کامران منصوری جمشیدی
گروه مقالات: گفتمان اصلاحات بر خلاف تصور برخی که گمان میکنند از پس ایدئولوژی سیاسی افراد و احزابی خاص بوجود آمده، در حقیقت لبیکی بود به ندای ملت و فرهیختگان و دلسوزان نظام و میهن، که با توجه به واقعیتهاي زمانی و حقیقت موجود در جامعه ایرانی و جهانی، برای پویایی و عدم ایستایی و انزوای گفتمان انقلاب، نگاهی نو و اصلاح بخشی از امور نا کارا و منسوخ شده را خواستار بودند.
برخی از خواص نیز که با روشن بینی همخوانی و سازگاری داشتند و توان تحلیل مناسبی از دنیای روز در ذهنشان مقدور بود، چشمها را شستند و با ملت همراه شدند و سیاست نو و رو به تکامل و تعالی را در پیش گرفتند. لیکن امروز که عقب ماندگان از جامعه جهانی و آنانکه ذهن واپس گرایشان توان تحلیلی واقعی را ندارد. از سر رشک و حسد و یا تحجر، سخت بدنبال حذف این گفتمان مردمی هستند. هرچند باید اذعان کرد گاهی تندرویها و خود خواهیهاي عده ای از خود جریان اصلاحات نیز به کمک بدخواهان ميآید.
امروز بر بزرگان و شخصیتهاي با جذبه و لیدرهای اصلاحات است که تدبیر در کار کرده و نگذارند تنگ نظریها سد راه پویایی کشور، بروز شدن نظام مقدس و توفیق ملت ایران شود. از جمله مهمترین تدبیرها در این برهه همانا جذب نیروی انسانی مستعد برای ورود به عرصه مدیریت و سیاست کشور و تجدید قوا با جایگزینی نیروهای نو با سالخوردگان و کهنه کاران است. این مهم نیز محقق نمیشود جز با گشودن درهای خلوت خودیها و دعوت و فراخوان جوانان تحصیل کرده بویژه دانشجویان برای حضور در جمع و جلسات اصلاحطلبان و دخالت دادن جوانان در کنشهاي تشکیلاتی و هم اندیشیها در معیت چهرههاي با تجربه، مطرح و آموزگار این گفتمان.
وقتی که ميبینیم در نقطه مقابل برخی افراطیون و واپس گراها با تظاهر به اصولگرایی در مجموعهها و بخشهایی از اجتماع با منابع خاص مالی و امکانات سازمانی، خود را سازماندهی میکنند و برای آینده منابع نیروی انسانی تدارک دیده و گرد آوری مينمایند و حتی برایشان شناسنامه حزبی صادر ميکنند، به انحاء مختلف در زیر چتر حمایتی خود امتیازهایی را برایشان در نظر میگیرند و چنان القاء میکنند و البته در عمل هم نشان میدهند که هرکسی با آنها باشد در آیندهاش پشتوانه کارسازی خواهد داشت.
در چنین شرایطی این سوال پیش ميآید که چرا اصلاحات که یک گفتمان مردمی و حداکثری است رادیکال عمل کرده، خطوط خودی و غیر خودی ترسیم کرده و دایره خودیها را تنگ تر نموده است و هرچند باب دل مردم و وفق مراد آنها هدف دارد ولی در مسیر نیل به هدف خلوت گزیده و محرمانه راه ميپوید و بزرگانش ملت را تنها در مواقع انتخابات و تجمعات معدود وارد میدان میکنند؟ چرا جوانان تحصیل کرده و آینده ساز را به خود جذب نميکنند؟
چرا میخواهند محدود به همان افرادی شوند که بیش از سی سال است اصلاحات را به خودشان محدود و محصور نمودهاند؟ چرا برای نمونه، سابقا که دفتر تحکیم وحدت فعال بود تنها امری که در آن به چشم نميآمد وحدت آفرینی بود و چنان نوک بینی بیشتر دوستان بالا بود که دانشجویان قصد میکردند از سر لج به عضویت نهاد سیاسی دیگر و مقابل دانشگاه در آیند که از قضا در جذب نیرو و باخودیهایشان به جد رفتاری مهربانانه و جذب کننده داشتند.
امروز گاه توجه منابع انسانی و نیروی جوان برای آینده اصلاحات است. باید فرهیختگان جامعه نه بصورت زیر زمینی و در خفاء و به مثابه جلسه گروه محارم بلکه شفاف و علنی نشست و همایش برگزار کنند باید عموم مردم را به شرکت در کنشهای اصلاحگرایانه و روشنبینانه دعوت کرد و نیروهاي قدیمی و ریشهدار اصلاحات ریشه اصلاحات را بگسترانند، آموزش دهند و تجارب سیاسی خود را به نسل جوان اصلاحطلب منتقل کنند.
چرا فرضا یک حزب سیاسی در فرانسه باید در نشستهاي خود جمعیتی عظیم را بتواند گرد آورد ولی در ایران تمایل به تک روی و فرد گرائی ریشه و وسعت احزاب را کوتاه قدتر ساخته است؟ بزرگان اصلاحات با جوانان بنشینند، گفتگو کنند، بی هیچ وقت قبلی و حجاب و حریمی با مردم دیدار کنند و مدیر اصلاحطلب تربیت نمايند تا بدخواهان با محدود دیدن چهرهها، خیال حذف آنها و در واقع حذف این گفتمان بطور کلی به مخیله اشان خطور نکند.