دكتر علي ميرزامحمدي (جامعه شناس)
پيروزي انقلاب اسلامي نقطه عطفي در تحولات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي ايران و حتي جهان تلقي میشود. شكي نيست كه در اثر اين انقلاب، زندگي اقشار مختلف مردم دچار تحول شده است. در اين ميان، تغييرات قابل توجهي ايجاد شده است كه تامل در آنها میتواند چراغي براي آينده باشد. به اين معنا كه آيا به اهدافي كه از انقلاب داشته ايم در ابعاد مختلف دست يافته ايم يا نه. از همين منظر است كه مقايسه میتواند مد نظر قرار بگيرد اما نگاهي به مقايسه هاي انجام يافته در سطوح مختلف نشان میدهد هر گروه و هر گرايش سياسي، هدفي سوگيرانه از اين مقايسه ها در سر دارد. در طيف بالايي اين مقايسه ها افرادي قرار دارند كه پس از گذشت ۴۰ سال از انقلاب با قرينهسازي عدد ۴۰ و ضرب آن در عدد ۱۰ به عدد ۴۰۰ میرسند و اذعان میدارند «در این ۴۰ سال به اندازه ۴۰۰ سال به این کشور خدمت شده است و به اندازه ۴۰۰ سال رشد و پیشرفت کردهایم!؟"
اما در طيف مخالف، افرادي را سراغ داريم كه حتي پيشرفتهايي كه رقباي سرسخت ما به آنها اذعان نموده و معترف بوده اند انكار میكنند و تصويري سياه از اوضاع كشور به تصوير میكشند؟! مقايسه در واقع ابزاري ارزشمند است كه با تحليل معايب و محاسن مسير طي شده در گذشته، مسيري بهينه و مطمئن براي آينده فرا روي ما میگذارد. هدف از مقايسه، نه تحقير گذشته ها و كارگزاران و عاملان گذشته است و نه تمجيد و بزرگنمايي كارگزاران فعلي. ادبيات مقايسه ادبيات منت گذاشتن و يادآوري لطف به مردم نيست كه ما در مقايسه با فلان دهه و يا دولت، فلان خدمت را به مردم ارزاني داشته ايم. ادبيات مقايسه، ادبيات عقده گشايي سياسي و جناحي، انكار واقعيتها، توجيه عيب ها، بزرگنمايي يا كوچك نمايي محاسن يا معايب نيست. اما براي دست يافتن به ادبيات مناسب مقايسه درباره ميزان دست يافتن به پيشرفتها لازم است اصول مقايسه درست و غير سوگيرانه به كار گرفته شود:
الف- مقايسه زماني اگر با ديگر مقايسه ها تقارن پيدا نكند میتواند ما را به خطاي تحليلي بكشاند. چراكه از نظر زماني هر چه به جلو میرويم شاهد پيشرفتهاي چشمگيري در عرصه هاي مختلف هستيم. مظاهر اين پيشرفت در تكنولوژي، حتي به عقب مانده ترين كشورهاي جهان نيز رسيده است. بر اين اساس هر كشوري میتواند با مقايسه وضعيت كنوني خود با ۵۰ سال پيش مدعي شود پيشرفتهاي چشمگيري در كشور روي داده است.
ب- مقايسه خام بدون نظر گرفتن بستر زماني و نقطه شروع و همچنين داشته هاي اوليه و موانع پيش رو باعث خطاي تحليلي خواهد شد. اين مقايسه هاي خام، دستمايه اصلي مطالب زرد فضاي مجازي است كه وضعيت كنوني كشور را در ابعاد مختلف با كشورهاي ديگر جهان مقايسه میكند. نتيجه اين مقايسه هاي خام، القاي حس نااميدي، خودباختگي و خشونتي پنهان است كه با نفرت به كارگزاراني كه آنها را باني اين وضعيت تلقي میكند همراه است.
ج- مقايسه نتيجه امور را را نمي توان از كارگزاران و عاملان آنها جدا كرد. براي مثال وقتي مدعي هستيم كه در ۴۰ سال به اندازه ۴۰۰ سال پيشرفت كرده ايم مجبور هستيم به نقش عاملان اين پيشرفتها نيز اشاره داشته باشيم. چراكه نمي توان مدعي شد پيشرفتها خودبخود انجام يافته است! تفكيك "كارگزاران" از "نتيجه كار" اقدامي سوگيرانه و سياسي است و با روح مقايسه منصفانه همخواني ندارد. براي مثال نميتوانيم مدعي شويم طراح و مجري يك طرح، كار خود را خوب انجام نداده است اما طرح اجرا شده عالي بوده است!
د- بهترين مقايسه براي اطلاع از ميزان پيشرفت كشورها مقايسه كشورهاي همسنگ با همديگر است. كشورهايي كه توسعه را با همزمان با یکمديگر آغاز كرده اند و منابع تقريبا" يكساني را در اختيار داشته اند. هرچند اين وضعيت درباره هيچ دو كشوري به صورت كامل تطبيق نمي كند با اينهمه در اين شرايط مقايسه وضعيت ايران با كشورهايي چون تركيه، كره جنوبي، مالزي و نظاير آنها میتواند نمايي بهتر از ميزان پيشرفتها در اختيار ما قرار بدهد.
ه- در كنار مقايسه بيروني مقايسه دروني نيز میتواند مد نظر باشد. به اين معنا كه با منابع و موانع پيش رو ما بايد به كدام نقطه از پيشرفت دست میيافتيم. كوتاه سخن آنكه اگر از ابزار مقايسه در جهت درست خود بهره بگيريم از محاسن آن نيز بهره خواهيم برد اما اگر هدف از مقايسه " نقطه سر خط هاي پياپي" باشد خط پيشرفهاي طي شده كوتاه و تكه تكه رها خواهد شد و ما در ترسيم مسير آينده به اشتباه خواهد انداخت.