به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۱۸:۴۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۱۵ ساعت ۱۰:۴۸
کد مطلب : ۱۲۷۷۹۹
«حاشیه نوشتی بر ناآینده نگری در امر ممنوعیت و عدم ممنوعیت ها»

مهندسی منافع ملی، ضرورت ایران امروز

گروه سیاسی: یکی از اصلی ترین سازه های عملیاتی «مهندسی منافع ملی»، برساختن «امید» و ایجاد «حس بهتر شدن امور است» از نظر روانشناسی، «آدمی به امید زنده ست»، و از نظر اجتماعی بایستی افق های امید بخش پیش رو را نشان داد.
مهندسی منافع ملی، ضرورت ایران امروز
محمدآزاد جلالی زاده

طی تاریخ تکاملی بشر، در طول هزاران هزار سال، انسان ها با رنج ها و مرارت های فزونی، «ابزار» ساختند و با پیشرفت های بیشتر آرام آرام وارد فاز  «ساختار سازی» و «نهاد سازی» شدند و جلو آمدند، ابتدا همه چیز اشتراکی بود، سپس جدایی و تفرق و تفرد و تخصص پیش آمد و «انسانِ دورانِ ابهامِ مطلقْ» وارد دیار اسطوره شد و سپس به پارادایم سنت پانهاد و سپس با جهشی بلند خود را در دنیای مدرن دید و کنون نیز چشمهایش رو به افق پسامدرنیته است.

نگارنده را باور آن است که تغییر الگوی اساسی دیگری در راه است و آن این است که قوانینی که بر چهارگانه عین و ذهن و نفس و روح انسانی حاکم است را می توان حاکم بر نهادهای دست ساز بشر نیز دانست و آنجا که از سرزندگی و یا پژمردگی و یا امید و نومیدی و مرزهای وجودی و آستانه ی فروپاشی روانی - عصبی و ... دنیایِ انسانی -- بما هو انسان -- صحبت کرد. می توان همین الگو را بر سیستم ها و نهادها و ساختارهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادیِ نیز تطبیق داد.

از کوته نوشته فوق می توان دریافت همانطور که برای زندگی روانی و جسمیِ بهتر؛ انسان ها مهندسی ذهن و روان و جسم پدید آورده اند؛ برای نهادها و ساختارها و حتی مولفه های فکری می توان و صد البته باید در پی «مهندسی» و ساخت و ساز و تعمیر بود تا به سامان زیست و به سامان جلو رفت و به اهداف کوته یا بلند مدت رسید.

الغرض: مؤلفه «منافع ملی» هر سرزمینی و پاسداشت کامل آن در دوران پیچیدگی های عصر حاضر؛ هم نیاز به «مهندسی روانی افراد» دارد و هم مهندسی ساختارهایی که برای حفظ این مولفه ضرورت دارند؛ و نظم الفبایی اولویتی بین این دو مقوله وجود ندارد یعنی گاه مهندسی افراد بر مهندسی ساختارها اولویت دارد و گاه بالعکس؛ به زبان بهتر!؟ گاه مهندسی سخت افزاری اولویت پیدا می کند و گاه مهندسی نرم افزاری ...

با نگاهی به وضعیت کنونی جامعه ی ایران -- بدون آنکه بخواهیم پیشرفت ها و دستاوردها را نادیده بگیریم -- بُعد نرم افزاری افکار عمومی بنا به دلایل فراوان آسیب دیده است. نسل جوان این ملک و سرزمین افق و آینده چندان روشنی پیش روی خود نمی بیند و استناد به آمار مهاجرتِ نخبگانِ جوان خود؛ گویایِ بودن «نقطه ها ی نَشْتی» در مدیریت کشور است، اما در این میان برای برساختن آنچه من «مهندسی منافع ملی» می خوانم و یکی از مقوّمات زیربنایی هر جامعه رو به سامانی است، در جامعه ایران چه میتوان کرد؟

یکی از اصلی ترین سازه های عملیاتی «مهندسی منافع ملی»، برساختن «امید» و ایجاد «حس بهتر شدن امور است» از نظر روانشناسی، «آدمی به امید زنده ست»، و از نظر اجتماعی بایستی افق های امید بخش پیش رو را نشان داد، تا نسل های تازه وارد به چرخه کار و مدیریت خُرد و کلان کشور، اولاً بدانند که اوضاع رو به بهبود است و ثانیاً در سرزمین خود «در این پروسه بهبود؛ تاثیرگذارند»

اما یکی از مسایلی که در این چرخه مشکل به وجود می آورد، ترجیج اهداف کوتاه مدت بر اهداف بلند مدت از طرف تصمیم گیران است. هدف کوتاه مدت آن است که سرمایه های اجتماعی مان را که با خون به جگر شدن ها ساخته ایم از همه نظر «ممنوع» کنیم تا صدای حزب و گروه و دسته مان بیشتر به گوش رسد.

هدف کوتاه مدت آن است که آن مرد و دار و دسته اش را که درآمدهای میلیاردی ۸ ساله این سرزمین را در ۸ ثانیه دود کردند و به هوا فرستادند، مجال دهیم که هر کجا می خواهند بروند، هر چه می خواهند بگویند و هر دهن لقی که هیچ طعم پاسداشت منافع ملی در آن نیست را بگذاریم لق لقه زبانشان و فضاهای مجازیشان کنند و ندانیم که در بلند مدت با اینگونه کارهای ناصواب و ناثواب، به نسل های بعد پیام های مستقیم و غیرمستقیم می دهیم که هر کس به گونه ای راستین، دل بر این سرزمین بسوزاند، و از عمق جان و کاملاً اخلاق مدارانه و عقلانیّت محورانه برای ساختن و توسعه و پیشرفتش، مایه گذارد، عاقبتش «محدودیت» ها و «ممنوعیت ها»ی گوناگون است و بالعکس، مردم فریبان را هیچ باکی از درآمدن و فریاد زدن نیست.

آیا چنین کارهایی در راستای مهندسی منافع ملی و «امیدبخشی» و به جای گذاردن میراثی روشن برای آینده گان این سرزمین است؟ آیا ایجاد ممنوعیت ها برای آنان که نباید و برداشتن محدودیت ها از آنان که نشاید، مصلحت اندیشی برای این مُلک است؟ حتی با در نظر گرفتن همه احتمالات، جواب این سوال ها به گونه ای قطعی، منفی ست و نشان ناآینده نگری دارد.