محمد توکلی
شاید بتوان پر سروصداترین خبر هفته گذشته را نشست خبری محمود احمدینژاد دانست. در هفتهای که سید ابراهیم رییسی پس از گمانهزنیهای بسیار به عنوان نامزد جریان اصولگرا در انتخابات96 برگزیده شد، احمدینژاد هم دست در دست دو یار دیگرش، مشایی و بقایی، نشان داد که عزم جزمی برای حضور مجدد در قدرت در سر دارد. درباره این نشست خبری گفتنی هایی است که در پی میآید:
1ـ برخی از فعالان سیاسی و بخشی از جامعه معتقدند که رسانههای جریانات اصلاحی میبایست اخبار مربوط به احمدی نژاد و همراهانش را بایکوت رسانهای کنند تا به شکل ناخواسته برای آنان تبلیغ نشود. درباره این خواسته که با هر تحرکی از سوی تیم احمدی نژاد شنیده میشود باید گفت که یکی از مهمترین ارکان فعالیت رسانهای جذابیت خبر است. چه بخواهیم، چه نخواهیم رییس جمهور پیشین با نوع گفتار و عملکردی که از خود نشان میدهد سوژه به شدت جذابی برای رسانه هاست در نتیجه این انتظار که خبرهای مربوط به او به خصوص مطالب مطرح شده اش در اولین نشست خبری پس از چهار سال انعکاس کافی پیدا نکند چندان نمیتواند انتظاری منطقی و منطبق با قواعد حرفهای کار رسانهای باشد. جالب آن که رسانههای جریان اصولگرا دقیقا همین برخورد را با خبرهای مرتبط با احمدی نژاد از خود بروز میدهند و بدون توجه به قواعد حرفهای فعالیت رسانهای احمدی نژاد را که خود باعث پدید آمدنش شدهاند مانند خبرهای مربوط جریانات اصلاحی سانسور میکنند که چنین رفتاری هم غیر حرفهای است و هم غیر اخلاقی.
2ـ رییس دولتهای نهم و دهم در کنفرانس خبری اخیرش نشان داد که غیر قابل تغییر است. مانند همیشه پر تناقض سخن گفت، خبرنگاران هیجان زده را که با عصبانیت پرسش کردند را به سخره گرفت و بازی داد، از پرسشهای خبرنگاران منطقی که خود را کنترل کردند عصبانی شد و با خشم پاسخ گفت، آمارهایی عجیب و غریب ارائه کرد که حتی با شاخصهای ارائه شده از سوی مراکز آمار دولت خودش نیز همخوان نبود و سخنانی از جنس «بگم، بگم» را نیز مطابق معمول چاشنی کار خود کرد.
3ـ نشست خبری اخیر احمدی نژاد دو ویژگی مثبت نیز داشت که میبایست مورد توجه همه قرار بگیرد. حضور گسترده خبرنگاران مخالف او و ایجاد فضا برای پرسشگری آنان یکی از این دو ویژگی مثبت بود که جلوه خوبی را از کلیت این کنفرانس خبری به مخاطب عرضه میکند. ویژگی مثبت دوم اشاره صحیح احمدی نژاد به اصلاح ساختاری نهادهای تصمیم گیری در کشور بود. او به درستی اشاره کرد که در برخی موضوعات رییس جمهور به عنوان مقام اول اجرایی کشور آن طور که باید و شاید اختیاراتی ندارد اما باید پاسخگوی عملکرد افراد و نهادهای مختلفی باشد که لزوما اعمال و رفتارشان هماهنگ با خواست و اراده دولت نیست. این که نیت او از بیان چنین مطالبی فرار از پاسخگویی نسبت به عملکرد هشت ساله اش بوده باشد و یا بیان تجربه کسب شده اش در آن هشت سال فعلا محل بحث نیست و مسئله مهم اشاره درست او به این موضوع است که در دوران دولت روحانی و سالهای دورتر در دولت خاتمی نیز صدمات حاصل از ساختارهای غلط، موازی و غیر پاسخگوی تصمیم گیری را شاهد بوده ایم.
4ــ احمدی نژاد در بخشی از نشست خبری در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران در خصوص نرخ تورم بالا در دولت او گفت که این نرخ تورم بالا مربوط به سال آخر بوده است و به کمک خارجیها و برخی در داخل اتفاق رخ داده است. درباره ادعای «دایی جان ناپلئونی» رییس جمهور سابق که علت افزایش افسار گسیخته تورم در دولت خود را دخالت خارجیها و مخالفان داخلی اش ذکر کرده است – ادعایی که بارها نیز از سوی حامیانش تکرار شده - پاسخی نمیتوان داد زیرا مانند بسیاری دیگر از ادعاهای این جماعت سندی مبنی بر تایید آن هیچگاه ارائه نکرده اند. اما در خصوص آن که احمدی نژاد در کمال تعجب مدعی است که تورم بالا تنها در سال آخر دولت او ایجاد شده است باید گفت که آمارهای مراکز آمار دولت ایشان خلاف این مطلب را نشان میدهد. با دقت در نرخ تورمی که از سوی دولت گذشته اعلام شده است به این نتیجه میرسیم که از سال 84 تا 88 نرخ تورم از حدود ده درصد به بیش از 25 درصد رسیده است، و از سال 88 تا 91 از حدود 11 درصد به بیش از 30 درصد افزایش پیدا کرده است. همانطور که قابل ملاحظه است به استثنا سال 88 در سایر سالهای حضور دولت احمدی نژاد همواره نرخ تورم روندی صعودی داشته است و این ادعا که این اتفاق تنها در اواخر آن دولت رخ داده است به روشنی خلاف واقع است.
5ـ از نکات جالب توجه در نشست خبری رییس جمهور سابق تاکید چند باره او بر این نکته بود که میبایست پیش از اتهام زنی به افراد این اتهامات در مراجع ذی ربط اثبات گردد. این که آقای احمدی نژاد بالاخره این اصل بدیهی و ساده را متوجه شدهاند جای شکرگزاری دارد اماای کاش کمی زودتر متوجه این نوع بدیهیات میشدند آن گاه شاید شاهد آن رفتار زننده در برابر چشمان حیرت زده مردم در مناظرات88 نبودیم.
6ـ احمدی نژاد عملکرد دولت خود را بهترین عملکرد در هفتاد سال اخیر میداند! این حجم از اعتماد به نفس قطعا ستودنی است اما خوب است ایشان توضیح دهند که چگونه ممکن است اقتصادی که دچار رکود تورمی است به شکلی که تورم به بالای 35 درصد رسیده است و نرخ رشد اقتصادی منفی 7 درصد را تجربه میکند بهترین عملکرد در هفتاد سال اخیر در ایران باشد؟ یا فی المثل صدور هفت قطعنامه تحریمی علیه کشورمان که برخی از آنان در تاریخ شورای امنیت بی سابقه بوده است چه جایگاهی در این کارنامه درخشان در هفتاد سال اخیر دارد؟ ایجاد کمتر از 50هزار شغل خالص بنا بر آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار دولت پیشین نشانهای از بهترین عملکرد در هفتاد سال اخیر است؟
7ـ شاید بتوان جالبترین بخش گفتههای رییس جمهور سابق را اعتراض او به حصر و ممنوع التصویری و حبس برخی فعالان سیاسی دانست. او در حالی از دوست داشتن همه سخن میگوید و مدعی اعتراض به چنین رویه هایی میشود که خود در زمان محصور شدن آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و همچنین ایجاد محدودیتهای متنوع برای فعالان سیاسی از جمله سید محمد خاتمی، رییس شورای عالی امنیت ملی بوده است و در آن ایام هیچگونه اعتراضی به آن تصمیمات از خود نشان نداده است. ما ایرانیان حافظه تاریخی خوبی نداریم اما نه در این حد که وقایعی که هنوز یک دهه هم از آن نگذشته است را هم فراموش کنیم.
8ــ در این نشست خبری شاهد تکرار پرسشی واحد درباره احتمال بالای رد صلاحیت بقایی بودیم که احمدی نژاد در پاسخ به آن همواره بر این نکته تاکید میکرد که دلیلی برای چنین موضوعی نیست و در صورت وقوع این اتفاق برای حل آن راهها و طرح هایی دارد که به قول خودش «چیزهای مهمی است» . گویا ابهام گوییترفند تازه احمدی نژا د برای جلب توجه شده است. «چیزهای مهم» او چه خواهد بود؟ باید منتظر بود و دید طراحیهای جدید او چیست؟ توهم حمایت مردمی و یک اعتراض؟ یا رو کردن اسناد و مدارکی به قصد بر هم ریختن اوضاع سیاسی کشور؟ و یا احتمالی که شاید احتمال قویتری هم باشد این است که همه این خط و نشان کشیدنهای پیدا و پنهان یک بلوف سیاسی است برای امتیاز گیری از شورای نگهبانی که درست یا غلط نشان داده است از رد صلاحیت کردن بزرگان انقلاب هم ابایی ندارد چه برسد به فردی که به گفته سخنگوی دستگاه قضا پروندهای مفتوح دارد که در حال رسیدگی است.
9ـ سادهسازی امور پیچیده سیاست خارجی یکی دیگر از ویژگیهای مدیریت «احمدی نژادی» است که البته مانند آن را میتوان در بسیاری از اصولگرایان – که حالا مخالف او شدهاند – نیز مشاهده کرد. او معتقد است که بینترامپ و کلینتون و یا اوباما و بوش تفاوتی وجود ندارد و همه آنان مجری دستورات «مدیریت پشت پرده» در ایالات متحده هستند! سپردن سکان سیاست خارجی کشور به افرادی که چنین نگاهی دارند به معنای به مسلخ بردن منافع ملی کشور و هدر دادن بسیاری از فرصتها خواهد بود. فردی که نوع مواجهه اوباما با ایران را که به برجام و رفع بسیاری از تحریمهای اثرگذار منجر شد با نوع کنشگری بوش جنگ طلب یکسان میپندارد قطعا توان رویارویی با موضوعات پیچیده و چند وجهی حوزه بین الملل را نخواهد داشت.
10ـ احمدی نژاد معتقد است که در موضوع فاجعه کهریزک که به تعبیر رهبری نظام مصداق «جنایت» بود موضع گیری کرده است. اشاره او به سخنرانی اش در ماه رمضان در سال 88 است. او در آن سخنرانی گفته است: «حوادث بدی اتفاق افتاد، جمعی از مردم آسیب دیدند حوادث بسیار تلخ بود، عدهای به کوی دانشگاه حمله و کارهای زشتی کردند، در برخی بازداشتگاهها، اقدامات زشتی انجام شد، میخواهم اعلام کنم این کارهایی که در کوی دانشگاه و بازداشتگاه و امثال این انجام شد، اینها هم اجزای سناریوی دشمن بود، اینها به دست وابستگان به جریان براندازی انجام شد.» در این جملات نه تنها اثری از محکوم کردن افراد عامل و آمر آن جنایت مطلقا دیده نمیشود بلکه بالعکس با «تئوری توطئه» افرادی که «وابستگان جریان برانداز» خوانده شدهاند مرتکب این اعمال شده اند. یعنی از نگاه احمدی نژاد معترضان به انتخابات 88 خودشان برای اجرای «سناریو دشمن» باعث فاجعه ایجاد شده در کهریزک شدهاند!
11ـ دستبرد امریکا به دو میلیارد دلار از اموال ایران نیز پایش به این نشست خبری باز شد و رییس جمهور سابق در تحلیلی عجیب مدعی شد که چون این اتفاق در دولت روحانی بوده است پس دولت گذشته نقشی در آن نداشته است. این نگاه به واقع حیرت آور است، اسناد و مدارک نهادهای مرتبط با این موضوع همگی حکایت از آن دارد که دولت سابق میتوانست و به علت هشدارهای روشنی که داده شده بود باید منابع مالی کشور را از دسترس امریکا بین سالهای 86 تا 87 خارج میکرد اما چنین نکرد و این پرونده دو میلیارد دلاری شاهکاری است که از آن زمان مانند «استخوان لای زخم» باقی ماند و به علت از دست دادن وقت طلایی برای خارج کردن منابع مالی دیگر کاری نمیشد انجام داد.
12ـ احمدی نژاد در خصوص عبارت جنجالی اش در جشن پیروزی انتخابات88 گفت: «خس و خاشاک را به کی گفتم؟ به مردم گفتم؟ متن صحبتها موجود است. من گفتم آنها که دارند آتش میزنند و مردم را در خیابان میکشند» رییس جمهور پیشین معتقد است که روی سخن او در آن سخنرانی افرادی بود که «آتش میزدند و مردم را در خیابان کشتند» . بیاییم فرض را بر صحت مطلب بیان شده از سوی ایشان قرار دهیم. پرسش اساسی این است که مگر تا عصر 24 خرداد88 که آن جشن کذایی برگزار شد و این عبارت بیان شد مردمی کشته شده بودند و یا جایی آتش گرفته بود؟ چرا با تاریخ بازی میکنیم؟
بنا بر اطلاعات رسمی ارائه شده از سوی مراکز ذی ربط تا آن زمان که هنوز کسی از دست نرفته بود. نه تنها کسی کشته نشده بود بلکه با نشست خصوصی بین میرحسین موسوی و رهبر انقلاب که با تدبیر رهبری برگزار شده بود میرفت که جوّ اعتراضات به سمت آرامش حرکت کند و موسوی در بیانیهای رسمی صراحتا از التزام کامل به ولایت فقیه و ادامه مسیر اعتراضات از طرق قانونی سخن گفته بود تا اینکه نامزد سرمست از پیروزی جشنی زودهنگام برگزار کرد و بنزینی دوباره بر آتشی ریخت که میرفت با تدبیر بزرگانی از هر دو سو سرد شود. آری، جناب احمدی نژاد «خس و خاشاک» گفتن حضرت عالی چیزی بیشتر از یک توهین به قشر معترض بود و باعث شعله ور شدن دوباره آتشی شد که هنوز هم آسیبهای آن همراه کشور است.