به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۱۲:۰۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۶ ساعت ۱۰:۴۶
کد مطلب : ۶۳۶۶۳

سعی می​کنم به​موضوع زنان بيشترتوجه بکنم

گروه فرهنگ و هنر: «شیرین اتحادیه» از احساس خرسندی‌اش نسبت به درگیر نشدن در جریان اقتصاد هنر، رشته‌ای که در جوانیش نتوانسته آن را دنبال کند و سبک‌های مختلفی که در نقاشی‌هایش تجربه کرده است، سخن گفت.
سعی می​کنم به​موضوع زنان بيشترتوجه بکنم
از خیابان وصال شیرازی در تهران که بگذرید، در یک‌سوی خیابان، کتاب‌فروشی قدیمی را می‌بینید که روی آن نوشته شده، کتاب‌فروشی «آزاد»، این کتاب فروشی به «شیرین اتحادیه» - هنرمند نقاش - تعلق دارد. به‌تازگی در کنار این کتاب‌فروشی، یک گالری هم به نام «آزاد» افتتاح شده است. در برنامه‌های این گالری، به‌نظر عامدانه به «زنان» توجه ویژه‌ای شده است.

شیرین اتحادیه در یک صبح پاییزی، درباره‌ی خودش و هنرش می گوید
این هنرمند نقاش اظهار کرد: آخرین نقاشی‌هایی که کشیدم درباره‌ی عشایر ایران است. من حدود سه سال روی این نقاشی‌ها کار کردم و در مجموع حدود 40 اثر نقاشی کشیدم و کاتالوگی از مجموعه‌ی آن‌ها منتشر کردم. او ادامه داد: من همیشه دوست دارم کاری انجام دهم که نو باشد. ایده‌ی نو نمایشگاه عشایر هم از اینجا ناشی شد که چون عشایر با بافت سر و کار دارند، تصمیم گرفتم تعدادی از نقاشی‌هایم را با بافت یا تاپستری انجام دهم و سوالم این بود که آیا با تاپستری می‌توان از تکرار عبور کرد و به هنر نزدیک شد؟

این هنرمند پیشکسوت در بخشی از سخنانش درباره‌ی موضوع آثاری که در گالری «آزاد» به آن‌ها توجه می‌کند، توضیح داد: به‌طور کلی سعی می‌کنم، در گالری «آزاد» به موضوع زنان توجه کنم. همان‌طور که اولین نمایشگاهی که در این گالری برگزار شد، پرتره‌ی آثار زنان نقاش بود که خود من هم در آن نمایشگاه حضور داشتم.اتحادیه گفت: البته من در کارهایم به‌طور کلی به موضوع «زن» توجه دارم، مثلا «زمینی» که در آن رویش انجام می‌شود. از نظر من، زمین سمبل رویندگی است، بنابراین مانند یک «زن» است. علاوه بر این، برای من به تصویر کشیدن زن راحت‌تر بوده، چون زن به من نزدیک است و شناخت بیشتری نسبت به آن دارم و روح او راحت‌تر به‌دست می‌آید. او ادامه داد: در دوره‌ای هم موضوع نقاشی‌هایم «زنان سیاه‌پوست» بود. اکنون هم در نقاشی‌هایم به عشایر می‌پردازم که با زمین سر و کار دارند و از دل آن‌ها هم بافت‌ها به‌وجود آمده‌ا‌ند که باز با زن در ارتباطند.

اتحادیه درباره‌ی نحوه‌ی ورودش به عرصه‌ی نقاشی نیز گفت: من در دبیرستان در رشته‌ی ریاضی تحصیل کردم؛ ولی پدر و مادرم همان سال‌ها من را در کلاس «باله» ثبت‌ نام کردند. آن زمان، باله به‌صورت جدی در ایران دنبال می‌شد و برای من نیز به موضوعی جدی تبدیل شده بود. از سوی دیگر، در حالی‌ که تعدادی از همکلاسی‌هایم به کمپانی ملی باله می‌رفتند، مادرم نگذاشت من عضو آن کمپانی شوم، من هم به این‌ دلیل که نتوانستم باله را ادامه دهم، خیلی گریه کردم. مادرم زنی معتقد بود. او گرچه تربیت فرنگی داشت، ولی دوست نداشت دخترش حرکات باله را در ملاءعام انجام دهد. البته من حالا می‌فهمم که ممانعت او درست بود. به هر حال، من مسیری را که باید می‌پیمودم، در زندگیم پیدا کردم.

او درباره‌ی ادامه‌ی مسیر زندگیش نیز بیان کرد: بعد از آن سال، دو سال در سوییس زندگی کردم و سپس به ایران برگشتم و ازدواج کردم و دوباره به لندن رفتم و آنجا شروع به مطالعه‌ی رشته‌ی معماری داخلی در دانشگاه کردم. آن زمان، یکی از کلاس‌های ما در رشته‌ی معماری داخلی «هنر آزاد» بود که هر کسی در هر رشته‌ی هنری که بود، می‌توانست در شاخه‌ی هنری که دوست دارد، واحدش را بگذراند. من آن زمان به نقاشی علاقمند بودم و برای همین، کلاس نقاشی را انتخاب کردم.اتحادیه درباره‌ی اولین سوژه‌های نقاشی‌هایش توضیح داد: من از طراحی حیاط و حوض پشت کتاب‌فروشی شروع به کار کردم و بعد از برگزاری چند نمایشگاه از آن حیاط، طراحی از درون آینه را سوژه قرار دادم. من آن نقاشی‌ها را با پاستل روی کاغذ می‌کشیدم. در یک برهه‌ی زمانی هم به این نتیجه رسیدم که پاستل دیگر جواب نمی‌دهد. بنابراین از وسایل دیگری و البته در ابعاد وسیع‌تری شروع به کار کردم که نقاشی‌های انتزاعی پدیدار شدند و همزمان پرتره هم کار می‌کردم.

این نقاش پیشکسوت با بیان این‌که نقاشی‌های عشایری که کشیده‌ام با مردم‌نگاری همراه نبوده است، بیان کرد: من در این نقاشی‌ها می‌خواستم انسان‌های والایی را که در ارتباط با طبیعت هستند و در این رابطه، وجودشان رشد می‌کند، به تصویر بکشم. در واقع، شروع این نقاشی‌ها از روی آثار عشایر نصرالله کسراییان بوده است. گاهی هم در آثار، تغییراتی ایجاد کرده‌ام، مثلا نقاشی‌های آدم‌های چند سانتی‌متری به‌صورتی 150 سانتی‌متری تبدیل شده است.

اتحادیه اظهار کرد: نقاشی از عشایر ایران تنوع غریب این سرزمین را به‌نمایش می‌گذارد. مردم عشایری که شهری‌ها گاهی به آن‌ها به‌صورت غریبه می‌نگرند، در حالی‌ که آن‌ها در فضاهای خودشان شاید با اعتماد به نفس بیشتری دوران را به‌سر می‌برند.او معتقد است: در شهرها روستاییان اصلا مطرح نمی‌شوند و حتی وقتی کسی کج راه می‌رود، به او می گویند دهاتی! در حالی‌ که روستاییان فوق‌العاده هستند و وجودشان به وسعت جهان است. اساسا کسی که با زمین سر و کار دارد، طبیعتش وسعت می‌گیرد. مثلا وقتی پیرمردی در دشت بزرگی که سر و ته آن پیدا نیست، قرار می‌گیرد به اوج می‌رسد و دنیای بی‌نظیری دارد که بسیار برتر از دنیای ما مردم شهری است.

اتحادیه افزود: هر کدام از ما مردم شهری یک ماشین کوچک داریم و با آن در خیابان راه می‌رویم و هنرمان این است که مدام در خیابان بوق می‌زنیم و مزاحم یکدیگر می‌شویم! این هنرمند در بخشی از سخنانش درباره‌ی جریان اقتصاد هنر که این روزها درباره‌ی آن صحبت می‌شود، اظهار کرد: من از این جریان دور هستم و از این بابت نیز ناراضی نیستم، چون مدام در کارم تحول ایجاد شده است و راه خودم را رفته‌ام؛ ولی اگر وارد این جریان شده بودم، شاید مسیرم محدودتر می‌شد. در اصل، خرید از یک هنرمند هم باعث تشویق و گذران زندگی او می‌شود و هم گاهی او را به بی‌راهه می‌برد.او افزود: من سعی می‌کنم همیشه آثار جدید و نو خلق کنم و آن‌ها را به‌نمایش بگذارم و معتقدم دنیای خلاقیت، بی‌نهایت است. اگر یکسری خریدار به‌دنبال آثار هنرمند باشند، هنرمند تلاش می‌کند کارهایش را مطابق با سلیقه‌ی خریدارها تکرار کند. اگر من هم در این بازار قرار می‌گرفتم، سلیقه‌ی بازار روی من تأثیر می‌گذاشت.
مرجع : ایسنا