گروه سياسي: خبرنگار بهار امروز كسب اطلاع كرد: اطرافيان و حلقه نزديك محمود احمدينژاد با مشاوره با او به اين نتيجه رسيدهاند كه براي انتخابات سال آينده بايد روي يكي از سه مدل تبليغاتي و موجود كار كنند: 1- انتخابات رياستجمهوري (با هدف معاون اولي احمدي نژاد) 2-شوراي شهر تهران (با هدف شهردار شدن احمدينژاد) 3- تركيب دو حالت قبلي (با هدف افزايش شانس در هر يك از دو انتخابات). ظاهرا با رسميت يافتن منع و يا به تعبيري نهي كانديداتوري شخص احمدي نژاد براي رياستجمهوري، نزديكان او به اين نتيجه رسيدة اند كه بايد هرچه زودتر يك كانديداي بالقوه را جايگزين او كرده تا با توجه به نقش حمايتي احمدينژاد (شبيه كاري كه آقاي خاتمي در سال 88 براي اعلام حمايت از مهندس موسوي نمود) شانس زيادي در انتخابات سال 96 داشته باشد.
بنا به اين گزارش، يك فعال رسانهاي نزديك به احمدينژاد به خبرنگار ما گفته است: طي چند هفته گذشته تاكنون خصوصا پس از نهي احمدينژاد براي ورود به عرصه انتخابات، بر سر گزينههاي مختلف در بين حلقه اوليه احمدينژاد براي رسيدن به اجماع تبادل نظر شده است. طبق اين فرمول، فردي كه مشخص شود از فيلتر شوراي نگهبان عبور كند به طور كامل توسط احمدينژاد مورد حمايت قرار خواهد گرفت و در همه سفرهاي تبليغاتي وي حضور خواهد يافت و براي افزايش آراي او سنگ تمام خواهد گذاشت. اگر اين پروژه به هر دليل، اجرايي نشود طيف احمدي نژاد بر روي انتخابات شوراي شهر تهران تمركز خواهند كرد.
آن گونه كه از اظهارات اين فعال رسانهاي بر ميآيد، حاميان احمدينژاد خصوصا به دليل موج ايجاد شده درباره منع وي از كانديداتوري سخت معتعقدند كه كانديدايي كه توسط دكتر مورد حمايت واقع شود شانس بسيار بالايي براي پيروزي خواهد داشت و حداقل آن اين است كه از كانديداي اصولگرايان راي بيشتري خواهد آورد و ميتواند با روحاني به دور دوم صعود كند. كانديداي مورد حمايت حلقه احمدينژاد، شخصي خواهد بود كه از تاييد صلاحيتش اطمينان حاصل شود و از سوي ديگر، شخص احمدينژاد را پيشاپيش به عنوان معاون اول خود معرفي كند.
مشكل حلقه تصميم گيران احمدينژادي اين است كه بسياري از چهرهها و نزديكان و مديران او داراي پروندههاي اتهامي و حتي احكام قضايي هستند و همه آنان نيز در انتخابات سال 92 توسط شوراي نگهبان رد صلاحيت شدند كه شاخص ترين آنها، رحيم مشايي ميباشد. همين امر عملا راه بسياري از افراد شناخته شده اين طيف را از حضور در انتخابات سد ميكند و انتخاب براي فرد ايدهآل را نيز سخت تر كرده است زيرا در حال حاضر انتخاب چنين فردي بسيار دشوار به نظر ميرسد. خصوصا اينكه افراد مطرحي چون جليلي (فاصله گرفتن با احمدينژاد)، مشايي (رد صلاحيت در دوره قبل)، رحيمي (حكم حبس 5 ساله) و ... عملا از اين ليست خارج هستند و طيف احمدينژاد در صدد مطرح كردن يك كانديداي گمنام اما با فن بيان قوي هستند زيرا احمدينژاد سخت معتقد است در انتخابات ايران كسي برنده ميشود كه بتواند فن بيان خوبي داشته باشد و خصوصا در مناظره ها حريفان خود را با چند جمله و حتي كلمه ضربه فني كند!
اين استدلال تا حدود زيادي نزديك به واقعيت است. در ايران متاسفانه به دليل سياستهاي اشتباه حاكميت، احزاب واقعي همواره زير فشار قرار گرفته و احزاب منتقد واقعي اجازه فعاليت و رشد ندارند لذا انتخابات ايران به صورت غيراستاندارد و غبر حزبي، و عمدتا بر اساس وعده و وعيدهاي بدون پشتوانهي اجرا، و بعضا توخالي كانديداها و از آن تاسفبارتر صرفا به خاطر داشتن فن بيان قوي! استوار شده است آن هم در يك مدت محدود 20 روزه تبليغاتي! (مقايسه كنيد با 2 سال فعاليت احزاب و كانديداها در آمريكا!) در اثبات اين استدلال مي توان به انتخابات رياستجمهوري سال 84 اشاره كرد كه احمدينژاد با جمله «مگر مشكل جوانها موي سرشان و يا مشكل دختران ما روسريشان است» به يكباره و در چند روز مانده به برگزاري انتخابات از كم شانس ترين كانديدا به پرشانس ترينها مبدل شد و به دور دوم راه يافت! سال 88 نيز او با همين ترفند پوپوليستي و شعارهاي توخالي «بگم بگم» وارد عرصه شد و ... سال 92 نيز واقعيت امر اين است كه آقاي روحاني را چند جمله كليدي همچون «من حقوقدانم»، «حمله گازانبري» و بحث كليد و ...(و البته انصراف كانديداي اصلاحطلبان) وارد پاستور كرد!
همه اينها نشان مي دهد احمدي نژاد همچنان ميتواند در انتخابات سال 96 تاثير به سزايي داشته باشد. او تمام قد از فردي حمايت خواهد كرد. كانديدايي كه پبشاپيش پاي نامه انتصابش به «معاون اولي رياستجمهوري» امضا زده است. «رييسجمهوري در سايه معاون اول»! پروژه حلقه ياران احمدينژاد قابل تامل است، خصوصا وقتي بيشتر تامل كنيم كه در انتخابات ايران «پوپوليسم؛ فن بيان و طرح چند جمله و كلمه كليدي در روزهاي پاياني» بسيار تاثير گذار است! و اين بار «موج ايجاد شده درباره منع وي از كانديداتوري» را براي احمدينژاد ميتوان به همان اندازه و ميزان موج ردصلاحيت آقاي هاشمي، به سود روحاني در انتخابات سال 92 ارزيابي كرد.
بر همين اساس بايد هنوز روي دكتر و بازيها و بگمبگمهايش حساب ويژه باز كرد و از همه مهمتر، اصلا نبايد از حذف يك گفتمان هرچند پوپوليستي، ابراز شادي كرد. احمدينژاد اگر خلافي كرده بايد محاكمه شود و نبايد بدون محاكمه، هيچ فردي را از آزادي و حقوقش محروم نمود. چه ميرحسين موسوي باشد چه احمدينژاد و يا هر شهروند ديگر ايراني.