هوشیار زیباری در این مصاحبه تاکید کرد که ایران مشکلی با روند دموکراسی در عراق نداشت بلکه مخالف حضور نیروهای آمریکایی در عراق بود. زیباری در این مصاحبه درباره نقش سوریه در ناآرامیهای عراق گفته است: یک موضع رسمی سوری در این باره وجود داشت و ورود افراد و گروههای مسح به عراق با اطلاع و تسهیل مقامهای سوری صورت میگرفت.
هدف سوریها به شکست کشاندن طرح آمریکایی-غربی برای پایهگذاری دموکراسی در خاورمیانه یا به شکست کشاندن دموکراسی در عراق بود. آنها از مساله دموکراسی نگران بودند. الگویی که عراق ارائه داد، بسیاری از رژیمها را ترساند. میدانم امروز چه چیزی درباره تجربه عراق و چالشهای آن گفته میشود. اما اینکه عراقیها پس از سالهای طولانی از حکومت حزب واحد، پای صندوقهای رای میروند و در انتخابات آزاد شرکت میکنند، مساله سادهای نیست.
زیباری در پاسخ به این سوال که آیا توافق ایرانی- سوری برای به شکست کشاندن تجربه دموکراسی در عراق وجود دارد؟ اظهار داشت: باید میان این دو کشور فرق گذاشت. ایرانیها میخواستند آمریکاییها و حضور نظامی آمریکا را به شکست بکشانند نه تجربه دموکراسی را. در حالی که سوریها میخواستند هم آمریکاییها را به شکست بکشانند هم تجربه دموکراسی.......... این دو کشور در هدف اصلی با هم توافق نظر پیدا کردند اما در جزئیات اختلاف داشتند.
او خاطرنشان کرد: ایران برخلاف سوریه، نخستین کشوری بود که هنگام تشکیل شورای حاکم بر عراق، هنگامی که پل برمر مسئول اداره کشور بود، هیئتی رسمی از وزارت امور خارجه خود و سپاه پاسداران، برای تبریک تاسیس شورا در سال ۲۰۰۳، به عراق روانه کرد. زیباری از هماهنگیهای صورت گرفته میان ایران و آمریکا درباره جنگ عراق هم سحن گفت و تصریح کرد: آمریکاییها پیش از جنگ، با ایرانیها در ژنو در سطح مسئولان چندین بار گفتوگو کردند. دو طرف درباره مسائل فنی عملیاتی، حریمهای هوایی و مرز، تبادل نظر کردند. این دیدارها تا زمان جنگ و پس از سرنگونی صدام ادامه داشت اما پس از آن آمریکاییها ارتباط را قطع کردند.هنگامی که از آمریکاییها درباره دلیل قطع ارتباط پرسیدیم، گفتند مجموعهای از افراد تحت تعقیب عضو القاعده در ایران حضور دارند که ایرانیها از تسلیم کردن آنها، سر باز میزنند.
او با تاکید بر اینکه ایران در جریان حمله آمریکا به عراق قرار داشت، گفت که این مساله را میتوان در خاطرات رهبران نظامی و سیاسی آمریکایی که منتشر شده است هم مشاهده کرد.
او تاکید کرد: ایرانیها با هوش، حکمت و واقع بینی، با رهبران جدید عراق رفتار کردند. آنها در دوره جنگ ایران و عراق، با تمام توان سعی کردند صدام را سرنگون کنند اما به دلیل پشتیبانی غربی و عربی از او، موفق نشدند. آمریکا آمده بود تا سرسختترین دشمن ایران را سرنگون کند. به طور حتم این مساله برای ایرانیها، خشنود کننده بود و به طور منطقی در این راستا کمک کرده و مانع تراشی نمیکنند.
وزیر امور خارجه عراق تصریح کرده است: ایرانیها از ادامه حضور نیروهای آمریکایی در مرزهایشان در افعانستان عراق نگران بودند. این تصور را داشتند که آمریکاییها، از عراق نمیروند بلکه آمدهاند تا بمانند. سوریها هم همین گمان را داشتند. داستانهای زیادی هم در این باره شایع شد از جمله این که آمریکاییها آمدهاند تا بر نفت چیره شوند و پایگاههای نظامی دائمی در عراق برپا کنند. سعی کردیم به این نگرانیها پایان دهیم اما برخی سودشان در این بود که باور نکنند.
زیباری خاطر نشان کرده است: ایرانیها بر عکس سوریها دیدند هر که امروز در عراق حکومت میکند، دوست آنها است به ویژه شیعیان و کردها و باید به آنها کمک کرد. اما سوریها به همه مسائل دید منفی داشتند.
زیباری درباره احمدینژاد گفت: او نخستین رئیس جمهوری بود که در سال ۲۰۰۷ به عراق سفر کرد. من رئیس هیئت تشریفات بودم و همراهیاش کردم. هنگامی که وارد فرودگاه بغداد شد، ۱۷۰ هزار سرباز آمریکایی در عراق حضور داشتند. او حجم بالای تانکها، اسلحه و نیروهای آمریکایی را با چشم خود دید. او ادامه داد: آمریکاییها به سفر احمدینژاد اعتراضی نکردند بلکه هنگامی که آنها را در جریان هویت مهمان قرار دادیم، استقبال کردند. احمدینژاد از من درباره حضور نیروهای آمریکایی در فرودگاه بغداد پرسید به او گفتم که این تنها یکی از پایگاههای موجود در عراق است و پایگاههای بزرگتری در مناطق دیگر وجود دارد.
او از نگرانی احمدینژاد در این سفر سخن گفت و افزود: سعی کردم به او اطمینان بدهم. از ایستهای بازرسی آمریکاییها عبور میکردیم اما هماهنگی قبلی با آنها باعث میشد کاروان به آسانی عبور کند. گروهی که با ما هماهنگی میکرد، همه افرادش آمریکایی بودند. زیباری در این باره خاطرهای نقل کرد و گفت: در یکی از ایستهای بازرسی، جلوی کاروان احمدینژاد گرفته شد که بر روی یک پل هوایی پس از خروج از منطقه سبز بغداد در حال حرکت بود. سربازان آمریکایی به ما گفتند که کاروان را متوقف کردند تا با رئیس جمهوری ایران عکس بگیرند. از هماهنگکننده آمریکایی خواستم راه را برای جلوگیری از هرگونه اتفاق غیرمنظرهای باز کند. به رئیس جمهوری ایران به صورت شوخی مطلب را انتقال دادم. او گفت مانعی ندارد. اما به او گفتم که اجازه نخواهیم داد از خودرو پیاده شود.