گروه سیاسی: یکی از موارد پر تکرار در شرایط بحرانی در کشورمان معضلی است که در امر اطلاعرسانی شاهد آن هستیم. تفاوتی ندارد که بحران مورد اشاره یک حادثه طبیعی باشد یا اعتراضی در سطح جامعه، در هر صورت نبود توجه شایسته به اطلاعرسانی در نوع رفتار مسئولان همواره مشهود است. با نگاهی به تجارب کشورهای پیشرفته به این نتیجه میرسیم که یکی از ارکان مدیریت و گذر از هر بحرانی وجود سخنگو و مجاری رسمی اطلاعرسانی است. موضوعی که در ایران اساسا به رسمیت شناخته نمیشود.
به عنوان مثال در همین اعتراضات آبان ۹۸ شاهد بودیم که نه تنها مجاری رسمی اطلاعرسانی با محدودیتهای جدی در سطح قطعی گسترده اینترنت مواجه شده بودند بلکه حتی سخنگویان نهادهای رسمی نیز رویکردی انفعالی از خود نشان داده و هیچ جایی در معادلات خبررسانی نداشتند. علت این بحران سخنگویی در بحرانها را میتوان در دو سطح مورد بررسی قرار داد.
نخست آن که اغلب اشخاصی که به عنوان سخنگوی ارشد نهادهای تصمیمگیر منصوب میشوند تخصص و تجربه چندانی در حوزه رسانه نداشته و بیشتر از آن که به واسطه تخصصی که دارند بر کرسی سخنگویی تکیه زده باشند به دلایلی دیگر پست سخنگویی را اشغال کردهاند.
بررسی سوابق سخنگویان دولت در سه دهه اخیر گواهی است بر این ادعا، مسئلهای که نه فقط در سخنگویان دولت بلکه درباره وضعیت دیگر سخنگویان نیز صدق میکند. اما شاید نکته مهمتر از نقاط ضعف سخنگوها در شرایط بحرانی نگاهی است که مسئولان به موضوع اطلاعرسانی به ویژه در بحرانها دارند. نگاهی که نتیجه مشهود آن را در تصمیمی همچون ایجاد محدودیت گسترده برای رسانهها و همینطور قطعی بی سابقه شبکه جهانی اینترنت در روزهایی که گذشت شاهد بودیم.
بر اساس این رویکرد اطلاعرسانی در ردههای چندم اهمیت قرار دارد و حتی یکی از روشهای مدیریت بحران دعوت رسانهها به سکوت و تنگتر کردن مجاری اطلاعرسانی از سوی آنان است! این در حالی است که بر خلاف این رویکرد آن چه در عمل رخ میدهد این چنین است که اتفاقا هر زمان شاهد گشایش فضای رسانهای بودیم و اطلاعرسانی انجام گرفته است شایعات و گمانهزنیها که اغلب هم التهابآفرین هستند کاهش پیدا میکند و در هر بحرانی که سخنگویان به کارویژه خود نپرداختهاند و فرآیند اطلاعرسانی مختل شده است شاهد پیچیدهتر شدن بحران بودهایم.
تجارب سایر کشورها نیز تاییدگر همین مسئله است که نگاه سنتی به امر اطلاعرسانی در بحران دیگر کارکرد خود را از دست داده است و نه تنها سبب کاهش التهابات نمیشود بلکه با در اختیار قرار دادن میدان اطلاعرسانی به دیگران و رواج شایعات میتواند سبب ایجاد بحرانهایی تازه نیز شود.