گروه سیاسی: ناکامی در ماموریت ماهواره «پیام» از جمله خبرهای پر بازدید دو روز گذشته بود. محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات که از چند روز قبل در توییتی از اعلام «خبر خوب» در روزهای آینده خبر داده بود در صبح روز گذشته با انتشار توییت جدیدی اعلام کرد خبر خوبی که قرار بر اعلام آن داشتند مربوط به آزمایش ماهواره پیام بود که البته با شکست مواجه شد.
اصل شکست و ناکامی در چنین پروژههایی امری غیر طبیعی نیست و میتوان مانند آن را در خصوص آزمایشهای موشکی و فضایی کشورهای صنعتی که در این زمینه دههها پیشروتر از ایران هستند مشاهده کرد. اعلام شفاف و رسمی خبر این ناکامی نیز در نوع خود اتفاقی کمنظیر و شاید بی سابقه است. توضیح بیشتر آن که همواره در ایران اصل بر روی تبلیغات و بزرگنمایی از موفقیتها و کتمان شکستها و ناکامیهاست در نتیجه در چنین فضایی این که مسئول ارشد دولتی از شکست یک پروژه مهم که رییس دولت نیز وعده تحقق آن را داده بود بدون هر نوع واهمه و یا استفاده از توجیهگریهای مرسوم سخن بگوید شایسته توجه است.
اما اگر از این وجوه مثبت موضوع بگذریم به پرسشی اساسی برمیخوریم که سالهاست در اذهان مردم وجود دارد و به سادگی میتوان آن را در جامعه شنید. پرسش این است: هزینههای چنین پروژههایی چه میزان است و اساسا آیا «هزینه – فایده» سیاسی، امنیتی و اقتصادی این قبیل اقدامات مورد توجه قرار میگیرد؟بیاییم با یک مثال این موضوع را شفافتر مطرح کنیم؛ صنعت هستهای چند دهه است که بخشی از منابع مالی کشور را به خود اختصاص داده است، میزان هزینهها در دو دهه اخیر برای این صنعت پر خرج مشخص نیست اما به سادگی میتوان حدس زد که درصد قابل توجهی از منابع مالی کشور صرف آن شده است. از سوی دیگر از دو منظر سیاسی و امنیتی نیز خطرات قابل توجهی را برای کشور رقم زده است.
خطراتی که آنقدر حائز اهمیت بوده است که سران نظام سیاسی حاکم به شکل اجماعی به این نتیجه برسند که برای عبور از آن خطرات نیاز به مذاکره مستقیم با آمریکا و دست یافتن به توافقی با مختصات برجام است. درباره چنین صنعتی همواره این پرسش مطرح بوده است که اولا میزان هزینههای آن چقدر است؟ و ثانیا «هزینه – فایده» سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن چگونه محاسبه شده است؟ و آیا اقدامات صورت گرفته در همه این سالها بر اساس این محاسبه بوده است یا خیر؟
همین پرسشها و ابهامها در خصوص فعالیت فضایی کشور نیز وجود دارد و میتوان چنین پرسشهایی را در جامعه و بازتاب شفافتر آن که در فضای مجازی است مشاهده کرد. شاید امروز که وزیر ارتباطات برای شفافسازی در اعلام صریح شکست یک پروژه مهم فضایی پیشقدم شده است بهترین زمان ممکن برای مطالبه تکمیل این شفافیت در اطلاعرسانی باشد. قطعا عدم کتمان و یا توجیه این ناکامی ( که شاید امکان آن از لحاظ فنی هم با کمی سختی وجود داشت) قابل توجه و حتی تقدیر است اما چنین شفافیتی آن هنگام مقبول جامعه قرار خواهد گرفت که پرسشهای اساسیتر مرتبط با چنین موضوعاتی هم پاسخ داده شود. شاید بتوان برای گام نخست پاسخ به این پرسش را از تصمیمگیران این حوزه مطالبه کرد که هزینههای ماموریت ناکام اخیر چه میزان بوده و از کدام منابع تامین شده است؟