اميد پورعزيز
گروه سياسي: كنسرتها، سينما، دوچرخه سواري و برگزاري مسابقه فوتبال و ... اين روزها شاهد افزايش معنادار تنشها و تعارضات اجتماعي-سياسي هستيم كه شايد كمتر در گذشته سابقه داشته اند. اينكه تك تك موارد جزئي و عادي جامعه ناخودآگاه به حساسيتهای عمده در جامعه تبديل شده و محل اختلاف میشوند، يك امر جديد و البته قابل بررسي میباشد، چرا كه به نظر میرسد نه تنها اين تنشها فروكش نميكنند، بلكه روز به روز بغرنج تر هم میشوند. مسلما نميتوان نقش شبكههای اجتماعي را در بارور شدن اين مسائل ناديده گرفت، چرا كه اولا سرعت اطلاع رساني و همه گير شدن آنها قابل توجه بوده و از طرفي هزاران هزار مطلب و تحليل در مورد آنها توليد شده و در سطح جامعه تسري میيابد.
اين بازوي توانمند اجتماعي ناخودآگاه مدعيان را در اين عرصهها حساس تر كرده و براي اينكه از قافله تأثيرگذاري باز نمانند، تحريك میكند كه اقدامات و موضع گيريهای افراطي تر و تندتري اتخاذ كنند تا كماكان در اوج تأثيرگذاري شان باقي بمانند. چرا كه ناخودآگاه احساس میكنند به محض اينكه در موارد اين چنيني منفعل عمل كنند، ابتكار عمل را از دست داده و عرصه را میبازند.
اين طرز تلقيها شايد تا حدودي منطقي باشند ولي به جهت سرعت و تب تندي كه به همراه دارند بخش عمدهای از آنها در واقع توهم از دست دادن موقعيت و قدرت و تأثيرگذاري در جامعه میباشد. چرا كه ديناميك انفجاري حاصل از آنها هيجان كاذبي به عرصه رقابتي قدرت وارد كرده و ناخودآگاه بازيگران را تحريك به نقش آفريني میكند اما اينكه ضريب اطمينان جوامع در موارد اين چنيني تا كجاست و جامعه چقدر تاب اين هيجانات و موجها را دارا میباشد جاي بحث دارد.
چه بسا بسياري از اين اتفاقات بازيگران مشابه داشته باشند ولي لزوما از يك جنس نيستند. برخي از اين مسائل ريشههای عميقتري داشته و به مراتب آثار جدي تري نيز به جا خواهند گذاشت، ولي بخش قابل توجهي از آنها نيز صرفا يك هيجان گذرا و مقطعي میباشند ولي آنچه مسلم است اين موارد در حال حاضر يك روند صعودي داشته و جداي از آثار تكي و اختصاصي هر يك از اين بحران ها، يك تأثير روندي و جمعي نيز خواهند داشت كه اتفاقا اين آثار غير قابل پيش بيني تر و حتي چه بسا مخرب تر نيز باشند.
درست همانند امواج دريا كه شايد تك تك موجها به تنهايي چندان بلند و نيرومند نباشند ولي وقتي اوضاع بحراني میشود كه اين موجها به هم گره خورده و پديده تشديد رخ میدهد. لذا جداي از كنترل هوشمندانه و هدفمند تك تك اين تنش ها، ابعاد گسترده و برهم اثرگذار آنها را نيز نبايد از نظر دور داشت. اتفاقي كه شايد در دهه اخير رگههايي از آن، البته نه در حد ابعاد مسائل اخير، در جامعه مشاهده شد و نبايد از نظر دور داشت كه تمامي اين آثار و تبعات لزوما قابل كنترل نیستند و چه بسا اجتناب ناپذير هم باشند. لذا بايد تحليل جامع تري نسبت به عواقب تك تك موضع گيريها داشته باشيم و ضمن شناخت دقيق مولفههای دموكراسي و ابعاد جامعه شناختي اتفاقات پيراموني، بتوانيم با پايبندي به اصول خدشه ناپذيري همچون منافع ملي و آزادانديشي و به رسميت شناختن حقوق شهروندي، از بحرانها و يا حتي نااميديهای فراگير و زيانبار اجتناب كنيم.