روزنامه بهار: از بهمن ماه و جشنواره فیلم فجر که ویترینی از فیلمهای تولید شده سال قبل و تلاش سینماگران است تاکنون چندین جشنواره و جشن مهم سینمایی از جمله جشن خانه منتقدین، جشن مستقل حافظ، جشنواره فیلم جهانی فجر و غیره برگزار شده است و حال این فیلمها به جشن مهم سینماگران یعنی جشن خانه سینما رسیده اند. جشنی تخصصی و کارشناسی که منتخبین آن کماکان با دیگر جشنها و جشنوارههای مهم سینمایی کشورمان مغایرت ندارد. جشن خانه سینما که کمی بیشتر از یک هفته دیگر برگزار میشود نیز نامزدهای منتخب خود را اعلام کرد و در این فهرست سه فیلم اتفاق موفق در گیشه و در جشنوارههای مختلف، در صدر توجه قرار گرفتند و این نشان از کیفیت و قطعیت عملکرد موفق سازندگان آن میباشد. سه فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی، «نفس» ساخته نرگس آبیار و «رگ خواب» ساخته حمید نعمت الله و نکته اینکه هر سه آنها در فهرست بهترین فیلم قرار گرفته اند.
***
در صدر انتخاب: «فروشنده» و «نفس» در 10 شاخه و «رگ خواب» در 9 شاخه
دو فیلم «فروشنده» و «نفس» رکورددار نامزدی نوزدهمین جشن خانه سینما شدند. دو فیلم از اصغر فرهادی و نرگس آبیار در ۱۰ شاخه نامزد شده و پیشتاز نامزدی دریافت تندیس خانه سینما هستند. همچنین «رگ خواب» فیلم تحسین شده حمید نعمت الله هم در رتبه بعدی رکورد داران قرار دارد. این فیلمها با وجود تفاوت ساختاری و داستانی، اشتراکاتی دارند که آنها را در کنار هم در یک فهرست گرد هم آورده است.
اشتراک اول: قصه،پرداخت به مصائب زنان
هر سه فیلم به نوعی به مصائبی که بر زنان این سرزمین میرود، میپردازند و زندگی زنان و آنچه بر آنها میرود، نکته کلیدی این فیلمها هستند. در «فروشنده» داستان زندگی زنی که به او تجاوز شده است و سرخوردگیهای او ناشی از این اتفاق و درگیری اش با همسر در مواجهه با متجاوز را به نمایش میکشد. قصهای در دل زندگی مدرن و پرحاشیه این روزها. دردی که در میان زندگی دشوار و گرفتاریهای مالی و غیره، شکافی عمیق در زندگی است و برخورد با این شکاف باتردیدی کشنده همراه است. «نفس» اما روایت کودکانگی دختری کوچک است در دهه شصت که مرگ مادر و گرفتاریهای متداول زندگی دوران جنگ، مصائبی بر زندگی دخترک وارد میکند و در نهایت او قربانی این جنگ نابسامان میشود. «رگ خواب» هم مصائبی که بر یک زن مطلقه و تنها میرود را روایت میکند. زنی ساده دل و تازه مطلقه شده که ساده لوحانه گرفتار رابطهای به نظر عاشقانه میشود. رابطهای عاری از احترام و امنیت و خیانت. زن ساده دل و بریده از خانواده بعد از از دست دادنهای بسیار یعنی از دست دادن مرد مورد علاقه اش، سوءاستفاده از احساساتش و در نهایت مرگ پدرش، خود را بازمی یابد. داستانی آشنا و ملموس از زنانی تنها و ساده دل در اجتماعی بیاندازه بیرحم و ویرانگر.
اشتراک دوم: منتخب در برخی رشتههای مشترک
هر سه این فیلمها در رقابتی پایاپای منتخب جوایزی مهم و فنی شدهاند اما نکته آن است که هر سه نامزد بهترین فیلم، فیلمبرداری و جالب اینکه بازیگر نقش اول زن شده اند. همان طور که داستان آنها درباره زنان است، زنان هر سه فیلم هم به گونهای درخشیدهاند که از سوی داوران نادیده نمانده است و منتخب جایزه نقش اول زن شده اند. ناگفته نماند که حسین جعفریان در «فروشنده»، التهاب وتردیدی که مولفه اصلی فیلم است را در فیلمبرداری منتقل میکند. ساعد نیک زاد در «نفس»، زیباییهای رویاگونه دنیای کودکانه را با رنگها و تصاویری رویایی و فانتزی تصویر کرده است و یکی از امتیازات اصلی فیلم نزدیک شدن زبان تصویری به رویای کودکی و لمس آن است. همچنین فرشاد محمدی در «رگ خواب» با تصاویری تیره و پر کنتراست ولی در عین حال باترکیببندی هایی بی نظیر و متناسب، خفگی و تیرگی زندگی زن ساده دل فیلم را تصویری کرده است. بی شک میتوان گفت فیلمبرداری در «رگ خواب» و «نفس» که بازگوی دنیای ذهنی و واقعی شخصیتها هستند، یکی از مولفههای اصلی است.
اشتراک سوم: ژانر ملودرام و فیلم اجتماعی
هر سه این فیلمها در بستری از زندگی اجتماعی رخ میدهند و بازتاب دهنده بخشی از جامعه هستند، حتی «نفس» که زمان آن به دهه شصت برمی گردد، با این حال معرف خوبی از اتفاقات و وقایع آن روزها است. این فیلمها هیچ یک در ژانر کمدی یا فانتزی- کودک نیستند و همان طور که سالهای اخیر نشان داده است، فیلمهای موفق به سینمای اجتماعی تعلق دارند. سینمایی که روایتگر زندگی و دشواریهای روزمره اجتماعیاند و مخاطب خود را در آنها به خوبی پیدا میکند. خوب یا بد، موثر یا غیر موثر یا به قول بسیاری تقلید شده از آثار فرهادی که بیشتر فیلم هایی اجتماعی اند، این نوع فیلمها طرفداران خود را پیدا کردهاند و در گیشه هم به خوبی مورد استقبال تماشاگران قرار گرفتند و هر سه فیلم فروش خوبی را تجربه کردند.
اشتراک چهارم: ساختار کیفی بالا
هر سه این فیلمها که در طرح موضوع و اجرا بسیار با هم تفاوت دارند، با این حال دارای ساختار کیفی بالایی هستند، همان طور که هر سه فیلم در رشتههای مختلف و مهم فنی و هنری هم منتخب شده اند. مخاطب همان طور که از روانی بیاندازه داستان و بازیهای «فروشنده» لذت میبرد، با روایت رویاگونه و واقع گرای دوران جنگ در «نفس»، خاطرات دهه شصت را به یاد میآورد یا آنها که آن روزگار را ندیده اند، آن روزها را تجربه میکنند و همچنین تلخیها و سیاهیهای در کمین زندگی زنی تنها و بی پناه را در «رگ خواب» به چشم میبیند. هر چند «فروشنده» برای دومین بار اسکار را برای سینمای ما به ارمغان آورد و در مجامع هنری و سینمایی جهان افتخاراتی رقم زده است اما فیلم «نفس» هم با مشکلات و حفره هایی که در فیلمنامه و کمابیش در اجرا دارد، در جشنوارههای مختلف جهانی درخشیده است. «رگ خواب» هم با همه تلخیهای داستانی و روایی اش و اتفاقا در چالشی سنگین با بهترین فیلمهای کمدی سال که همزمان با آن اکران بودند، قرار داشت، فروشی موفق و پر تماشاگر را پشت سر گذاشت. نگاهی به این فیلمها گواه آن است که سینمای ما به رشدی قابل توجه در اجرا و روایت رسیده است و این با همه کمبودها و دلنگرانیهای موجود، قابل توجه و ارزشمند است و جای بسی امیدواری. اصغر فرهادی با مجموع فیلمها و جوایزش نه تنها کارگردانی شاخص در ایران که نمونهای زنده در جهان به شمار میآید. حمید نعمت الله هم با اندک ساخته هایش، خود را به عنوان کارگردانی توانمند که نگاهی متفاوت و ساختارشکن به مسائل اجتماعی دارد، شناخته شده است و نرگس آبیار اما در سومین ساخته اش به جایگاهی قابل توجه دست یافته است. او در رقابت با دو تن از کارگردانهای بنام کشورمان ایستاده است، زنی فیلمساز که نگاه و لحنی متفاوت را به سینمای ما وارد کرده است.
اشتراک پنجم: جاذبههای جنبی
هر سه این فیلمها دارای وجهی پر جاذبه در روایت و اجرا هستند که آنها را منحصر به فرد کرده است. این جاذبهها مشابه نیستند اما از آنجا که در هر یک از این فیلمها بخشی جنبی هستند که در دل فیلم آمدهاند و جزیی از آن هستند اما همان وجه، جاذبهای مجزای این فیلمها هستند. در «فروشنده» ، قرار گرفتن صحنههای تئاتر در دل داستان اصلی و تشابه زندگی واقعی دو کاراکتر اصلی با کاراکترهای نمایشی شان و اشاره به داستان شناخته شده «مرگ فروشنده» و جلب توجه مخاطب داخلی و خارجی، یکی از جذابیتهای این فیلم محسوب میشود. تصاویر انیمیشنی و داستان گونه «نفس» که مطابقت ویژهای با کاراکتر کودک فیلم دارد، یکی از امتیازات این فیلم است و به خوبی نمایشگر دنیای کودکی و دوران دهه شصت میباشد، همان المان هایی که ذهن افراد آن دوران و کودکان را میساخت و یادآور نقاشیها و داستانهای ایرانی بود. همچنین وجه ممتاز «رگ خواب» موسیقی و صدای بینظیر «همایون شجریان» است که همآهنگی بیاندازهای با غوغای ویرانی و تنهایی زن سادهدل داستان را در دل جامعهای بیرحم و سرد دارد. این موسیقی و قطعه «آهای خبر دار» شجریان در راس آهنگهای نیمه اول سال قرار گرفت.
در پایان ناگفته نماند براین اساس فیلمهای دیگری چون «دختر»، «لانتوری»، «ماجرای نیمروز»، «خوب، بد، جلف»، «من»، «برادرم خسرو»، «متولد ۶۵»، «خانهای در خیابان چهل و یکم»، «ویلاییها»، «لاک قرمز»، «نیمه شب اتفاق افتاد»، «اروند»، «ناردون»، «آباجان»، «زاپاس»، «سیانو ر»، «یتیمخانه ایران»، «آشوب»، «تیکآف»، «ابوزینب»، «سینما نیمکت»، «امکان مینا» و «اکسیدان» به انتخاب داوران جشن خانه سینما در شاخههای مختلف نامزد شدهاند که بعضی از آنها در یک شاخه و برخی دیگر در ۱۰ شاخه کاندیدا شدهاند. همچنین فیلمهای «اروند»، «ناردون»، «خوب، بد، جلف»، «متولد ۶۵»، «زاپاس»، «آشوب»، «تیکآف»، «ابوزینب»، «امکان مینا» و «اکسیدان» از جمله فیلمهایی هستند که در یک شاخه نامزد شدهاند.