گروه جامعه: مادر ستار بهشتی در مورد گزارش قرائت شده در مجلس گفت: بچه مرا سالم از خانه بردند. بی گناه بود. وابسته به هيچ جا نبود. من هيچيک از اين حرفها را قبول ندارم. بچه مرا کشتهاند.
گوهر عشقي تصریح کرد: من از متهمی که آورده بودند پرسيدم میخواهم بدانم ستار بهشتی وقت بازجويی چه میگفت؟ گفتم من يک کلام بيشتر با شما صحبت ندارم. میخواهم ببينم شما که بچه مرا میزديد، چه میکرد؟ جيغ می زد؟ گريه میکرد؟ ناله میکرد؟ گفت نه. ما میزديم و او میخنديد. گفتم بنازم به او که شير بود.... وی با درخواست علنی برگزار شدن دادگاه قتل ستار بهشتی گفت: تمام خبرنگاران هم آنجا باشند. رسيدگی به پرونده بچه من علنی باشد. بايد هر چه زودتر اين پرونده را به دادگاه بفرستند. ...يک مادر داغدار اينجاست. يک مادری که سرپرستش را از دست داده است. مادری هستم که الان با عکسهای فرزندم زندگی میکنم.
گوهر عشقی گفت: با مريضی خودم دارم دست و پنجه میزنم . ستار پرستارم بود. يک موضوع ديگر را هم بگويم. وقتی که چهلم ستار تمام شد مرا گرفتند و زدند. موهای سرم را کشيدند. روسریام را کشيدند و حرفهای نامربوطی به من زدند. با دختر من هم همين طور برخورد کردند. او سيد اولاد پيغمبر است و نبايد روسری و چادر او را می کشيدند. تازه ما عزادار هم بوديم. پسرهای مرا هم گرفتند و زدند. آيا بايد با يک مادر داغديده اين طور رفتار کنند؟