... استخدامها، نه بر مبنای شایستگی و نه بر مبنای عدالت واقعی است. در بسیاری از استخدامها اولویتهایی تعیین میگردد که خود این اولویتها نفس شایسته گزینی و عدالت را زیر سوال خواهد برد...
عطا افشاریان
گروه اقتصادی: کار و ایجاد شرایط مطلوب کاری را باید یک از مهمترین وظایف دولتها دانست. به طور حتم وظیفه دولتها ایجاد اشتغال نیست، ولی این وظیفه مهم آنهاست که با رهبری و هدایت و مدیریت بهتر اقتصاد و قوانین کشور، فرآیند ایجاد کار و اشتغال را تسهیل و تسریع کنند و شرایطی ایجاد سازند که نخبگان در جهت تولید و بهره وری گام بردارند و به تبع آن انسانهای دیگر نیز برخوردار گردند.
عدالت اجتماعی با اقتصاد و کار گره خورده است و جامعهای که دارای فقر و فاصله طبقاتی است و همچنین از آمار بیکاری بالایی برخوردار است، نمی تواند مدعی ایجاد عدالت باشد. عدالت به مفهوم تساوی نیست، چرا که استعدادها و تواناییهای افراد و حتی میزان تلاش آنها متفاوت است، بلکه عدالت به مفهوم یکسان بودن شرایط و عادلانه بودن شرایط و به عبارتی ایجاد فرصتهای برابر برای همه افراد است. آموزش عمومی، ایجاد فرصت آموزش عالی برای همه، ایجاد فضای دسترسی به اطلاعات، شفاف سازی و قوانینی از این دست در دنیای غرب در جهت ایجاد عدالت اجتماعی بوده است.
بیکاری و معیشت اقتصادی یکی از مهمترین دغدغههاي خانواده ایرانی است، دغدغه هایی که البته با شرایط محیطی کشور ما نباید وجود داشته باشد و در اثر سوء مدیریت همچنان بر کششور احاطه دارد. در این میان دولتها، با توجه به عمر کوتاه خود و البته تمایل زیاد سیاستمداران ایرانی به جاویدان شدن در تاریخ، هر کدام طرحهای ضربتی را برای حل این مشکل اجرا نموده اند. طرحهایی که در نهایت موفقیت آمیز نبوده اند و تبعات سنگینی را برای کشور به دنبال داشته اند.
دولت بزرگ، خود یکی از موانع اجرای این طرحها بوده است. نبود بخش خصوصی فعال، متشکل از نخبگان جامعه نیز در عدم موفقیت طرحها و گامهای اقتصادی بزرگ موثر بوده اند. در کشوری که بزرگان اقتصادی آن از واردات و رانتهای ارزی و شرکتهای بزرگ وابسته به دولت، ایجاد گردد و نه از نبوغ، اختراع، تولید و رقابت صحیح اقتصادی با بزرگان دنیا، نباید انتظار داشت نرخ بیکاری بالایی نداشته باشد. در چنین کشوری استخدام دولتی یکی از اهداف مهم مردم خواهد شد.
در بخش خصوصی، هر مدلی از استخدام پذیرفته شده است، زیرا بخش خصوصی منافع و زیانهای خود را میشناسد و مفهوم عدالت اجتماعی برای بخش خصوصی مفهومی نخواهد داشت ولی قانون، حفظ کرامت انسانی و ارتقا موقعیت شغلی پرسنل به طور حتم از اهمیت ویژه برخوردار است. در سیستم بیماری که اکثر جامعه دانشگاهی آن در فکر ورود به بخش دولتی هستند، رعایت شرایط منصفانه برای ورود افراد به سیستم دولتی و حتی ایجاد شرایط مناسب برای ورود افراد نخبه به این سیستم از اهمیت بالایی برخوردار است.
واقعیت آنست که استخدامها، نه بر مبنای شایستگی و نه بر مبنای عدالت واقعی است. در بسیاری از استخدامها اولویتهایی تعیین میگردد که خود این اولویتها نفس شایستهگزینی، تخصصگرايي و عدالتمحوري را زیر سوال خواهد برد. این اولویتها از هر جنسی که باشند، ممکن است سبب ورود یک فرد ناشایست به سیستم دولتی گردد و همین فرد و افراد، در سالهایی نه چندان دور افرادی موثر برای تصمیمگیری کلان تبدیل گردند و با ایجاد تصمیمات غلط، جامعه را دچار خسران نمایند.
اخيرا، دولت از استخدام در سیستم آموزشی کشور خبر داد، سیستمی که هنوز نتوانسته بعنوان یک سیستم ملت ساز مورد قبول واقع شود و معلمان همچنان حکم سوادآموز را برای دانش آموزان دارند و نه معلمان زندگی و فرهنگ. سیستمی آموزشی که مدرک تنها هدف آن است و کلاسهای کنکور و موسسات تست زنی، از موفق ترین برندهای اقتصادی فعال در آن هستند. استخدام در سیستم آموزشی قطعا باید از سخت ترین رویه ها باشد.
کسانی که با رویه استخدام در سیستمهای نظامی و امنیتی آشنا باشند میدانند که چه پروسههاي طولانی باید طی شود تا فرد صلاحیت لازم را کسب نماید و وارد آن سیستم گردد، هر چند در برخی موارد متاسفانه این پروسهها نیز دور زده میشوند، ولی برای مهمترین سیستم کشور یعنی سیستم انسانساز و فرهنگساز کشور، تنها به استخدام گسترده اکتفا میشود و بنا بر اظهار دولتیان در این استخدام عدهای از اولویت استخدام برخوردار خواهند بود.
آیا افرادی که در اولویت قرار میگیرند، شرایط مناسب برای استخدام را دارند؟ آیا اینکه مرسوم شده است در بسیاری از ادارات و موسسات دولتی و شبه دولتی، استخدامها موروثی و خانوادگی شدهاند و از اولویت برخوردارند در جهت توسعه و رشد ایران است؟ آیا اصولا اولویت در کشورهای توسعه یافته نیز مفهومی دارد؟ و آیا اولویت با مفهوم عدالت اجتماعی سازگار است؟ اگر فردی دارای شرایط بهتر از فرد دیگری است مفهوم اولویت چیست؟
آیا این امکان وجود دارد که دو فرد شرایط یکسان داشته باشند و ما یکی را بر دیگری ترجیح دهیم؟ و آیا ملاک این ترجیح ملاک صحیحی است؟ مدیر محترم دولتی فرموده بودند در استخدامهای آموزش و پرورش، فرزندان معلمین اولویت بالاتر را دارند. چه پارامترهایی این برتری را برای این عزیزان ایجاد مینماید؟ آیا صرف معلم بودن این تضمین را ایجاد مینماید که خانواده وی نیز معلمینی مناسب برای تربیت نسل فردا باشند؟
تکلیف جامعه کارگری ایران کجاست؟ آیا کارگران نیز باید موروثی شغل خود را به فرزندان خود واگذارند؟ هزاران سال پیش نیز در ایران چنین روالی برقرار بود، آیا با این حساب تفاوتی میان این نظامها وجود دارد؟ اگر هر نهادی برای خانواده خود اولویت ایجاد نماید، آیا جامعه کارگری از عدالتی برخوردار خواهد شد؟ عدالتی که همواره به شعار اول دولتمردان برای حکمرانی و سوار شدن بر بال احساسات این طبقه تبدیل شده است. شاید باید تعریف عدالت را تغییر داد و یا عدالت را برای همیشه از دامنه لغات پاک کرد تا حداقل به ابزاری برای سیاست بازی، سیاست مداران تبدیل نشود.
فراموش نکنیم که تمام تنشهای اجتماعی، خواستگاه بی عدالتی دارند و جامعه کارگری، هر چند امروز رمقی ندارد و بنیادهای زندگی آن از هم پاشیده است، مهمترین جامعه هر کشوری است. هر چند مهاجرینی چون برادران افغان ما این نقش مهم را ایفا کنند و از حقوق اولیه انسانی چون بیمه محروم باشند ولی هر بی عدالتی حتی در حق مردمان کشور همسایه، قابل توجيه نيست.
این موروثی دیگه چه صیغه ایه که وزیر آموزش و پرورش هم با افتخار به آن تاکید می کند!!!!
مگه جامعه طبقاتیه؟؟؟!!!! (320054)