واقعیت این است که هیچ تغییر و تحول مثبتی در دوره های مختلف صدا و سیما به وجود نیامده است و همه روسای آن در یک مسیر حرکت کردهاند و همیشه متعلق به یک جریان خاص سیاسی بوده است.
فرهاد کیانفرید
گروه فرهنگی: کمتر دوسال پیش(18ماه) در اوایل فصل پاییز که زمزمههایی مبنی بر تغییر رئیس صدا و سیما شنیده میشد، تحلیلگران به دو دسته تقسیم شده بودند. یک دسته امیدوار به تغییرات در رویکرد و عملکرد رسانه ملی بود و دسته دوم با قاطعیت تمام معتقد بودند هیچ اتفاق خاصی رخ نخواهد داد. همان هم شد و پس از به روی کار آمدن سرافراز هیچ تغیری رخ نداد و حالا عبدالعلی علیعسگری جایگزین وی شده است و مراسم تودیع روز گذشته انجام شد. اما آیا باید منتظر تغییرات مثبت و چشمگیر بود؟
ضرغامی آمد و بسیاری رفتند
تقریبا دوازده سال پیش در واپسین ماههای عمر دولت اصلاحات که آن روزها همانند دولت یازدهم دل خوشی از صدا و سیما نداشت و بارها و بارها به دلیل جانبداریهای سیاسی و عدم پوشش اخبار دولت و حمایت علنی از کاندیدای اصولگرا در انتخابات دور نهم ریاست جمهوری، انتقاد میکرد، ریاست این سازمان به معاون لاریجانی یعنی ضرغامی رسید.اوکه وعده داده بود دیگر بهگونهای عمل نمیشود که دولت ناراضی نباشد با به روی کار آمدن دولت نهم به وعده خود هم عمل کرد و آنقدر سنگ تمام گذاشت که گویی تریبون رسمی دولت نهم است. البته دور از ذهن هم نبود به هرحال اگر مدیر اصولگرا و دولت اصولگرا در یک راستا حرکت نکنند، چه کنند؟!
هرچند این رفاقت هم با مطرح شدن ماجرای جریان انحرافی در فضای سیاسی کشور و رویارویی دولت دهم با سایر اصولگرایان، روابط این دو نیز به سردی گرایید. دیگر نه تنها احمدی نژاد مانند گذشته تیتر یک خبرهای جام جم نبود بلکه در بخش های مختلف خبری انتقادهای بی سابقه و تند و تیزی از دولت او می شد. به هرحال روند به گونهای ادامه پیدا کرد در زمان وی اصطلاح رسانه "میلی" مطرح شد و برسر زبانها افتاد و صدای منتقدان را به آسمان برد.
اما این تمام ماجرا نبود. ضرغامی موفق شده بود لیست بلند بالایی از افرادی که ممنوعالتصویر شدن هم از خود به یادگار بگذارد. کار تا جایی پیشرفته بود که رضا رشیدپور خطاب به وی گفته بود: آقای ضرغامی شما را که نمی شود پیدا کرد و به من بیکار هم که وقت نمی دهید تا با شما صحبت کنم. آقای ضرغامی کار فرهنگی ایجابی است نه سلبی. شما کدام برنامه جذاب در صداوسیما را ساختید که مردم ماهواره نبینند. شما چقدر نیروهای درجه یک رسانه را ممنوع الکار و مممنوع التصویر کردهاید که نتوانند بیایند در تلویزیون برنامه اجرا کنند؟ آقای ضرغامی شما مدام دارید شبکه افتتاح می کنید. آیا می دانید خیلی از این شبکهها بینندههایش از تعداد کارمندان آن شبکه کمتر است؟ از خانواده خود بپرسید شبکه بازار را میشناسند؟ این شبکه چند بیننده دارد؟ ولی چه همه کارمند و چه ساختمان خوشگلی هم دارد.
البته یک از قابلتاملترین انتقادات را امیر تاجیک که در دوره ریاست سرافراز به مدیریت شبکه مستند منصوب شد مطرح کرد و خطاب به ضرغامی نوشت: با کمی دقت و تحقیق میتوان دریافت که این میزان از بدهی صدا و سیما در قیاس با دورههای قبلی ابدا قابل مقایسه نیست. کمااینکه این بدهیها صرفا به دلیل بودجه و کمک ناکافی که از سوی دولت به صداوسیما تعلق میگرفت، نبود. بلکه بیشتر به خاطر ضعف در تصمیم سازیها برای توسعه غیرمنطقی شبکههای سازمان بود. خصوصا اینکه دولت قبل علاوه بر بودجه سالانه کمک بلاعوض یک میلیارد دلاری به سازمان کردهبود.
با اینحال بزرگترین چالش دوران مدیریت ضرغامی در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به وقوع پیوست که نقطه اوج شکایت منتقدان از عملکرد صدا و سیما بود و حتی موجب واکنش بیت امام(ره) شدهبود. اما از لحظ دولتی شاید بتوان صریح ترین و بیشترین حجم انتقادات از سازمان را مربوط به دولت یازدهم دانست. در دولت های پیشین اغلب مشاوران و شخصیت های نزدیک به روسای جمهور به انتقاد از جام جم می پرداختند. این در حالیست که در دولت یازدهم شخص رییس جمهور با انتقاد صریح از صدا و سیما، برخی سیاست های اعمالی از جانب سازمان را "خلاف قانون اساسی" می دانست.
معاون جانشین رئیس شد
بالاخره دوره عملکرد جنجالی و ضعیف ضرغامی به پایان رسید محمد سرافراز بر صندلی ریاست تکیه زد. اما گویی دوباره تاریخ درحال تکرار بود. دولت ناراضی و رئیس جدید وعدههای شیرین میداد.با اینحال بسیاری معتقد بودند به واسطه کارنامه موفق سرافراز تغیر و تحول در صدا و سیما بعید نخواهد بود. اما گویی عملکرد ضعیف و جانبدارانه به صورت یک بیماری مسری از فردی به فرد دیگر منتقل میشود و سرافراز هم جا پای ضرغامی و دیگران گذاشت.
بطوریکه به عقیده مسوولان و ناظران، رسانه ملی با تمام توان تلاش کردهبود همپای مخالفان برجام با انتشار جهت دار اخبار و تهیه برنامه ها و گزارش هایش، این دستاورد ملی را زیر سوال برد. از این منظر، یكسونگری های این رسانه باعث شده طی نزدیك به سه سالی كه از عمر دولت یازدهم می گذرد، صدا و سیما به تریبونی برای منتقدان و مخالفان دولت تبدیل شود. حتی تا جایی پیش رفت که اقدام به تهیه و نمایش برنامه های مستند همچون «رژیم بازرسی ها»، «شطرنج با گرگ ها»، «از هیروشیما تا لوزان»، «لایه های پنهان پروژه مذاكره، بحث فقط هسته ای نیست»، « تدبیر بنفش» و ... تا دستاوردهای دولت را زیرسوال ببرد.
البته مشکلات و ضعفهای صدا و سیما در دوره سرافراز به همین مورد خلاصه نمیشود چرا که به عقیده برخی قلع و قمع کردن بخش بزرگی از مدیران خوش نام و خوب صدا و سیما و ایجاد خلأ مدیریتی در سطوح بالا، عدم تعامل با دیگر سازمانها و نهادها و همچنین حاشیه های متعدد،عدم توجه به جذب مخاطب است ، افزایش روزافزون ممیزی های بی مورد و مشکلاتی از این قبیل نیز در کارنامه وی ثبت شده است.
یک معاون دیگر و دوباره صندلی ریاست
دوره سرافراز هم به پایان رسید اما اینبار نه به دلیل اتمام مدت قانونی، بلکه پس از گلایه مقام معظم رهبری و به واسطه دیسک کمر، استعفای خود را تقدیم کرد و مورد تائید قرار گرفت. حالا روز گذشته علی عسکری یکی از معاونان سابق صدا و سیما(در دوران ضرغامی)که با آمدن سرافراز، مانند دیگر معاونان سازمان از سمت خود برکنار شده بود و از جمله یاران نزدیک و صمیمی رئیس سابق است، به صورت رسمی برصندلی ریاست سازمان صدا و سیما نشست. اما آیا با توجه به سابقه و تاریخ و تجربه، میتوان از وی انتظار تغییر و تحول مثبت داشت؟
واقعیت این است که هیچ تغییر و تحول مثبتی در دوره های مختلف صدا و سیما به وجود نیامده است و همه روسای آن در یک مسیر حرکت کردهاند و همیشه متعلق به یک جریان خاص سیاسی بوده است. یعنی صداوسیما در تمام این سالها هیچگاه به سمت چندصدایی شدن حرکت نکرده است. البته نباید هم چنین انتظاری داشت. به هرحال صدا وسیما به لحاظ مدیریتی سازمانی کاملا بسته است و تصمیمات کاملا در درون آن گرفته میشود و علی رغم آنکه بودجه آن از بیت المال تامین می شود جامعه هیچ حق و فرصتی برای اظهارنظر در مورد عملکردش ندارد.