به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۱۱:۲۹
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۰ ساعت ۲۰:۳۲
کد مطلب : ۱۸۱۵۲۷
محمد کیانوش‌راد:

برای تغییرات اجتماعی «انتخابات» اصل نیست

برای تغییرات اجتماعی «انتخابات» اصل نیست
گروه سیاسی: انتخابات یکی از رکن‌های اساسی جمهوریت هر نظامی است. همچنین باید گفت،‌ توجه به الزام‌هایی که برای برگزاری یک انتخاباتی آزاد لازم است، بایدی است که بی‌توجهی به آن حتما هزینه‌های زیادی را در پی خواهد داشت. محمد کیانوش‌راد رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان خوزستان و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد در گفت‌وگو با روزنامه «همدلی» ضمن تاکید بر احتیاج به کشور برای برگزاری انتخابات آزاد با گفتن اینکه «اکثریت مردم ایران به قرائت اول انقلاب، یعنی قرائت امام و طالقانی و منتظری و مطهری رای دادند. پس علت حادثه انقلاب، علت مبقیه انقلاب باید تلقی شود» به پرسش‌ها پاسخ می‌گوید:

- جریان اصلاحات داعیه اصلاح‌طلبی و اصلاح‌خواهی دارد. حتماً از این جریان توقع می‌رود در شرایط خطیر بیایند وارد گود شوند و برای مشکلات کشور و مردم راه‌حلی بدهند و دست به اقدام عملی‌ بزنند. با این حال، با توجه به اتفاقاتی که در این دو سال افتاده و نارضایتی‌هایی که وجود دارد، پایگاه اجتماعی‌ اصلاح‌طلبان به خطر افتاده است. حتی آقای خاتمی هم دو سه ماه پیش گفتند دیگر نمی‌توانیم به راحتی به مردم بگوییم که بیایند رای بدهند. در چنین شرایطی تکلیف اصلاح‌طلبان چیست؟
* برای تغییرات اجتماعی انتخابات اصل نیست، اما پایه‌ای قابل قبول برای اصلاحات است. هر جریان سیاسی که به دنبال اصلاحات و تاثیری‌گذاری است، باید در شرایط امکان‌های پیش رو و مقدورات اجتماعی و سیاسی دست به عمل سیاسی بزند. در واقع انتخابات مهم‌ترین عمل سیاسی است و البته انتخابات برای اثر‌گذاری است، اگر مردم ببینند در انتخابات حرف آنها به کرسی نمی‌نشیند ، حق دارند در مورد کنش سیاسی انتخاباتی دست به انتخاب بهترین راه‌حل‌ها بزنند. همچنین باید در نظر داشت، انتخابات اصل نیست، اما یکی از بهترین راه حل ها برای تغییرات است، اما تنهاترین راه‌حل نیست.

-نارضایتی‌ها موجب می‌شود، مردم برای رغبتی نداشته باشند؟ 
* در اینکه شرایط اجتماعی و سیاسی امروز ایران پر از یاس و سرخوردگی است، شکی نیست. اما باید این را هم در نظر داشت، انتخابات حق مردم است. این حق را هم کسی یا حاکمیت به مردم نداده که‌ مدعی شود ما حق انتخاب را به مردم می‌دهیم یا نمی‌دهیم.

-درباره اینکه انتخابات و انتخاب کردن عملی شرعی و تکلیفی خوانده می‌شود، چه نظری دارید؟
* انتخابات عملی آیینی و یا مثل مراسم و مناسک نیست، هر انتخابات هدفی را دنبال می‌کند و در دنیای امروز هدف و فلسفه آن حقِ تعیین مردم بر سرنوشت خویش است. حتی اگر مردم در انتخابات اشتباه کنند، باز هم این حق مردم باید پاس نگه داشته شود. انتخابات راهی غیرخشونت‌آمیز برای اصلاح و تغییر سیاست‌ها و رویکردها در کشور است. هیچ‌کس حق ندارد در مقام حاکمیت و یا اجرا و نظارت بر انتخابات بگوید ما تشخیص می‌دهیم چه سیاستی درست یا نادرست است.

-فضای رقابتی چرا باید جدی گرفته شود و جدی نگرفتنش چه تبعاتی دارد؟
* اگر به فلسفه اصلی و روح قانون اساسی برگردیم، باید از انتخابات آزاد به معنی واقعی آن دفاع کرد. ضمنا انتخابات صرفا برای انتخابات هم حرف کامل و دقیقی نیست ، انتخابات برای اجرای خواسته های مردم است. 

-اگر مردم ببینند در انتخابات، آن هم با هزار محدودیت وارد می‌شوند و پس از آن نمایندگان آنها مصلوب‌ا‌لید هستند، چه باید کرد؟ 
* مردم در اداره امور کشور باید مبسوط‌‌الید باشند و هر سیاست اشتباهِ احتمالی ِ مورد تایید مردم هم باید در انتخابات‌های بعد اصلاح شود.  شرکت کردن و یا شرکت نکردن در انتخابات هم حق مردم است. پس شورای نگهبان و مسولان بلند پایه باید شرایط واقعی و آزاد انتخابات و اجرای پس از انتخابات را تضمین کنند.

-حضور اصلاح‌طلبان چقدر می‌تواند حائز اهمیت باشد؟
* فرض اولیه گروه‌های اصلاح طلب و یا هر جریانی مسالمت‌آمیزی بهره‌گیری از فرصت انتخابات است. در دوره‌هایی از انتخابات‌های گذشته، جریان چپ و یا اصلاح‌طلب از فرصت انتخابات برای بیان دیدگاه‌‌های خویش و سخن گفتن با مردم بهره می‌بردند. امروز هم می‌توان در فرض محدودیت‌های فراوان پیش‌رو، از فرصت انتخابات برای گفت‌وگو با مردم استفاده کرد. اما اینکه در آینده اصلاح‌طلبان از چه تاکتیکی پیروی می‌کنند، به شرایط آینده و خرد جمعی مجموعه اصلاح‌طلبان بستگی دارد و از الان نمی‌توان به صورت قاطع سخن گفت. البته برای برگزاری انتخاباتی تاثیرگذار، اشکالات ساختاری فراوانی اکنون وجود دارد. به گونه‌ای که ما از اول انقلاب با دو دولت مواجه بوده‌ایم و تقریبا همه دولت‌ها از این وضعیت ناراضی و معترض بوده‌اند. رویکردی که همچنان ادامه دارد! مساله اصلی آن است که کشور را با دو سیاست و با دو دولت نمی‌توان اداره کرد. اخیرا هم آقای اراکی یکی از نمایندگان مجلس خبرگان گفت که اگر همه امور و همه عزل و نصب‌ها توسط ولی‌فقیه اداره می‌شد بهتر بود. قطعا این سخنی اشتباه و همراه با اشتباهات فراوان و به ضرر مصالح و منافع کشور و مردم است اما برخی از ابتدای انقلاب این تفکر را دنبال می کردند و همچنان به آن اصرار دارند!

ظاهرا به زعم آن‌ها به دلایلی که اکنون نمی‌توان به تفصیل گفت، این هدف را آسان یافته‌‌اند اما غافل از اینکه اصولا انقلاب، برای حق حاکمیت مردم تحقق یافت. مردم به دلیل اینکه احساس کردند با قرائتی از اداره کشور روبرو هستند که حق آن‌ها را مسلم می‌دانند به جمهوری‌اسلامی رای دادند و اگر آن روز تفسیرهای امثال مصباح‌یزدی ، تفسیرهای حاکم بود، قطعا رای مردم چیز دیگری بود. تفسیر امام خمینی و اکثر بانیان انقلاب مثل طالقانی، منتظری و مطهری چیز دیگری و برخلاف رای امثال مصباح‌ یزدی بود. اکثریت مردم ایران به قرائت اول انقلاب، یعنی قرائت امام و طالقانی و منتظری و مطهری رای دادند. پس علت حادثه انقلاب، علت مبقیه انقلاب باید تلقی شود. امروزه حرف از دیکتاتوری مصلح، هیچ جایگاهی در نزد افکار عمومی ندارد. پس بهتر است همه به قرائت اول انقلاب بازگردند. در واقع تحکم‌های دیکتاتور‌مابانه از سوی هرکسی ولو به زعم خودشان خیرخواهانه محکوم به شکست و همراه با آسیب‌های فراوان اجتماعی است.

-ممنون؛ حرفی مانده است؟ 
* اداره کشور متعقل به مردم است و هیچ طبقه و قشری حقی ویژه‌تر از تک‌تک رای دهندگان ندارد. مسولان نظام باید این را به صراحت بیان کنند و در عمل هم به آن پای‌بند باشد ولو از نظر آن‌ها رای مردم اشتباه باشد. تنها در اینصورت همبستگی اجتماعی که سخت به آن نیازمندیم، حاکم خواهد شد.