نوید قائدی
گروه مقالات: در یکي دو دهه گذشته بارها موضوعاتی مانند فساد اقتصادی، رانت خواری، مبارزه با حیف میل کنندگان بیت المال، اختلاس گران از امکانات دولتی، ثروتهای بادآورده، زمین خواری و این روزها هم حقوقهای نجومی و رانت خواری مدیریت بانکها و بسیاری دیگر از موضوعات مطرح است، سوال اساسی این است که احساس و ادراک شهروندان چیست؟
آیا مردم اقدامات اعلام شده را باور و قبول دارند که به نتیجه مطلوب رسیده و یا خواهد رسید، فارغ از اهدف و هرگونه اقدام مسئولان در زمینهی موضوعات مطرح شده که میتواند بر اساس نیتهای خیر، یا شعارهای سیاسی، مصلحتی (برای ایجاد محبوبیت بیشتر) و یا اهداف سیاسی (کسب جایگاه بهتر) باشد، چون مردم بعنوان مهمترین اصل در مردمسالاری و دموکراسی حسب تلقی و ادارک خود نسبت به این موضوعات واکنش نشان خواهند و این واکنشها در سطح جامعه و در هر بستری بروز خواهد یافت. این بسترها میتوانند ازشبکههای پیچیدهی اجتماعی داخلی و خارجی گرفته تا صفوف خرید نان و استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی تا محاورههای روزانه خانوادگی و اداری و همکاری و. . . متفاوت باشند.
لذا صرف نظر از آنکه مسئولان در جراید و رسانهها چقدر در این زمینه داد سخن را برآورند اما مردم ادراک خود را خواهند داشت. این برداشت و ادراک مهم است چون در عصر کنونی ارتباطات بدلیل در اختیار داشتن ابزارهای سریع و وسیع ارتباطی در سطح بین الملل هم انتشار خواهند یافت و البته بازتاب هم دارد. بطور مثال سیل عظیم نظرات کاربران ایرانی در محیط هایی مانند توئیتر در صفحههای شخصی افراد سیاسی، ورزشی و فرهنگی امروز زبانزد جهان شده و توانسته است رقوم جدیدی را در این عرصه ثبت نماید.
البته ادراک و قضاوت مردم بر پایه عملکرد ملموس گذشتهی مسولان خواهد. باید دید وعدههای قبلی مسولان چقدر جامهی عمل پوشیده است و مردم چقدر آن را در زندگی روزمره خود حس و لمس کرده اند. خصوصاً در شرایط حساس کنونی که هر روز ابعاد پیچیدهتری از گونههای فساد در سیستمهای دولتی، اداری و بانکی نمایان میشود و از طرف دیگر شاخصه هایی همچون رفاه اجتماعی و زندگی اقشار کثیری از مردم با مشکلات عدیدهای مواجه و فاصلههای طبقاتی زیادی شکل گرفته است.
این روزها دیگر از دید مردم مسول یک فرد خدمتگزار در جامعه تلقی نمیشود بلکه فردی است که از فرصتهای پیش روی برای تامین منافع شخصی خود و خانواده یا گروههای هم صنف تجاری یا سیاسی خود بهره میگیرد. بسیاری از باورهای مردم فرو ریخته است. در دولت قبل شعار از آوردن پول نفت بر سر سفره مردم بود ولی چنین چیزی را لمس که نکردندهیچ بلکه با هجوم بیسابقه موج گرانی و تورم روبرو شدند و این یعنی تعارض بزرگ بین شعار تا عمل و همان چیزی است که امروز بررسی ادارک مردم را سخت کرده است.
از شعار تا عمل فاصلهی زیادی است و مردم در باور بسیاری از این شعارها دچار سرخوردگی شدهاند زیرا این شعارها را از دهان بالاترین مقامهای اجرایی کشور شنیدهاند و اما در عمل خلاف آن را دیده اند. لذا امروز پر کردن این خلا بسیار سخت است و نیاز به برنامههای جهادی دارد، البته برنامه هایی که بر پایه و اساس علم و منطق و ایجاد نظم و قانون استوار باشد نه اینکه مجدداً بنای آن را شعارهایی احساسی تشکیل دهند.