به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۱۲:۰۰
 
۲۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۸ ساعت ۱۱:۱۱
کد مطلب : ۴۶۶۹۹

نشاط و شادی در ایران جایگاهی ندارد

گروه سیاسی - رسانه ها: تاکنون آمارهای فراوانی ازسوی سازمان ملل و یا دیگر موسسات نظرسنجی مستقل درجهان به رتبه بندی کشورها به لحاظ شادی و یا غمگین بودن جوامع پرداخته اند.
در همین خصوص حمیدرضا عسگری در سرمقاله روزنامه آفرینش با عنوان «بهانه گیری جامعه برای نشاط» نوشت: دراکثر این نظرسنجی ها ایران در رتبه های آخر این آمار و هم ردیف باکشورهایی همچون عراق، پاکستان، لیبی و برخی دیگراز کشورهای فقیر و جنگ زده آفریقایی قرار گرفته است. درمقایسه جوامع با نشاط و غمگین می توان علل مختلفی را همچون عوامل اقتصادی، نگرش های سیاسی، مسائل فرهنگی، الگوهای رفتاری، و دیگر مسائل اجتماعی را مدنظر قرار داد. دربرخی از این نظرسنجی ها معیار اصلی برای تنظیم و رتبه بندی کشورها ،GNP یا تولید ناخالص ملی در هر کشور معیارقرار می گیرد، به عبارتی وضعیت اقتصادی مردم درشاد بودن و میزان رضایت آنها از زندگی ملاک قرار می گیرد. هرچند که این معیار در میزان نشاط جوامع تاثیر گذار است اما تنها دلیل این موضوع نمی باشد، چون کشوری همچون هند که مردمش درفقر زندگی می کنند جز کشورهای شاد جهان شناخته می شود. نبود اسباب تفریح و گران بودن هزینه شادی درجامعه ما دلیل دیگری برغمگین بودن مردم می باشد.

امروزه بسیاری از اسباب شادی مردم همچون مسافرت، رفتن به پارک، سینما، پیست اسکی، رالی، باشگاه های ورزشی و حتی کتاب خواندن و... برای مردم هزینه های زیادی درپی خواهد داشت و به علت مشکلات اقتصادی افراد ترجیح می دهند هزینه شادی خود را صرف مسائل مهمتری در زندگی کنند. حتی نگرش و شیوه رفتارهای سیاسی نیز در شادی و نشاط جوامع تاثیر گذار است. به طوری که دراکثر جوامعی که حکومت های دیکتاتوری و موروثی دارند، علی رغم ثروتمند بودن مردم نمی توان آنها را جامعه ای شاد دانست. درحالی که براساس آمار جوامعی که از حکومت خاصی برخوردارند به مراتب با نشاط تر و میزان رضایتشان اززندگی بیشتراست. اما در ریشه یابی علل شادی و یا غمگین بودن جوامع نقش عوامل فرهنگی، الگوهای رفتاری، اجتماعی و اخلاقی بسیار تاثیر گذار است. اساسا جوامعی که دارای بافت جمعیتی جوان هستند نیاز بیشتری به نشاط و اسباب شادی دارند.

ایران نیز دارای جمعیتی جوان می باشد و نیاز جوانان به تفریح و شادی به یکی از ضروریات خوراک روحی آنها تبدیل شده است. اما داشته های فرهنگی ما و اسباب مناسب جهت تخلیه انرژی و فراهم شدن احساس شادی در جامعه، هماهنگی لازم با خواسته های مردم را ندارند. نشاط و شادی در فرهنگ رایج و الگوهای رفتاری روزانه ما جایگاهی ندارد. به طوری که اکثر ما درپاسخ به سوال "حالت چطوره؟" پاسخ می دهیم که "بد نیستم" و هیچ گاه نمی گوییم "خیلی خوبم یا خوبم!" یا درجواب این سوال که اوضاع مالی چطوره؟ همه ما پاسخ می دهیم که "یک آب باریکه ای هست!". این نشان دهنده نوع نگاه غم آلود ما به زندگی است. متاسفانه در الگوهای رفتاری ما فردی که زیاد می خندد و در طول روز شاد و با نشاط است، فردی سبک و یا بی خیال تلقی می گردد و از آن طرف رفتار خشک و رسمی به عنوان با شخصیت بودن فرد برداشت می شود!.

مجموعه این عوامل باعث می شود تا مردم ما روش های شادی را بلد نباشند و به خاطر نیازهایی که دارند به دنبال بهانه بگردند و با یک برد تیم ملی والیبال و حتی باخت تیم ملی فوتبال به خیابان ها بیایند و جنب وجوش داشته باشند. مسلماً به سبب نیازهای جامعه به نشاط این بهانه گیری ها افزایش خواهد داشت، و این خطر وجود دارد که الگوهایی غلط و غیراخلاقی و وارداتی در این خلاء گریبان گیر جوانان گردد. لذا برعهده مسولان کشوراست تا از هر حیث زمینه شادی و نشاط جامعه را فراهم آورند. هرچند که به یکباره این امر میسر نیست اما باید برای آن برنامه ریزی کرد و الویت قائل شد.