گروه سیاسی
در این روزها دیگر بعید به نظر میرسد که کسی از دور یا نزدیک به وضعیت کشور نگاهی بیندازد و به این نتیجه نرسد که ایرانِ امروز در حوزههای مختلف درگیر بحرانهایی جدی شده است. از پروندههای باز حوزه سیاست خارجی که تحریم نماد آن شده است تا وضعیت فاجعهبار اقتصادی که شاخصهایی نظیر تورم 40درصد و رشد اقتصادی حدود منفی نه درصدی نشانهای از وخامت کمسابقه آن است، از شکاف عمیقی که میان مسیر جامعه و نگاهی که در تبلیغات رسمی ترویج میشود به وجود آمده است و اعتماد و سرمایه اجتماعی را به پایینترین سطح ممکن تنزل داده است تا بحرانهای زیستمحیطی که کمتر توجهی به آن میشود اما حیات سرزمین ایران و زندگی مردم را با مخاطرات جدی مواجه کرده است.
اما این شرایط بحرانی حاصل چیست و چرا به امروز به این نقطه رسیدهایم و آیا امکانی وجود دارد تا فردا، روز دیگری باشد؟!
شاهد هستیم که برای پاسخ به این پرسش دو رویکرد متفاوت در دستور قرار میگیرد. رویکرد نخست الگویی است که مسئولان کشور بر اساس آن عمل میکنند و نوعی توجیهگری و فرافکنی را میتوان در آن یافت. بر مبنای این الگو دشمن خارجی و یا رقیب داخلی علتالعلل بروز مشکلاتی است که در کشور شاهدش هستیم و مردم به شکل روزانه با آن دست و پنجه نرم میکنند. بر مبنای این رویکرد عملکرد مسئولان و خطاهای ریز و درشت آنان در عرصه مدیریتی چندان محل توجه نیست و هر چه که هست یا به دلیل تحریمهایی است که طرفهای خارجی بر ایران تحمیل کردهاند و یا به دلیل مانعتراشیهایی است که به عنوان مثال رقیب داخلی دولت مستقر در مسیر اقدامات قوه مجریه ایجاد میکند.
اما به نظر میآید چنین رویکردی نه تنها سبب یافتن پاسخ صحیح این پرسش نخواهد شد بلکه این قبیل فرافکنیها در نهایت به آدرسهایی غلط منجر میشود که بر بحرانهای امروز خواهد افزود. واقعیت آن است که آنچه امروز را پدید آورده است نه صرفا فشار خارجی است و نه ناشی از مانعتراشی رقبای داخلی؛ آنچه بحرانآفرین بوده و است «چرخه ناکارآمدی» مدیران کشور است.
توضیح بیشتر آن که بحرانهایی که امروز درگیر آن هستیم و مشابه آن، حداقل در یک دهه اخیر کم و بیش وجود داشته است. یک دههای که مجلس اصولگرا، دولت بهاری، مجلس امید و دولت اعتدال دو قوه انتخابی کشور را در اختیار خود داشتند. بنابراین آنچه امروز شاهدش هستیم حاصل عملکرد تمامی جریانهای سیاسی موجود است که در ده سال اخیر ارکان قدرت را در اختیار خود داشتهاند. نکته جالب توجه آن است که همین جریانها که با ناکارآمدی و مدیریت غلط خود بحرانهای امروز را ساختهاند حالا و در روزهای رقابتهای انتخاباتی مجلس مدعی فردای بهتر هستند و در حال تبلیغ خود به عنوان منجیان ایران!
واقعیت آن است که انتخاب مجدد این افراد به معنای تکرار چرخه ناکارآمدی است و تا این حلقه بسته مدیریتی با یک «تصمیم سخت» از سوی نظام حکمرانی گشوده نشود نمیتوان امید چندانی به بهبود یافتن شرایط کشور داشت.