اميد پورعزيز
گروه سياسي: فائزه هاشمي نه شخصيت كاريزماتيكي دارد و نه تلاش كرده كه خود را در حلقه ايده آل گرايي محصور كند. او كه سال هاي سال از چهره هاي جنجالي سياست ايران و فعالين حوزه زنان بوده است، در مصاحبه اخيرش با حسين دهباشي با صراحت لهجه مختص خودش سعي نموده فائزه هاشمي را بهتر و شفاف تر در تاريخ ايران ثبت نمايد. مسلما در اينجا هدف تبليغي و يا حمايتي از اين آيت الله زاده جنجالي مدنظر نيست، بلكه نكاتي چند درباره شخصيت او قابل توجه ميباشد كه مختصرا به آنها پرداخته ميشود.
فائزه هاشمي كه گويا بقول خودش با زندان رفتنش ثابت قدم تر شده است، شايد بتدريج با پختگي خاص خودش بتواند جايگاه مشخص و تعريف شده تري در صحنه اجتماعي و سياسي ايران براي خويش پيدا كند كه اولا حتي المكان كمتر تحت الشعاع موقعيت پدر و خانواده باشد و ثانيا از جو سياسي هيجاني و مقطعي رها شده و با آرامش و ثبات بيشتري به ايفاي نقش بپردازد.
فائزه هاشمي هميشه با حرفها و اعمال نسبتا خلاف عرف و سنت شكن اش شناخته ميشده است، و همواره زندگي اش نيز تحت تأثير اين حواشي و حرف و حديثها قرار گرفته و شايد انرژي زيادي را نيز در اين مسير هزينه كرده باشد. حتي چه بسا به نوعي او هزينه مخالفت عده ايي با پدرش را نيز متقبل شده باشد. زيرا بسياري از افرادي كه قادر نبودند و يا بهانه لازم را براي زير سوال بردن و حمله به آيت الله را نداشتند او را سيبل تهاجم خود كرده و افاقه ي عقده مينمودند. البته شايد به نوعي خود او نيز سيگنال هاي لازم را به رقبا و حسدورزان ميداده است.
فائزه همواره سعي كرده است در حد ظرفيت هاي نظام از خود شخصيت مستقل و قالب شكن و منتقدي بروز دهد، ولي اينكه چقدر از اين مواضع، خودِ واقعي او بوده است و چقدرش مصلحت هاي سياسي او و خانواده و همفكرانشان، مسئلهايست كه تاريخ بايد قضاوتش را عهده دار شود ولي لااقل با تحليل نتايج فعاليتها و تأثيرگذاري هاي فائزه هاشمي ميتوان گفت كه احتمالا فائزه هاشمي در مسير پرپيچ و خم ارتقاي جايگاه زنان و احقاق حقوق شان در اين برهه از تاريخ ايران شخصيت مؤثر و مهمي بوده است و جداي از نيات نمي توان در اين مبارزه فرسايشي او را ناديده گرفت.
ولي اينكه در عرصه سياسي ايران فائزه هاشمي به چه ميزان و به چه نحوي اثرگذاري داشته مسئله يست كه بايد آن را در كنار مؤلفه هاي ديگر همچون حزب كارگزاران، تعاملات با اصلاح طلبان، نقش پدرشان و ... تجزيه و تحليل نمود. اينكه فائزه هاشمي اساسا يك سياستمدار حرفه يي بوده است و يا يك فعال اجتماعي-مدني و رسانه يي تأثيرگذار، نيز جاي بحث دارد.
صراحت لهجه فائزه هاشمي در مصاحبه اخير تا حدي قابل قبول است ولي بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه اساسا در جوامعي كه ساز و كارهاي دموكراتيك نقص دارند نبايد مسائلي چون ثروت افراد و استفاده از رانت، چندان معيار مهمي جهت قضاوت آنها محسوب شود. زيرا در اين جوامع ابزار لازم براي راستي آزمايي اين ادعاها وجود ندارد و شايد بهتر است كه معيارهاي ديگري همچون كاركردهاي سياسي افراد جهت اعتماد نسبي به آنها مدنظر قرار گيرد.
كما اينكه در سال هاي اخير نيز اين حساسيت ويژه مردم ايران نسبت به مسائل مادي و سوء استفاده هاي احتمالي، پاشنه آشيل سياست ايران شده و بسياري با استفاده ابزاري از آن، اهداف سياسي خود را دنبال كرده و به عوامفريبي پرداخته اند و چه بسا سوء استفاده هاي بسيار كلان تري را پشت اين شعارهاي پوپوليستي عدالت طلبانه خويش داشته اند. لذا شايد بهتر باشد اين معيار لااقل در شرايط غبارآلود موجود، چندان تعيين كننده وجاهت سياسي افراد نباشد.
اما در كنار تمامي مسائل فوق بايد اين را در نظر داشت كه فائزه هاشمي شايد از سر صدق يا احساس و يا هر عامل ناشناخته ديگري، به نوعي سعي ميكند كه بسياري از جنبه هاي منفي اطرافيان و باورهايشان را صيقل داده و چهره رحماني تري ارائه دهد، ولي مسلما نمي توان در نهايت از اين موضع گيريها جمع بندي دموكراتيكي داشت و صرفا خوش بينانه به همه مسائل و واقعيات تاريخي آنگونه كه فائزه ميخواهد نگريست، ولي لااقل علنا دموكراسي ستيز هم نيستند.
بنظر ميرسد ميشود فائزه هاشمي را ميتوان در روند گذار به دموكراسي جامعه يك عامل تأثيرگذار محسوب كرده و شايد با فاصله گرفتن از حواشي و هيجان هاي كاذب حتي انتظارات بيشتري نيز از او داشت. اين انتظارات شايد در غالب يك فعال حقوق زنان و كنشگر اجتماعي چه بسا مفيدتر و كاراتر نيز باشد. چرا كه بقول خودش او را چندان ابايي از عواقب اعمالش نيست و چه بسا هزينه زنداني كردنش بيش از آزاد بودنش باشد. اين انتظارات شايد در آينده مسئوليت بيشتري را متوجه فائزه هاشمي نموده و هدفمندي و اراده قوي تري را از او طلب ميكند.