مهدي دادويينژاد
در ساليان اخير تقابلها و تهاجمهاي همه جانبهاي بر عليه دولت و افرادي که پيشينه اعتدالي آنها مبرهن است اتفاق ميافتد، افرادي با هدفي خاص قصد تخريب شخصيت و جايگاه افراد مشهور و محبوب رادر اجتماع دارند، اين افراد سعي ميکنند با صدور انواع اقوال شاذ و دور از انتظار خود را چهره و مطرح کنند. موضوع بحث انها نه کشور، نه سياست، نه دفاع از ارزشها و نه چيز ديگري است، آنها به دنبال شهرت و مطرح شدن هستند.
سياهه افرادي که به امثال مطهري حمله لفظي دارند روز به روز پرتر ميشود، يک بخشي از سخنان مربوط به کساني است که در حوزه تحت نفوذ خود هم مردم آگاهي چنداني از حضور و وجودشان ندارند، اين افراد کساني هستند که به لطف حمله به اشخاصي همچون مطهري چند صباحي وارد عرصه خبري ميشوند و مردم شريف از حضور اين افراد مطلع ميشوند.
اين افراد بر حسب ميزان توانايي ذاتي خود گاهي عرصه و اعياني در حد يک اداره را نميتوانند مديريت کنند و حضور آنها در شهرستان محل حضور هم ناپيدا و کمرنگ است، اين افراد که توان کسب شهرت و محبوبيت را از راههاي عرفي مانند مردم داري، حق جويي، عدالت طلبي و... ندارند و سلوک رفتاري آنها نيز ناپيداست، به هجمه عليه افراد مشهور ميپردازند. اين موضع شهرت طلبي از ديدگاه روانشناسي اجتماعي مورد بحث قرار گرفته است.
از ديد روانشناسي اجتماعي، ابراز خويشتن و کسب وجهه اجتماعي، توجهطلبي، جزيي از نيازهايي طبيعي و بخشي از الزامات زندگي اجتماعي آدمي هستند. کسب وجهه اجتماعي نوعي تاييد خويشتن است، چرا که افراد اگر دريابند که ديگراني هستند که آرا و رفتار آنها را تاييد ميکنند يا الگو قرار ميدهند، به شکلي حس تاييد خودشان تقويت ميشود. برخي افراد براي خود گريزي جز توسل به روش تخريب ديگران نميبينند در واقع، چنين مينمايد که اين شيوه مشهور شدن را ميتوان با مفهومي در روانشناسي اجتماعي با عنوان روانشناسي چارهناپذيري تبيين کرد.
استدلال چاره ناپذيري اين گونه است که: ”اين يک راه را ميتوانند بروند و اگر اين کار را نکنند، چاره ديگري ندارند. “اين استدلال از همان روانشناسي چارهناپذيري مايه ميگيرد، گويي افراد براي ابراز اجتماعي خويشتن و دگرپذيري چارهاي جز مشهور شدن ندارند. افرادي هستند که براي ارضاي نياز ديده شدن و مورد توجه بودن در فضاي سياسي کشور دست به تخريب افراد مشهور ميزنند و تمام نظريات حوزه روانشناسي را به شکلي منفي مورد استفاده قرار ميدهند تا چند صباحي بدون پرداخت هزينه و تلاش حضوري داشته باشند که شايد در آينده براي او منفعتي داشته باشد. اين افراد کمترين ارزشي براي اخلاق قائل نيستند و سعي ميکنند با شنيعترين الفاظ به تحريک افکار عمومي پرداخته تا ديده شوند.