ برتر فوتبال در آستانه سقوط
حسین دلیر
اراده‌ای جدی برای ماندن هیچ‌یک از دو تیم نفتی در لیگ برتر نیست! مجموعه‌ای از رخدادها؛ کنش‌ها و عملکردهای منتسب به چهره‌های تکراری؛ تصمیم‌های مؤثر و گزاره‌هایی به‌ظاهر کم‌تاثیر با چاشنی همیشگی مضایقه مالی؛ روزگار تلخی برای فوتبال خوزستان رقم زده است. تا عملکرد هیچ‌یک از نمایندگان استان خوزستان در لیگ برتر، رضایت‌بخش نباشد.
این نوشته بیشتر درباره وضعیت نفتی‌های خوزستان است. فولاد به‌عنوان پرافتخارترین تیم این دیار و یکی از باشگاه‌های باثبات، می‌تواند و می‌داند که چگونه در ورطه‌ی خطر نلغزد. گمشده‌ی ویژه‌ای که نفتی‌ها از آن بی‌بهره‌اند. این مسئله، نگرانی از موقعیت کنونی و عملکرد آتیه‌ی این دو تیم را افزایش می‌دهد.
دوقلوهای نفتی بر لبه‌ی پرتگاه و به‌اندازه‌ی یک اشاره تا سقوط فاصله دارند. پس از 20 هفته، سهم مسجدسلیمان و آبادان فقط 12 امتیاز از 60 امتیاز ممکن -20 درصد- بوده است. اگر رویه‌ی این 20 هفته در 10 دیدار دیگر تداوم یابد، نفتی‌ها گزینه‌ی قرارگیری در فهرست بدترین‌های ادوار لیگ خواهند شد. در فهرست بدترین‌ها؛ استقلال اهواز با 13 امتیاز در لیگ پانزدهم رتبه‌ی نخست را داراست. شیرین‌فراز کرمانشاه نیز با 21 امتیاز در لیگ هفتم جایگاه دهم فهرست بدترین‌های لیگ را از آن خود کرده است. ماشین‌سازی؛ سیاه‌جامگان؛ گهر درود؛ شهر خودرو؛ فجر سپاسی؛ استقلال خوزستان و استقلال رشت، دیگر بدترین‌های ادوار لیگ برتر هستند.
تلخ‌ترین دستاورد تاریخ لیگ برتر برای فوتبال خوزستان؛ قرار داشتن نام چهار تیم این استان در فهرست بدترین‌های دوره‌های گذشته لیگ حرفه‌ای است. سندی محکم برای محک عملکرد مدیریتی و اقتصادی ثروتمندترین استان کشور در فوتبال حرفه‌ای! و نشانه‌ای است از اراده‌های پیدا و پنهان معطوف به نادیده گرفتن تاثیر ورزش قهرمانی در توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی خوزستان در سالیان اخیر...
آنجا که در پاسخ به چرایی توسعه‌نیافتگی؛ مسئولان ما از سر عادت اشاره به معضلات فرهنگی و اجتماعی می‌کنند، شاید به یاد نیاورند یا اصلاً ندانند «جامعه» به بهانه برای پیشرفت نیاز دارد. کدام محرک به‌اندازه فوتبال و ورزش قهرمانی؛ توانایی برانگیختن اجتماعی دارد؟!
سه‌شنبه‌ی گذشته، دوئل نفتی‌های لیگ برتر با تساوی بی‌حاصل به پایان رسید؛ یک امتیاز سهم هرکدام شد اما به ازای آن 6 امتیاز از حریف مستقیم عقب افتادند. مس کرمان، در پایان هفته نوزدهم با 15 امتیاز در رده‌ی چهاردهم بود و هر دو تیم نفتی با 11 امتیاز جایگاه‌های 15 و 16 را اشتغال کرده بودند. مس در هفته‌ی بیستم توانست با نتیجه‌ی 2 بر یک میهمان خود نساجی مازندران را شکست دهد. این دو دیدار، فاصله‌ی قعرنشینان تا نزدیک‌ترین کاندیدای سقوط را چنان افزایش داد که برای جبران فقط باید به انتظار بازی‌های رو در روی صنعت نفت و فولاد با مس کرمان نشست. مس در پایان هفته‌ی بیستم، 18 امتیازی و نفتی‌ها به‌طور مشترک 12 امتیازی شدند. به همین سادگی، فاصله‌ی 4 به 6 امتیاز افزایش یافت. درحالی‌که پیروزی هرکدام از نفتی‌ها در این دربی بیهوده خانوادگی، فاصله را در همان اندازه 4 امتیاز باقی می‌گذاشت. در ثلث سوم بازی‌های لیگ، همین اندک امتیازها سرنوشت تیم‌های قهرمان و سقوط کننده را تعیین می‌کند..
پیکره‌ی فوتبال نفتی خوزستان در لیگ برتر جاری، عفونت‌زدگی بیشتری در قیاس با دوره‌های گذشته دارد تا آنجا که نجات هر دو؛ به‌ظاهر عملیاتی غیرممکن به نظر می‌رسد. دو سوم زمان و بازی‌های لیگ سپری گشته و اندک نشانه‌ای برای امیدواری به یک‌سوم پیش رو، وجود ندارد. فضای پیرامون دو تیم، همچنان آلوده به حاشیه، تنش، اعتراض و استعفاست. از این نظر، وضع مسجدسلیمانی‌ها از همنام آبادانی، بدتر است. در چنین شرایطی اگر نمی‌توان هر دو را نجات داد، باید کدام «تصمیم سخت» را برگزید؟ این پرسشی است که نیازمند پاسخ متولی اصلی است؛ اما کدام متولی؟ وزارت نفت؛ مناطق نفت‌خیز جنوب؛ پالایشگاه آبادان؛ هیئت‌مدیره‌ی دو تیم؛ استانداری خوزستان؛ اداره کل ورزش و جوانان؛ هیئت فوتبال استان؛ هیئت‌های فوتبال آبادان و مسجدسلیمان؛ مدیران عامل دو تیم؛ مجمع نمایندگان و یا شاید هواداران!
مسئله‌ی اصلی این دو تیم بیش از کم‌توجهی و ضعف مالی، مرتبط با ذی‌نفوذان و تصمیم‌گیران متعدد حقیقی و حقوقی در مقابل آن‌هاست. چالش هر دو تیم بیش از تاثیر ماده 94 قانون برنامه ششم توسعه، مرتبط با ساختار و هویت حقوقی آن‌هاست. همه در قبال این دو تیم می‌خواهند نقش تصمیم‌گیر و آقابالاسر را ایفا کنند و هیچ‌کس به‌وقت تنگ، حاضر نمی‌شود حرف آخر بزند. این‌گونه هزینه‌ی رخدادهای تلخ بر گردن دیگری خواهد افتاد. تا چون همیشه؛ مقصر سقوط، «دیگران» باشند. برای اثبات این ادعا، گواه جالبی می‌آورم. در روزهای اخیر از چند پیشکسوت نام‌آور فوتبال آبادان برای انجام مصاحبه با موضوع آسیب‌شناسی و بررسی عملکرد تیم‌های نفتی دعوت کردم. پاسخ همگی آن‌ها به یک‌گونه بود؛ اگرچه در روزهای متفاوت و بی‌آنکه بدانند دیگری چه گفته است.
معتقد بودند در شرایط کنونی این اظهارنظرها به صلاحشان نیست! اگر تیم سقوط کند، آن‌ها را مقصر ناکامی و به حاشیه راندن زردپوشان معرفی می‌کنند. باید به ایشان حق داد. مرور اظهار نظرهای اخیر مدیران و کادر فنی دو تیم نفتی نشان می‌دهد برای فرار از مسئولیت شکست‌ها و ناکامی‌ها؛ افراد و گزاره‌های متفاوتی را مقصر جلوه داده‌اند! این هراس از نقد، ریشه در دو موقعیت و واکنش متفاوت دارد. یکی از سوی هواداران که خود ایشان به‌عنوان فرصت، البته گاهی تهدید به شمار رفته‌اند و دیگری از جانب مدیران مقطعی هر دو باشگاه!
مدیران و کادر فنی به گاه مواجهه با انتقاد؛ لیدرهای همسو با خود را متوجه این سیگنال‌های انتقادی می‌کنند و منتقدان را مسئول بر هم خوردن آرامش تیم جلوه می‌دهند. لیدرها هم برای جلوگیری از زیان بیشتر؛ وارد عمل می‌شوند. می‌توان به‌یقین گفت در چنین شرایطی هیچ متولی و تصمیم‌گیر اصلی برای دو تیم وجود ندارد یا نمی‌خواهد که وجود داشته باشد! بنابراین کسی که حرف آخر را نزده، نگران مسئولیت حرف آخر خود هم نخواهد بود!
تنها و بهترین گزینه‌ی انتخابی این‌همه ذی‌نفوذ و مداخله‌گر، می‌شود همان انتخاب همیشگی. سپردن سرنوشت هر دو تیم به هفته‌های مانده و عملکرد طبیعی خودشان؛ خواه این عملکرد به ذبح هر دو منجر شود. افسوس ماه‌های بعد چه سود دارد که ای‌کاش یکی می‌ماند و آن دیگری می‌رفت!
ذبح شدن یکی به‌پای دیگری تا دیگر تیم نفتی بتواند همچنان نماینده‌ی فوتبال نفت و خوزستان در لیگ 23 باشد، می‌توانست راهبردی کوتاه‌مدت و موثر در دوئل نفتی هفته‌ی گذشته باشد.
آن‌گونه که این دو تیم عمل می‌کنند و البته با مشاهده‌ی عفونت‌هایی که بدان مبتلا هستند، بیم آن می‌رود که هواداران دو تیم در پایان فصل، سوگوار مرگ تلخشان شوند. هر دو بیش از دو تیم فوتبال و نماینده‌ی چند مفهوم فرا ورزشی‌اند. نمادهایی از تاریخ نفت؛ جامعه‌ی نفتی؛ تنوع قومی؛ ورود فوتبال؛ مدرنیته شهری؛ اولین‌ها و... هستند.
نفتی‌های خوزستان پس از دربی خانوادگی؛ در ۱۰ دیدار باقیمانده باید از حریفانی امتیاز بگیرند که در نیم‌فصل اول مقابل آن‌ها عملکرد موفقی نداشتند. آبادانی‌ها در 5 دیدار خانگی و 5 بازی در بیرون خانه به ترتیب برابر تراکتور، مس رفسنجان، ملوان، سپاهان، مس کرمان، پیکان، نساجی، استقلال، ذوب‌آهن و گل‌گهر صف‌آرایی می‌کنند. میانگین رده‌ی این 10 تیم در جدول تا پایان هفته بیستم؛ 8.2 است. مسجدسلیمانی‌ها نیز به ترتیب باید با پرسپولیس، نساجی، گل‌گهر، تراکتور، مس رفسنجان، ذوب‌آهن، فولاد، سپاهان، آلومینیوم و ملوان به رقابت پردازند. در 6 بازی خانگی و 4 رقابت خارج از خانه. میانگین رده‌ی این 10 حریف مسجدسلیمان تا پایان هفته بیستم؛ 6.7 است.
با توجه به رده‌ی تیم‌ها؛ کار مسجدسلیمانی‌ها کمی دشوارتر از آبادانی‌ها به نظر می‌رسد. اگرچه هر دو تیم نفتی در 10 هفته‌ی پایانی لیگ؛ 7 رقیب مشترک دارند. تراکتور، ذوب‌آهن، سپاهان، گل‌گهر، مس رفسنجان، ملوان و نساجی؛ تیم‌هایی هستند که سرنوشت 21 امتیاز حیاتی نفتی‌های خوزستان در دیدارهای مشترک مقابل آن‌ها رقم خواهد خورد.
با توجه به شرایط متغیر تیم‌ها در هفته‌های آینده، به‌طورقطع می‌توان گفت هر یک از تیم‌های نفتی اگر بتواند حداقل 18 امتیاز از 30 امتیاز باقیمانده -60 درصد- را به دست آورد؛ در لیگ برتر باقی خواهند ماند. ماموریتی دشوار و شاید ناممکن که علاوه بر مدیران، کادر فنی و بازیکنان دو تیم؛ به اراده‌ی جمعی مسئولان استان؛ رسانه‌ها و فوتبال دوستان خوزستانی انجام‌شدنی است.
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها