به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۱۸:۴۱
 
۱۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۲ ساعت ۱۰:۵۴
کد مطلب : ۱۲۲۱۹۸
صلح و نه خشونت

بهار روزنامه اصلاح‌طلبان است نه فرصت‌طلبان

بهار روزنامه اصلاح‌طلبان است نه فرصت‌طلبان
گروه سياسي: اصغر زارع کهنمویی - سردبیر دوره جديد روزنامه بهار در سرمقاله اين روزنامه نوشت:

سلام بر آنان
که در پنهان خویش
بهاری برای شکفتن دارند
سلمان هراتی

1. بهار و نه زمستان
روزنامه بهار، روزنامه زمستان‌ها است، رسانه‌ای از متن تاریخِ تلخ اصلاح‌طلبی و صدایی که بالمره قطع و وصل شده است. «بهار» اسم مستعار ناکامی ما است، روزنامه‌ای به‌نام بلند اصلاح‌طلبی و رسانه‌ای در قامت یک برند ملی که وااسفا، هرگز روی آرامش و ثبات به خود ندیده است. انتشار نمادین «بهار» در نخستین روز زمستان،‌ پیامی آشکار دارد؛ شکفتن و سربرآوردن از لابلای یخ‌های نشکن، سرشت بهار است. بهار ممکن است، بالمره زیر برگ‌های خزان غیب شود اما هرگز نمی‌میرد. مرگ را با بهار میانه‌ای نیست. روییدن گل و شکفتن شکوفه و آمدن بهار، رمز حیات است. مگر می‌توان از انسان، زیستن و جامعه سخن گفت و «بهار» را نادیده گرفت.
بهار اگر چه روزنامه زمستان‌ها است اما رسانه‌ای زمستانی نیست. این مولود زمستان، میانه‌ای با زمستان ندارد. هرچه زمستان، سرد، زمخت، تند، خشن و فروکوبنده است، بهار معتدل، نرم، آرام، باصفا و زیبا است. بهار، فصل دوستی‌ها و مهربانی‌ها است، فصل اعتدال و آرامش است. و روزنامه بهار، در دوره جدید انتشار تلاش مجدانه دارد که هرگز از سرشت بهاری خود دور نشود و تمام‌قد در تمام حوزه‌ها، از مدار اعتدال و دوستی خارج نشود. مصالح کلان امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و نظام که در اسناد بالادستی، نص قانون اساسی و کلام رهبری معظم انقلاب اسلامی مصرح است، خط قرمز بهار است. برای تقویت و پاسداشت مصلحت کشور و نظام،‌ از هیچ کوششی فروگذار نیستم و درکنار آن، به عنوان یک رسانه، در برابر آزادی و حقوق مردم، خود را مسئول می‌دانیم و اساسا اعتقاد داریم، حق و مصلحت در‌هم‌تنیده، وابسته و همبسته هستند.
در عصر بحران «روزنامه‌نگاری» و در وضعیت افول مطلق رسانه‌های مکتوب، ما آمده‌ایم بمانیم و «روزنامه» بمانیم. اعتقاد داریم، با همه تعابیر و واقعیت‌های تلخ، عرصه مکتوب همچنان در وضعیت قابل اعتنایی، جایگاه کانونی دارد. ما رسانه‌ایم و به رسالت آگاهی و مسئولیت نقد خود پایبندیم. اما اصالت را نه به نقد که به اخلاق نقد و نه به آگاهی که به اصول آگاهی‌بخشی می‌دهیم. بهار برای بهاری‌ماندن، اخلاق روزنامه‌نگاری را رعایت خواهد کرد و از مسیر اعتدال هرگز خارج نخواهد شد چه، می‌دانیم، هرگاه از این مدار خارج شدیم، دیگر «بهار» نیستیم، «زمستان‌«ایم در قامت بهار. برای زمستانی نشدن بهار، به نگاه منتقدانه مخاطبان نیاز داریم. نقدهای شما، بهار را «بهاری»تر خواهد کرد. ممکن است به دلیل محدودیت‌های متعدد، آن‌چنان‌چه باید،‌ خوب ندرخشیم اما تلاش داریم، حداقل چراغ برومندی بنام بهار برافروزیم.

2. اصلاح‌طلبی و نه فرصت طلبی
بهار روزنامه‌ای برای اصلاحات است. به تعبیر دیگر، پیوندی ماهوی میان بهارنویسی و اصلاح‌طلبی وجود دارد. نمی‌توان بهار را منتشر کرد و از «اصلاحات» سخن نگفت. به تبعیت از سنت پژوهش‌نویسی، باید کلید واژه‌های پروژه خود را تعریف کنیم. بهار روزنامه‌ اصلاحات است اما کدام اصلاحات؟ پاسخ است؛ در این روزنامه به اصلاحاتی مقید هستیم که به معنی واقعی کلمه، «اصلاح» را به تمامی در قامت سیاسی و اجتماعی، متجلی می‌کند. اصلاحات نام بلندی است، نامی که می‌توان تاریخ پرافتخاری برایش نوشت، از بامداد تاریخ نوین تا امروز. اما در کنار این «تالار بزرگ افتخار»، باید از «دکان‌های کوچک فرصت» نیز یاد کرد. بهار با اصلاح‌طلبی همراه است نه فرصت‌طلبی. تاسف بسیار است که گاه همه واژه‌های خوب، به مسلخ فرصت‌طلبان می‌رود. آنان‌ که بنام اصلاحات و به کام منافع خود، اصلاح‌طلبی می‌کنند، رسوا می‌شوند. اصلاحات نام بلندی است و جبهه‌ای به قامت تاریخ آزادی‌خواهی دارد؛ با این نام بلند، نباید «دلالی» کرد. بازاریابی سیاسی کسانی که کمترین اعتقاد و التزامی به اصلاح ندارند، بدترین ضربه را به اصلاحات زده است. بهار روزنامه اصلاح‌طلبان است نه روزنامه فرصت‌طلبان. در این مسیر، ضمن تاکید بر پذیرش رویکرد بزرگان اصلاحات، از فرصت‌طلبی‌ها و دلالی‌ها اعلام برائت می‌کنیم. بازخوانی انتقادی اصلاح‌طلبی،‌ نیاز جدی اصلاحات است. اصلاحات باید بتواند با خوانش انتقادی از گذشته و حال خود، به بازنگری استراتژی‌ها و نگرش‌های خود بپردازد.

3. صلح و نه خشونت
این روزها، خاورمیانه در جهنم خشونت می‌سوزد. خشونت این‌قدر عریان و آن‌چنان سهمگین است که جان جهان را نگران کرده است. خشونت فزاینده، هراسی تمام‌عیار در میان افکار عمومی و به‌خصوص در دل دانشوران ایجاد کرده است. شاید در حال حاضر، راه‌حلی برای توقف فاجعه‌ها نباشد،‌ اما این نکته مهم است که هرگز نباید تسلیم خشونت شد. آنچه خشونت را آغاز می‌کند و در مرحله بعدی به‌صورت تصاعدی افزایش می‌دهد،‌ نه فیزیک خشونت که اندیشه خشونت است. برای مقابله با خشونت،‌ باید کار فکری،‌ تبلیغی و فرهنگی کرد.
موثرترین و مهم‌ترین ابزار مقابله با خشونت رسانه‌ها هستند. به گفته مرحوم کاظم معتمدنژاد، صلح، آرامش و امید، مسئولیت بزرگ روزنامه‌نگار است. روزنامه‌نگاران وظیفه دارند،‌ جامعه را در برابر خشونت،‌ آرام کنند. روزنامه بهار،‌ عطف به سرشت بهاری خود، مسئولیت صلح‌طلبی را در رأس اهداف خود قرار خواهد داد و تلاش خواهد کرد در تمام حوزه، با خشونت مقابله کند. فراتر از خشونت فیزیکی و عریان در خارومیانه،‌ به‌گواه جامعه‌شناسان، انواع خشونت نرم، جامعه ما را آزار می‌دهد. بهار تلاش خواهد کرد، تریبونی برای همه گروه‌ها و نگرش‌های سیاسی و فرهنگی باشد که اولا دل در گرو منافع کشور،‌ نظام و ملت دارند و ثانیا، از هرگونه ادبیات خشونت‌آمیز پرهیز می‌کنند. بهار محمل گفتگوی بدون خشونت همه مخالفان و منتقدان خواهد بود. خشونت در همه ابعاد خود، خط قرمز ما است.

4. جامعه و نه سیاست
بدون اینکه ضرورت و واقعیت «امر سیاسی» را نفی کنیم، باید از فربگی حداکثری،‌ غیرعادی و نادرست سیاست در جامعه خودمان گلایه کنیم. امر سیاسی آن‌قدر فربه شده که در جایگاه‌هایی فراتر و غریبه‎‌تر از خود قرار گرفته و جای دیگر نهادها را اشغال کرده است. ما به قدرتمند شدن جامعه و فربه‌شدن فرهنگ نیاز داریم. برای فهم این ضرورت، کافی است بگوییم اگر این وضعیت کاریکاتوری ادامه یابد، جامعه ما در مسیر سقوط اجتماعی قرار خواهد گرفت که در آن صورت، عرصه سیاست نیز ضربه خواهد دید. سیاست باید به جایگاه خود بازگردد و بیش از این، بوم‌رنگ جامعه ایرانی را تمام‌قد به خود اختصاص ندهد.
متاسفانه، وضعیت حداکثری امر سیاسی، همه حوزه‌ها از جمله رسانه‌ها را نیز قربانی خود کرده است. رسانه‌های ما کمتر به محیط زیست، کودکان، کسب‌وکار، زندگی و دیگر ساحت‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی می‌پردازند. تیترهای نخست روزنامه‌ها و مطالب خوش‌نشین سایت‌ها عموما به امر سیاسی می‌پردازند. سیاست،‌ رسانه را از جامعه ربوده و به ابزار رخ‌نمایی خود تبدیل کرده است. لازم است، رسانه‌ها در کنار سیاست، به جامعه و فرهنگ نیز بپردازند و شاید لازم باشد، در این مسیر،‌ به تبعیض مثبت روی آورند. روزنامه بهار نیز، ‌تلاش خواهد کرد، امر سیاسی را فربه‌تر از جایگاه آن، نبیند و دیگر ساحت‌ها را قربانی ساحت سیاست نکند.